eitaa logo
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
503 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
117 فایل
مهدویت، فرهنگی، مباحث سیاسی ممنوع، جز سخنان مهم رهبری هرگونه کپی برداری از کانال اکیدا ممنوع ❌❌ @Shabnegar مدیر تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️❣️ سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم سلام ای که به نامت،سرشته آب و گلم سلام حضرت دلبر، بیا و رحمی کن به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم.. امام خوب زمانم هر کجا هستید با هزاران عشق و ارادت سلام✋ السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 💚 🤲
🔻مردصابونی ✍آقای حاج آقا معین شیرازی نقل کردند که: مردی صابون فروش بسیار اشتیاق زیارت حضرت ولیّ عصر(عج) را داشت و در فرج حضرت بی‌صبر و قرار بود، همیشه گریان و لقای آن حضرت را مشتاق بود. روزی یکی از ابدال حضرت به نزد او رسیده گفت: بیا برویم خدمت حضرت! 🔸مرد صابون فروش با کمال اشتیاق حرکت نموده سر از پا نشناخت. او را مقداری راه برد، سپس به دریا رسیدند، از دریا او را عبور می‌داد، در بین دریا که قدم روی آب می‌گذاشت و می‌رفت باران سختی در گرفت. مرد صابونی یادش آمد که صابون‌‌هائی را که پخته است و روی بام خانۀ خود پهن نموده هم‌‌اکنون همه آنها لِه شده و آب می‌شود و از ناودان پائین می‌ریزد! به مجرّد این خیال پایش در آب فرو رفت و نزدیک بود غرق گردد! 🔸آن شخص مصاحب فرمود: توجه به خدا داشته باش و از حضرت استمداد کن و فکر صابون را از کلّه‌ات بیرون ببر! همین‌که متوجّه خدا شد دوباره روی آب قرار گرفت و مشغول حرکت شدند تا آنکه از دریا عبور نموده خدمت حضرت رسیدند. همین‌که آن مصاحب که از ابدال بود خواست رخصت دخول و تشرّف برای رفیق خود بگیرد حضرت فرمودند: رُدّوه فإنه رجلٌ صابونیٌّ! برگردانید او را؛ همانا او مرد صابونی است! 📚 منبع: مطلع انوار، علامه طهرانی 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با مفاخر سرزینمون بیشتر آشنا بشیم استدلال جالب ریاضیدان و منجم ایرانی برای کروی بودن زمین
💎 توصیه‌ای کاربردی از امام حسن مجتبی(علیه السلام ) ❄️امام حسن مجتبی علیه‌السلام: 💠فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ يُسَدِّدْهُ فِي أَمْرِهِ وَ يُهَيِّئْ لَهُ رُشْدَهُ💠 ای بندگان خدا پرهیزگار باشید و بدانید که هر کس پرهیزگار باشد، خداوند او را به خوبی از فتنه‌ها و آزمایش‌ها خارج کند و در کارش موفق سازد و اسباب هدايت او را فراهم نمايد... 💠 📚( تحف العقول، ص۲۳۲) ‌
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگو با مردم حول یک سوال ساده؛ "چرا روسریت را بر نمیداری؟ " این مصاحبه رو ببینید تا بهتر مردم ایران را بشناسد؛ مردم ایران سه انتحاب مهم و تاریخی کرده‌اند؛ اول اسلام، دوم تشیع، سوم انقلاب؛ این سه، سه انتخاب مهم مردم ایران است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍استاد علی صفایی حائری : نباید گرو موقعیت‌ها بود که اگر با فلانى باشم بهتر خواهم بود . اگر با فلانى ازدواج کنم ، به من رشد مى‌دهد و از این حرف‌ها ... چون هیچ کسى نمى‌تواند به تو رشد بدهد . این تو هستى که در هر موقعیتى مى‌توانى رشد کنى و یا خسارت ببینى . گیرم تو در کنار رسول باشى و یا همراه فاطمه ، این درست که اینجا زمینه بهتر است ، ولى این هم هست که تکلیف بیشترى از تو مى‌خواهند . در هر حال این زمینه‌ها مهم نیستند ، وضعیتى که تو مى‌گیرى و اطاعتى که تو خواهى داشت ، تو را بالا می‌برد و یا پایین مى‌آورد . البته این حرف‌ها بر ما که با چیزهاى دیگر مأنوس بودیم ، سنگینى مى کند . ما دوست داریم با فلانى باشیم و در فلان جا زندگى کنیم و اسمش را هم مى‌گذاریم خدا و رشد ! غافل از آنکه رشد ما در گرو همین اطاعت و تقوى ، همین عبودیت است ؛ یعنى اینکه در هر موقعیتى تکلیف مان را بیاوریم و اسیر موقعیت‌هاى خوب و یا بد نباشیم . 📚 کتاب صراط ، ص 150
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸غروب بود و چشمان من و برادرم به در خشک شده بود. مادرمان نگران بود و قلب من تحمل این دوری را نداشت. باران شدیدی باریدن گرفته بود و آب در مسیل شهر همچون رودی خروشان می‌غرید. آبان ۷۶ بود و هنوز تلفن همراه باب نبود. همه دلواپس پدر بودیم. هیچ وقت بی‌خبر دیر نمی‌آمد اما امشب چند ساعتی بود که ما را چشم انتظار گذاشته بود. با گذر زمان هر لحظه دلمان ریش می‌شد از نبودش، از دوریش. 🍃صدای زنگ تلفن توجه مان را به کنج اتاق جلب کرد. مادر دوید. پدر بود. می‌گفت سیل در برخی جاها خانه مردم را پر کرده و باید برای کمک، زیر باران بماند. گویی مهربانی او محدود به دیوارهای خانه نبود. حالا که برای اولین بار اینقدر از او دور بودم، مدام آه می‌کشیدم و با خود می‌گفتم چگونه نبودش را تاب بیاورم؟ بامداد شد. این اولین باری بود که تا صبح بیدار مانده بودم. با شنیدن صدای چرخیدن کلید در قفل در، بی اختیار به سمت در دویدم. 🌸آن روز، شیرینی بودنش را با تمام وجود چشیدم و خدا را شاکر بودم از این نعمت. چند روز بعد با پدرم این خاطره را ورق زدیم. می‌گفت: یادت باشد همه ی ما به جز پدری که از خون او هستیم، پدر دیگری هم داریم که از هر پدری مهربانتر است. پدری که همیشه دل نگران و دعاگوی ماست و ما غافل از این همه محبت پدرانه، اکثر اوقات حتی یادی از او نمیکنیم چه برسد به اینکه بی تاب نیامدنش باشیم. هر وقت دلت برای من تپید، اول او را یاد کن. هر بار که خواستی به من سلام دهی، پیش تر به او سلام بده. هر زمان که انتظار آمدنم را کشیدی، برای زودتر آمدن او دعا کن. اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
41.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسی برای همه ما عاشقان امام زمان عج الله تعال تاآخرببینیدو ان شاء الله عمل کنید....صلوات 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr