🌹پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه واله می فرماید:
♦️آیا از اقوامی نگویم که نه پیامبرانند و نه شهدا،
که روز قیامت همه ی انبیاء و شهدا، به منازل و مقامی که خدا به آنها اعطا کرده،غبطه می خورند،وآنها روی منبرهایی از نور هستند.
گفته شد:یارسول الله!آنها کیانند؟
♦️فرمود:آنها کسانی هستند که بندگان خدا را امر می کنند به آنچه که خدا دوست دارد ونهی می کنند از آنچه که خدا بدش می آید.
✳ حسادتهای خوب!
♨️حوزههای کاری را میدان رقابت معنوی قرار بدهید. حسادت و رقابت همه جا بد است، جز در امور معنوی. اگر شما دیدید که برادرتان نماز شب میخواند، شما هم وادار بشوید به اینکه نماز شب بخوانید. این چیز خیلی خوبی است. این رقابت خوبی است.
♨️رقابت خوب در امور معنوی، یا چیزهایی که به امور معنوی مربوط میشود. قرآن به ما چه میگوید؟ میگوید: «سابِقوا» مسابقه بگذارید. در کجا؟ در جمعآوری پول، در جمعآوری نام، در جمعآوری شهرت؟ نه؛ «الی مغفرةٍ من ربّکُم و جَنّةٍ عَرضُها کَعرضِ السّماءِ و الأرضِ»* به سوی مغفرت و آمرزش پروردگار مسابقه بدهید، مسابقه بگذارید. در یک جای دیگر درباره مؤمنین دارد: «یُسارعونَ فی الخَیراتِ»** مسابقه میگذارند به سوی نیکیها. یکی از خیرات جهاد است. مسابقه بگذارید برای رفتن به جهاد. مسابقه بگذارید برای انفاق و ایثار. مسابقه بگذارید برای انفاق مالتان، مسابقه بگذارید برای هضم نفس و جلو انداختن دیگران. اینها مسابقههای معنوی است. تشکّل را میدان یک چنین مسابقهها و رقابتهایی قرار بدهید.
*سوره مبارکه حدید، آیه ۲۱
**سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۶۱
🔻خودکفایی در قرنیه مصنوعی
▫️رسیدیم به خودکفایی در تولید قرنیه مصنوعی و پیوندش در داخل کشور! اگر هنوز کسی کوره و این موفقیتها رو نمیبینه بیاد تحت درمان قرار بگیره :))
➕اعظم سادات سیدمومنی
#خبرخوب
#ایران_قوی
پنجشنبه ها
دل تنگ ترم
غصه ام سنگین تر است
و بغضم شکننده تر
حرفای کمتری برای گفتن دارم
و اشک های بیشتری برای ریختن
شادی روح درگذشتگان ، فاتحه و صلوات
#پنجشنبه_و_به_یاد_درگذشتگان_بخوانید_👇👇
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهم
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
1_1067152273.mp3
7.27M
♨️راه حاجت خواستن از امام رضا(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
2_1152921504619546170.mp3
1.73M
♨️جاودانگی در دنیا
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #حسینی_قمی
🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
🔴 اختلاف حضرت زهرا(س) با حكومت بر سر فدك چگونه بود؟
گزارشهاى منابع شیعى و سنى نشان مىدهد که حضرت زهرا(س) برای اثبات ادعای خویش دلیل و برهان کافی داشته اند.لذا با توجه به بروز فتنه بعد از رحلت پیغمبر(ص) و دست آویزی خواص فتنه گر در حکومت وقت موجب شد که حق قانونی ایشان که پیامبر(ص) به دستورخداوند به دخترش بخشیده بود غصب گردد.
علامه اربلي می گويد:از حضرت صادق(ع) روايت شده كه به حضرت عرض كردم آيا رسول خدا (ص) فدك را به فاطمه (س) بخشيد؟ فرمود: رسول خدا (ص) آن را وقف نمود و خداوند متعال اين آيه را نازل فرمود: «وات ذاالقربي حقه» آن حضرت به فاطمه (س) حقش را بخشيد، عرض كردم: آيا حضرت رسول فدك را به او بخشيد؟
فرمود بلكه خداوند تبارك و تعالي به او بخشيد، روايات نزديك به تواتر از طريق اصحاب ما در اين مورد وارد شده و ثابت است كه «ذالقربي» عبارتند از: علي، فاطمه، حسن و حسين (عليهمالسلام).
احمد بن علي طبرسي می گويد:هنگامي كه با ابوبكر بيعت شد و زمامداري وي بر عموم مهاجران و انصار ثابت گرديد. دستور داد تا فدك را از تصرف حضرت فاطمه بيرون آورده و كارگزاران حضرت را از آن سرزمين خارج كنند، فاطمه (س) نزد او رفته و فرمود: چرا ميراثم را از من گرفته و مرا از تصرف در حق خود محروم ساخته و دستور دادهاي نمايندهام را از فدك بيرون كنند با اينكه رسول خدا (ص) به دستور خداوند آن را به من بخشيده و برايم قرار داده است، ابوبكر گفت: براي اثبات اين ادعا چند نفر گواه و شاهد بياور؛حضرت، امايمن را شاهد گرفت، امايمن گفت: گواهي ميدهم كه خداوند متعال به رسول خدا (ص) وحي كرد كه حضرت فدك را به دستور خداوند به فاطمه بخشيد و بعد از امايمن،علي(ع) آمده و همان مطلب را شهادت داد. ابوبكر نامهاي براي حضرت فاطمه(س) نوشته و به دست او داد، عمر از راه رسيده و گفت: اين نوشته چيست؟
گفت:فاطمه مدعي فدك شد و امايمن و علي بر آن گواهي دادند من هم سند آن را به اسم او نوشتم، عمر نوشته را از فاطمه گرفته و پاره كرد، فاطمه با چشم گريان از آن جا بيرون رفت.( طبرسي، الاحتجاج ۱/ ۱۲۳ – ۱۱۹).