♦️چه کسی جان امام و نسل امامت را حفظ کرد؟
اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ فَتَعَلَّقَتْ بِهِ زَيْنَبُ عَمَّتُهُ وَ قَالَتْ يَا ابْنَ زِيَادٍ حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَالَتْ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ فَنَظَرَ ابْنُ زِيَادٍ إِلَيْهَا وَ إِلَيْهِ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ عَجَباً لِلرَّحِمِ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّهَا وَدَّتْ أَنِّي قَتَلْتُهَا مَعَهُ دَعُوهُ فَإِنِّي أَرَاهُ لِمَا بِهِ.
ابن زیاد ملعون دستور داد امام سجاد (صلوات الله علیه) را ببريد گردنش را بزنيد، پس عمه اش زينب (صلوات الله علیها) به او چسبيده فرمود:
اى پسر زياد آنچه خون از ما ريخته اى تو را بس است، و دست به گردن زين العابدين (صلوات الله علیه) انداخته فرمود: به خدا سوگند دست از او بر ندارم تا اگر تو او را كشتى مرا هم با او بكشى!
ابن زياد به آن دو نگاه كرده سپس گفت:
علاقه رحم و خويشى (فامیلی) عجيب است به خدا من اين زن را چنين ميبينم كه دوست دارد من او را با اين جوان بكشم؛ او را واگذاريد كه همان بيمارى كه دارد او را بس است....
📚 مثير الأحزان، ص: 91
بحار الأنوار (ط - بيروآخرالزمان ص: 117
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 117
#محرم
#امام_حسین
#زین_العابدین
🔴 بعد از شهادت امام حسین(ع) در کربلا چه گذشت؟
وقایعی که بعد از شهادت امام حسین(ع) از کربلا تا مدینه برای اهلبیت(ع) اتفاق افتاد خیلی بیشتر از آن است که بتوان بطور مختصر بیان کرد همچنین بیشتر وقایع را ثبت نکردهاند و یا اگر ثبت شده به تاریخ دقیق آن اشاره نشده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سال ۶۱ هجریقمری، عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از اینکه امام حسین (ع) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت پرداختند، آن نامردمان به سوی خیمههای حرم امام حسین (ع) روی آوردند و اثاث و البسه و شتران را به یغما بردند.
دختران رسول خدا (ص) و حریم او از خیمهها بیرون آمده و میگریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری میکردند.
بعد از این اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن میگفتند که ما را بر کشته حسین (ع) بگذرانید، چون اهلبیت (ع) نگاهشان به کشتهها افتاد فریاد کشیدند و بر صورت خود زدند.
همان عصر عاشورا بود که عمر سعد، سر مبارک امام حسین (ع) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به کوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع کرده و ۷۲ سر بود و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد....
❌ ادامه در پست های بعدی...
🥀⃟🥀჻ᭂ࿐✰🥀🥀
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
-1598021886_-915667277.mp3
9.27M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴خطبه ی کوبنده امام سجاد(ع)
🌴به همراه روضه حضرت سیدالشهدا
🎙 #سید_مهدی_میرداماد
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
🥀⃟🥀჻ᭂ࿐✰🥀🥀
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
4_5922664333866701970.mp3
6.91M
بیا مسافر غریب صحرا...
قشنگترین یوسف زهرا...
گریه کن این روز و شب ها..
زمینه فوق العاده👌🌹
#مداحی
🥀⃟🥀჻ᭂ࿐✰🥀🥀
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت 1)
◾️ شام غریبان کربلا نخستین شب عزا خاندان پیامبر پس از شهادت سید الشهداء علیه السلام است...
▪دیشب چه سالاری داشتند؟دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است!
چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه السلام...
▪️شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین علیه السلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود.
🔴 عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند،
و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد.
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند .
و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند.
🌅هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند...
🔥عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.
♻️سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.
⚫️عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند.
💐لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند.
🔥هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرمانده ای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد...
ادامه دارد..
📙ارشاد شیخ مفید ،ج2
📗در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی
🥀⃟🥀჻ᭂ࿐✰🥀🥀
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2)
🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیه السلام که به صورت معجزه(طی الارض) به کربلا برگشته بود
تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید...
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند...
صدا زد:
📛 ابن زیاد! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید...
☘سپس شروع به گریستن کرد.
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟!
سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،
مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.
عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد: خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید.
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود...
✍ ادامه دارد...
📘ارشاد ص228،
📘طبری 371/7
📘 نفس المهموم ص 404
📘 کامل 81/4
🥀⃟🥀჻ᭂ࿐✰🥀🥀
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr