کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
#دنیای_مدیریت_مومنانه 6 ✅ گفتیم که مستضعفین باید قبل از ظهور آمادگی امام شدن و وارث شدن رو پیدا کنن
#دنیای_مدیریت_مومنانه 7
اگه مستضعفین بخوان مدیران جامعه باشن باید همه "فهم و نطق و ظرفیت مدیریت" پیدا کنن.
🌺 طوری که بعد از ظهور، امام زمان علیه السلام هر کدوم از افراد رو هرجا نیاز بود بذاره و همگی یکی از یکی بهتر کار رو مدیریت کنن
✅ خیال آقا راحت باشه از اینکه هر کسی رو هر جایی بذاره حتما کارش رو به نحو احسن انجام میده
🔷 خدا ما رو آفریده که ببعی نباشیم!
نه اینکه ببعی هایی باشیم که دست گرگ ها نیفتیم و بیفتیم دست آدم ها!😒
✅ نه! خدا میخواد همه ماها آدم حسابی بار بیاییم...
بعد هر کدوم از این آدم حسابی ها بگه: اگرچه من استعداد صدتا کار دیگه رو دارم ولی چون الان وظیفه من اینه چشم... انجام میدم...
چون آقام امر میکنه چشم...☺️
واقعا اینطوری چقدر زندگی آدم لذت بخش میشه...
درست مثل وجود مقدس قمر بنی هاشم علیه السلام...
💥 میتونست کل جهان رو مدیریت کنه ولی بهش دستور داده شد که بره برای بچه ها آب بیاره...
و گفت چشم آقای من....
✅ خب حالا قدم اول برای اینکه آدم لیاقت و فهم مدیریت پیدا کنه چیه؟
اینکه آدم "حب ریاست" نداشته باشه...
⭕️ کلا آدمی نباش که حتما بخوای رئیس باشی تا یه کاری رو پیش ببری... باید #خاکی باشی تا فهم و لیاقت ریاست رو پیدا کنی
"باید عشق کنی از اینکه خاک پای دیگران باشی..."
🌹اگه خودت رو خاک پای نوکران امام زمان بدونی، اونوقت میتونی مدیر و فرمانده سپاه حضرت بشی...
بعد از یه عمر که مجاهدانه زندگی کردیم در یه گوشه ای غریبانه جون بدیم...
❤️ بعد امام زمان ارواحنا فداه بیاد بالای سر ما و بفرماید: این غریب رو که میبینید اگه کل عالم رو بهش میدادید به خوبی اداره میکرد...
این یعنی یه زندگی خوشکل و مومنانه...💕
✅ بنابراین اگه میخوای یه مدیر خوب بشی "اول از همه نباید تشنه ریاست باشی"
⭕️ اون مدیری که برای رئیس شدن حاضره دست به هر جنایتی بزنه، وجودش برای کشور خطرناک هست و دست به هر کاری بزنه خرابکاری به بار میاره
❤️ "این یه احساس خیلی قوی و تازه هست که انسان بدون حب ریاست برای توانمند شدن در مدیریت اقدام کنه...."
تا حالا این حس متفاوت رو تجربه کردید؟!
🚩 پایان بخش هفتم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
پادشاهان در ورودی حرم زانو زدند
خودپرستیها میان این حرم گم میشود
آنقَدَر ضامن شدی آخر حسابش گم شده
باز هم گفتی بیا..این بارِ چندم میشود؟
بس که حاجت داده شد پشت در باب الجواد
بیشتر از هر دری اینجا تراکم میشود
هر سؤالی که نکیر و منکر از ما میکنند
استناد ما فقط بر اصل هشتم میشود
مثل سلمانی نیشابور،وقت احتضار
پیش ما آقا بیا با یک تبسم..میشود؟
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت سی و سوم: نغمه اسماعیل این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود ا
قسمت سی و چهارم:
دو اتفاق مبارک
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ...
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ...
گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد ...
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ... موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ... البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ... حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ... خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ... خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت...
اسماعیل، نغمه رو دیده بود ... مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ... تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ...
این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ... و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ... سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ...👶🙇👼 و این بار هم علی نبود ...
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت سی و چهارم: دو اتفاق مبارک با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ... - اتفاقا به نظر من خیلی هم به
قسمت سی و پنجم:
برای آخرین بار
این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد، احوالم رو پرسید ... گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ...
وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ...
- الحمدلله که سالمن ...
- فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن...
- همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ... مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ... دختر و پسرش مهم نیست ...
همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ... ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود ... الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم ... خیلی دلم براش تنگ شده بود ... حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ...
زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ... تازه به حکمت خدا پی بردم ... شاید کمک کار زیاد داشتم ... اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ...
سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک ...
هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ...
توی این فاصله، علی ... یکی دو بار برگشت ... خیلی کمک کار من بود ... اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... هر بار که بچه ها رو بغل می کرد ... بند دلم پاره می شد ...
ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ... انگار آخرین باره دارم می بینمش ... نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ...
برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ... هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ... موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن ...
همه ... حتی پدرم فهمیده بود ... این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ... واقعا برای آخرین بار ... رفت ...
ادامه دارد......
قسمت های قبل رو از دست ندین🌸
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی 🎤
◽️نحوه برخورد پیامبر با اشیاء و گیاهان و ...
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
@montazeranzhoramamasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
منتظر تأیید و همراهی هیچکس نباش؛
بلند شو... حتی تنها
امام زمان، فقط منتظر توست...
خودِ خودِ تو!
@montazeranzhoramamasr
به صد امید عزم کوی او دارند مشتاقان
خداوندا، به امیدی رسان امیدواران را
#هلالی_جغتایی
(اللهم عجل لولیک الفرج)
@montazeranzhoramamasr
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
#دنیای_مدیریت_مومنانه 7 اگه مستضعفین بخوان مدیران جامعه باشن باید همه "فهم و نطق و ظرفیت مدیریت" پی
#دنیای_مدیریت_مومنانه 8
🔹چرا باید در مورد مدیریت صحبت کرد؟
👈🏼 ما اعتقاد داریم که آخرین آمادگی ما برای ظهور، "اصلاح مدیریت" هست.
حالا چرا میگیم "آخرین آمادگی"؟
✅ چون دیگه بعد از اصلاح مدیریت هست که ظهور اتفاق خواهد افتاد 💥
و آخرین مانع برای ظهور ضعف مدیریت عمومی مردم هست.
قیام به حق باید در همین بخش اتفاق بیفته وگرنه در سایر بخش ها ما ضعف جدی نداریم.
🔸 ببخشید مگه سایر آمادگی ها چیه که تا حدودی انجام شده؟
به طور تیتروار چندتاش رو تقدیم میکنیم:
⭕️ یکی از عواملی که زمانه ما رو برای ظهور آماده میکنه اینه که #ظلم زیاد بشه.
البته این به این معنا نیست که ما بریم ظلم رو زیاد کنیم. بلکه به این معناست که روزگار به طور طبیعی پر از ظلم میشه و مردم از این ظلم به ستوه میان.
💢 الان میبینید که دست روی هر نقطه جهان بذاریم پر از ظلم هست. بمب هایی که روی سر مردم یمن ریخته میشه،
قتل و کشتار در کشمیر و افغانستان و عراق و سوریه و... صورت میگیره. تحریم هایی که دشمنان ما دارن و برخی هم در داخل ازش سوء استفاده میکنن
ظلمی که حتی به مردم اروپا میشه و اون ها به خاطرش سالهاست دارن اعتراض میکنن...
✅ اولین مقدمه برای ظهور به ستوه اومدن مردم از ظلم هست. اما اگه ظلم زیاد بشه و کسی دردش نیاد و براش مهم نباشه ظهور رخ نخواهد دد...
✅ مقدمه دوم ظهور اینه که دیگه "کسی هیچ برنامه ای برای اداره جهان نداشته باشه"
💢 امروز میبینیم که دانشمندان غربی میگن پایان جهان نظریه دموکراسی هست. همین چیزی که داره در آمریکا و اروپا اجرا میشه و کل جهان رو به آتش کشیده...
البته اخیرا اعلام کردن دموکراسی هم دیگه جوابگو نیست..
⭕️ متاسفانه ما به عنوان پرچمدار اسلام ناب نتونستیم مدل حکومتی اسلام رو به جهان معرفی کنیم. حتی توان معرفی ولایت فقیه رو به جهان نداریم...
✅ حوزه های علمیه باید مدل حکومتی ولایت رو یه موضوع بین المللی کنند. الان خیلی از اندیشمندان به این رسیدن که "مدل حکومتی ولایت فقیه" موفق ترین مدل حکومتی جهان هست.
💥 قدرت ایران اسلامی در دست یابی به علوم برتر جهان، قدرت اقتصادی هجدهم جهان و قدرت نظامی فوق العاده و درجه یک جهانی و نفوذ منطقه ای و .... همه این ها با توجه به تعداد زیاد منافقین داخلی و دشمنان خارجی به دست اومدن که نشون دهنده موفقیت مدل حکومت ولایت فقیه در عصر حاضر هست
🛰 پایان بخش هشتم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
☘نگاه رحمتتــ بر ماستــ
میدانم که میآیی...
☘ز اشک دوستان پیداست
میدانم که می آیی...
🌹سلام بر تو ای وعده خدا
ڪه آن را ضمانت نمود...
#سلام
#شعر_مهدوی
خــ🍁ـزانِ دلم
به انتظارِ بهــ🌸ـارِ آمدنت،
میبارد!
#دلنوشته_مهدوی
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
#دنیای_مدیریت_مومنانه 8 🔹چرا باید در مورد مدیریت صحبت کرد؟ 👈🏼 ما اعتقاد داریم که آخرین آمادگی ما ب
#دنیای_مدیریت_مومنانه 9
✅ یکی دیگه از مقدمات ظهور اینه که حسادت نسبت به ولی خدا از بین بره. در طول تاریخ به فراوانی دیدیم که اولیای الهی به خاطر حسادت دیگران شکنجه شدن و به شهادت رسیدن.
🔸 اما در آخر الزمان مردم به جایی میرسن که برتری ولی خدا رو میپذیرن و دیگه بهش حسادت نمیکنن. ✔️خدا رو شکر این آمادگی در جهان وجود داره و سیل جمعیتی که در اربعین میبنید نشون دهنده تواضع مردم به ولی خداست...
✅چهارمین آمادگی برای ظهور "رشد دینداری و معنویت مردم" تا حد لازم هست. آیا مردم ما انقدر دینداریشون زیاد شده که امام زمان علیه السلام تشریف بیارن؟
🌹 باید گفت بله! همین مقدار دینداری که وجود داره برای ظهور حضرت کافی هست.
💢 ما نباید انتظار داشته باشیم که همه مردم به اندازه و مقام آیت الله بهجت برسن بعد آقا تشریف بیارن!
🔸 واقعا الان وضعیت دینی مردم خیلی بهتر از گذشته هست؛ دعاهای ندبه سراسر کشور، شرکت پرشور جوانان در مراسمات مختلف دینی مثل اعتکاف و راهپیمایی عظیم اربعین و نمازهای جمعه و تشیع شهدا و...
همینقدر هم برای نزدیک کردن ظهور کافی هست.
🔸 اگه مسئولین سیاسی و اقتصادی کشور بهتر عمل کنن شما می بینید که دینداری در کشور ما چند برابر خواهد شد. ریشه خیلی از بی دینی ها ناشی از مشکلات اقتصادی هست.
💢 البته ما نباید به این میزان معنویتی که هست اکتفا کنیم. هرچقدر گناه در جامعه ما کمتر بشه ان شالله زمینه بیشتری برای ظهور حضرت فراهم میشه.
✅ آمادگی پنج برای ظهور اینه که ظهور رو تمنا کنیم و براش ضجه بزنیم...
که این مورد هم تا حدی وجود داره و اگه به جمعیت فراوان مسجد جمکران در طول سال نگاه کنیم و به دعاهای ندبه سراسر کشور و عزاداری ها توجه کنیم می بینیم که در این زمینه هم تا حدی خوب هستیم.
💢 سختی هایی که مسلمانان منطقه از کشمیر و افغانستان گرفته تا یمن و لبنان و عراق و ... همه این ها واقعا میخوان که منجی ظهور کنه و نجاتشون بده...
✅ آمادگی بعدی که ما باید برای نزدیک کردن ظهور به دست بیاریم "رشد مومنین در زندگی جمعی" هست.
💢 متاسفانه ما در این بخش دچار مشکل هستیم. معمولا مومنین با همدیگه صرفا رابطه سلام و علیک و نهایتا دید و بازدید دارن😒
✅ در حالی که مومنین باید برای تولید ثروت و کارآفرینی فعالیت های گروهی اقتصادی داشته باشند. نه صرفا کار خیریه! نه صرفا کار جهادی که یه عده ای برن روستایی رو آباد کنن و برگردن!
باید باهمدیگه پول در بیارن.... در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد..
🛰 پایان بخش نهم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت سی و پنجم: برای آخرین بار این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد، احوالم رو پرسید
قسمت سی و ششم:
اشباح سیاه
حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ... قاطی کرده بودم ... پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت ...
برعکس همیشه، یهو بی خبر اومد دم در ... بهانه اش دیدن بچه ها بود ... اما چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیک شام هم خونه ما موند ... آخر صداش در اومد ...
- این شوهر بی مبالات تو ... هیچ وقت خونه نیست ...
به زحمت بغضم رو کنترل کردم ...
- برگشته جبهه ...
حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره... دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ... چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاق در ایستاد ...
- اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...
دیگه رسما داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپند روی آتیش ... شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی برد ...
اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد ... خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند، ریخته بودن سر علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کند و می برد ...
از خواب که بلند شدم، صبح اول وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه مون ... بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم...
- باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید ...
و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمت در ... مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ...
- چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ...
نفس برای حرف زدن نداشتم ... برای اولین بار توی کل عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون ...
- برو ...
و من رفتم ...
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت سی و ششم: اشباح سیاه حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها ف
قسمت سی و هفتم:
بیت المال
احدی حریف من نبود ... گفتم یا مرگ یا علی ... به هر قیمتی باید برم جلو ... دیگه عقلم کار نمی کرد ... با مجوز بیمارستان صحرایی خودم رو رسوندم اونجا ... اما اجازه ندادن جلوتر برم ...
دو هفته از رسیدنم می گذشت ... هنوز موفق نشده بودم علی رو ببینم که آماده باش دادن ...
آتیش روی خط سنگین شده بود ... جاده هم زیر آتیش ... به حدی فشار سنگین بود که هیچ نیرویی برای پشتیبانی نمی تونست به خط برسه ... توپخونه خودی هم حریف نمی شد...
حدس زده بودن کار یه دیدبانه و داره گرا میده ... چند نفر رو فرستادن شکارش اما هیچ کدوم برنگشتن ... علی و بقیه زیر آتیش سنگین دشمن ... بدون پشتیبانی گیر کرده بودن... ارتباط بی سیم هم قطع شده بود ...
دو روز تحمل کردم ... دیگه نمی تونستم ... اگر زنده پرتم می کردن وسط آتیش، تحملش برام راحت تر بود ... ذکرم شده بود ... علی علی ... خواب و خوراک نداشتم ... طاقتم طاق شد ... رفتم کلید آمبولانس رو برداشتم ...
یکی از بچه های سپاه فهمید ... دوید دنبالم ...
- خواهر ... خواهر ...
جواب ندادم ...
- پرستار ... با توئم پرستار ...
دوید جلوی آمبولانس و کوبید روی شیشه ... با عصبانیت داد زد ...
- کجا همین طوری سرت رو انداختی پایین؟ ... فکر کردی اون جلو دارن حلوا پخش می کنن؟ ...
رسما قاطی کردم ...
- آره ... دارن حلوا پخش می کنن ... حلوای شهدا رو ... به اون که نرسیدم ... می خوام برم حلوا خورون مجروح ها ...
- فکر کردی کسی اونجا زنده مونده؟ ... توی جاده جز لاشه سوخته ماشین ها و ... جنازه سوخته بچه ها هیچی نیست... بغض گلوش رو گرفت ... به جاده نرسیده می زننت ... این ماشین هم بیت الماله ... زیر این آتیش نمیشه رفت ... ملائک هم برن اون طرف، توی این آتیش سالم نمیرسن ...
- بیت المال ... اون بچه های تکه تکه شده ان ... من هم ملک نیستم ... من کسیم که ملائک جلوش زانو زدن ...
و پام رو گذاشتم روی گاز ... دیگه هیچی برام مهم نبود ... حتی جون خودم ...😭
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💠 #رهبر_انقلاب:
✍ اينی که شما بيندازی آخر #شب بروی خانه، سرِشب با رفيقها و دوست و آشناها و اينها بگردی، آخر شب هم بروی خانه؛ آن بيچاره هم تنها نشسته، يا #شام خورده يا نخورده، چرت میزند تا شما برويد، اين بیاعتنايی به اوست. #محبت مثل يک #برفی در اينجور رفتارها تدريجاً ذوب میشود.
@montazeranzhoramamasr