مناجات با خدا*بسیارزیبا*4_5841400868271816952.mp3
زمان:
حجم:
2.99M
🎧 مناجات با خدا
مناجات با امام زمان(عج)
. حاج منصور ارضی
😭😭😭
#شبتون_مهدوے
4_6028346488130634374.mp3
زمان:
حجم:
1.39M
اذان #شهید_باکری
ای شهیدان عزیز، دعا گوی ما باشید که محتاجیم به دعایتان
🍃🌺 التماس دعا دوستان 🌺🍃
1.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شکر_حق_که_از_نسلش_یکی_هست
#حیدر_نیست
#ولی_سید_علی_هست
برای سلامتی و سربلندی هزار هزار چندان رهبر عزیزمان #امام_خامنه_ای صلوات
هفته بسیج بربسیجیان حضرت اقا مبارک🌹🌹🌹
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی 🎤
◽️نحوه برخورد پیامبر با اشیاء و گیاهان و ...
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@ostad_shojaeتنبلی و بی حوصلگی_36(1).mp3
زمان:
حجم:
15.84M
#استاد_شجاعی 🎤
دور خودت رو اونقدر شلوغ کردی ؛
که میگی وقت ندارم آماده شَم برای تولدِ سالم به برزخ!
دنیایی که نتونه ابدیت تو رو بسازه؛
مثل رحمی هست، که نوزاد ناقص، متولد کنه!
◽️می ارزه؟
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
اذان گویی شهید حامد بافنده - حرم مطهر حضرت رقیه (س).mp3
زمان:
حجم:
8.77M
اذان #شهید_حامد_بافنده
ای شهیدان عزیز، دعا گوی ما باشید که محتاجیم به دعایتان
🍃🌺 التماس دعا دوستان 🌺🍃
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت سی و یکم: مهمانی بزرگ بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه
قسمت سی و دوم:
تنبیه عمومی
علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم... به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ...
تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم ...
علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ...
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ...
بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ...
داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ...
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ...
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ...
علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد ...
- خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ...
و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ... بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من...
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت سی و دوم: تنبیه عمومی علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... اما یه بار خیلی جدی ازم خوا
قسمت سی و سوم:
نغمه اسماعیل
این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ...
اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ...
پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...
بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ...
- هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ...
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- به کسی هم گفتی؟ ...
یهو از جا پرید ...
- نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ...
دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ...
- تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
┏━━↬🌱🌼🌱🌼🌱↫━━┓
♦️ای نبض زمان،زمانه دلگیر شده است
♦️برگرد ظهورتان کمی دیر شده است
♦️سردار سپاه عشق،فرمانده ی ما
♦️سربازخراسانیتان پیر شده است
🍃🌸🍃❤️🍃🌸🍃❤️🍃🌸🍃
@montazeranzhoramamasr