نزدیکان امام زمان عج الله تعالی فرجه_459.mp3
1.53M
🎧 نزدیکان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🎙️حجت الاسلام #فرحزاد
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧راه رسیدن به خدا
🎙️استاد #حدائق
💢 حمایت قاطع ایران از مقاومت
🍃سخنگوی دولت: سفر رئیس مجلس به بیروت نشانۀ حمایت قاطع ایران از مقاومت است.
🌿 سفر آقای قالیباف به بیروت، از سوی یک سردار جنگ که در طول ایام هشت سال دفاع مقدس هم نشان داده بود که رفتار شهادتطلبانه دارد، باز هم بر این موضوع صحه گذاشت.
✅ امیدوار هستیم با اقدامات شجاعانهای که صورت میگیرد، رژیم صهیونیستی بداند که پیوند ما با محور مقاومت جدی است.
📎 #نکته_نگاشت
📎 #مقاومت
📎 #طوفان_الاقصی
📎 #لبنان
📎 #حزب_الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آیا کسی که گناه کرده است میتواند یار امام زمان باشد؟!
🎙استاد عالی
🔴 داستان ظهور (شعار لشكر امام زمان چيست؟)
امام زمان برنامه لشكر خود را معيّن نموده است، اوّلين هدف اين لشكر، رهايى شهر مدينه از دست طاغوت است.
درست است كه سيصد هزار نفر از سپاه سفيانى در بيابان «بَيْدا» به زمين فرو رفتند; امّا هنوز گروهى از طرفداران سفيانى در مدينه باقى مانده اند و اين شهر را در تصرّف خود دارند.
گوش كن! آيا اين صدا را مى شنوى؟
ـ هيچ كس همراه خود آب و غذا برندارد.
اين دستور امام است كه به لشكر ابلاغ مى شود.
اين تنها لشكر دنياست كه به «واحد تداركات» نياز ندارد!
آخر مگر مى شود لشكرى با بيش از ده هزار سرباز در اين گرماى عربستان هيچ آب و غذايى همراه نداشته باشد.
امام براى رفع تشنگى لشكر خود چه برنامه اى دارد؟
چه مى شد اگر هر كسى مقدارى آب و غذا با خود برمى داشت؟
دوست خوب من! آيا موافقى همراه اين لشكر برويم؟
تو خود مى دانى كه ما هم بايد اين دستور را عمل كنيم و آب و غذا با خود برنداريم.
ظاهراً موافقى كه به سفر خود ادامه بدهيم باشد; امّا به من قول بده اگر تشنه ات شد، از من آب نخواهى!
لشكر بزرگ حق، آماده حركت است…
هر لشكر و سپاهى براى خود، يك شعارى را انتخاب مى كند به نظر شما شعار اين لشكر چيست؟
گوش كن! همه لشكر يك صدا فرياد مى زنند:
يا لَثاراتِ الحُسَيْنِ; اى خون خواهان حسين(ع)!
❌ ادامه در پست های بعدی...
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
🔴 داستان ظهور (شعار لشكر امام زمان چيست؟) امام زمان برنامه لشكر خود را معيّن نموده است، اوّلين هد
امام مى داند كه صدها سال است شيعه براى امام حسين(ع) اشك ريخته است. آرى، اين نام حسين(ع) است كه دل ها را منقلب مى كند.
من در اين ميان به فكر فرو مى روم كه اين لشكر چگونه شعار خود را خون خواهى امام حسين(ع) قرار مى دهد در حالى كه بيش از هزار سال است كه يزيد و سپاهيان او مرده اند؟
اين يك قانون الهى است كه اگر خون مظلومى در شرق دنيا ريخته شود و كسى در غرب زمين به اين كار راضى باشد، او هم شريك جرم محسوب مى شود.
اگر چه يزيد و يزيديان مرده اند; امّا امروز گروه هاى بسيارى هستند كه به كار يزيد افتخار مى كنند!
سفيانى و سپاهيان او، ادامه دهنده راه يزيد هستند، اگر يزيد، امام حسين(ع) را شهيد كرد، امروز سفيانى كه در شهر كوفه است، هر كس را كه نامش حسين است، شهيد مى كند.
❌ پایان داستان التماس دعا
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19) ☄قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم، به پشت سرم نگا
# سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۰)
از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟
گفت: 👇 👇
اسامی افرادیکه حق مردم را بر گردن دارند در دست مامورین است و پس از شناسایی مجرم از عبور او جلوگیری میکنند.
گفتم: تا کی باید اینجا بمانند؟
گفت : مدت توقف و گرفتاری آنها متفاوت است
برخی ماهها و برخی سالهای سال..
با تعجب گفتم: مگر رسیدگی به پرونده ی حق الناس چقدر طول میکشد؟
نیک گفت:👇 👇
در اینجا عدل خدا حاکم است و از مظلوم حق ظالم را میگیرد مگر اینکه خود مظلوم از گناه ظالم بگذرد
اگر از گناه ظالم نگذرند از نیکیهای ظالم به مظلوم میدهند تا راضی شود و اگر ظالم کار نیکی نداشت از گناههای مظلوم به ظالم میدهند تا مظلوم راضی شود.
با شنیدن این سخنان ترس و اضطرابم بیش از پیش شد
ولی چون چاره ای نبود به نیک گفتم: بیا برویم.
سراشیبی را پیمودیم و به گذرگاه مرصاد قدم گذاشتیم
چیزی نگذشت که خود را در مقابل مامورین الهی دیدم.
در یک آن با اشاره ی یکی از انها زنجیر ضخیمی به گردنم انداخته شد و بدون اینکه کوچکترین مهلتی بدهند تا از آنها سوال کنم کشان کشان مرا از جاده بیرون بردند...
بی جهت دست و پا میزدم تا شاید از دست آنها خلاصی پیدا کنم. اما تلاشهایم بی فایده بود
از نیک خواستم از آنها بپرسد علت کارشان را.
ولی نیک بدون اینکه سوالی از آنها بپرسد نزد من آمد و گفت: خوب فکر کن چه کرده ای
این مامورین بی جهت کسی را گرفتار نمیکنند.
کمی فکر کردم و یادم آمد که پولی از همسایه ام قرض گرفته بودم که به علت مسافرتی که پیش آمد و بعد از آن مریضی که منجر به مرگم شد ،نتوانستم آن را برگردانم
این را به نیک گفتم و پرسیدم : 👇 👇
حالا چه کار کنیم؟
نیک اندکی فکر کرد و گفت: اگر بتوانی به خواب بستگانت بروی و از آنها بخواهی تا قرضت را ادا کنند امیدی به نجاتت هست وگرنه همینطور اسیر خواهی ماند.
با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند.
همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد :👇 👇
وای بر من !
اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند...
کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند.
با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم:
اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم...
آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است...
در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند.
اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم
قرضت ادا شد...
نبرد سرنوشت ساز!
بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد.
وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم.گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب!
همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست
نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم..
نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن!
با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟
نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،
اولیای خدا،
مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند.
از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم:👇 👇
جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است!
نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟
گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم..
سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ... از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،
او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته
مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،
باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم...
✍ادامه دارد.....
Cho Beh Gashti Tbib Az Khod Miazar.mp3
3.32M
#چرخش_روزگار
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے