⏪حدیث 2175
اهل بهشت چه کسانیند
1957 - وَ قالَتْ فاطمه الزهراء عليها السلام: شِيعَتُنا مِنْ خِيارِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ كُلُّ مُحِبِّينا وَ مَوالِى اَوْلِيائِنا وَ مُعادِى اَعْدائِنا... فىِ الْجَنَّةِ و لكِنْ بَعْدَ ما يُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ
شيعيان ما از بهترين افراد اهل بهشت هستند، و (همچنين) تمام دوستان ما و دوستان دوستان ما، و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود ولكن بعد از آنكه از گناهانشان پاك گرديدند.
کتاب احادیث الطلاب ص 549📚
✨﷽✨
💚فاطمه زهرا (س) از دیدگاه بزرگان
✍ آيةالله ابراهيم اميني چنين ميگويد: حضرت زهرا «عليها السلام» بدون شك در رأس تمام بانوان اسلام قرار دارد. زيرا او تنها بانويي است كه پدرش معصوم، شوهرش معصوم و خودش نيز معصوم بوده است.
محيط پرورش و زندگي حضرت زهرا «عليها السلام» محيط عصمت و طهارت بوده است. دوران كودكي خويش را در خانه شخص اول اسلام يعني پيامبر برگزيدهاي كه تحت تربيت مستقيم پروردگار جهان قرار داشت طي كرد. دوران خانهداري و بچهداري را در خانه دومين شخصيت ممتاز اسلام يعني علي «عليه السلام» گذراند. در اين دوران كوتاه دو پسر معصوم حسن «عليه السلام» و حسين «عليه السلام» را تربيت كرد و دو دختر شجاع و فداكار مانند زينب و امكلثوم به جامعه تحويل داد.
در چنين خانهاي بهطور قطع ميتوان نتايج درخشان احكام و برنامههاي اسلامي را به عيان مشاهده نمود و بانوي شايسته و نمونه اسلام را پيدا كرد.
📚فرهنگ فاطمیه الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
☘️ حتما بخوانید ، عالیه ☘️
از علامه جعفری میپرسند چه شد که به این کمالات رسیدید؟!
ایشان در جواب، خاطرهای از دوران طلبگی تعریف و اظهار میکنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده است.
«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشنها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری میگرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س). اول شب نماز مغرب و عشا میخواندیم و شربتی میخوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب میدادیم.
آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. مدیر مدرسهمان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمیگذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار). گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی میکنم. اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا اینکه جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب میکنید؟
سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، دختر حلال بود و طرف دیگر، زیارت امام علی(ع) که عمل مستحبی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید.
اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگوییها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. آقا فرمودند دیگه! نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرمودهاند: «یا حارث حمدانی، من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی، هر کی بمیرد مرا ملاقات میکند) پس ما انشاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات میکنیم! بازهم همه زدند زیرخنده. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمیتوانم نگاه کنم، بدون اینکه نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی و گفتم: من یک لحظه دیدار علی(ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمیدهم. و از آنجا برخاستم و بیرون رفتم.
یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. وارد حجرهام شدم، حالت غیرعادی، دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافهای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟
گفت: این آقا خود علی(ع) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمیدانم شاید مرحوم شمسآبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمیخواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخیها نکن، ما را بد آزمایش کردی.
این از خاطرات بزرگ زندگی من است.
✅✅
✨﷽✨
✍« داستان عمو نفتی »
یکی از علما میگفت:
ما یک گاریچی در محلهمان بود، که با گاریاش نفت میفروخت و به او عمونفتی میگفتند.
یک روز مرا دید و گفت حاج آقا سلام، ببخشید خانهتان را گازکشی کردهاید؟
گفتم: بله.
گفت: فهمیدم چون سلامهایتان تغییر کرده!
من تعجب کردم گفتم: یعنی چه؟
گفت: قبل از اینکه خانهاتان گازکشی شود، خوب مرا تحویل میگرفتید ، حالم را میپرسیدید، البته همهی اهل محل همین طور هستند.
هرکس خانهاش گازکشی میشود دیگر سلام علیک او تغییر میکند.
من فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی خدا بدهد.
فکر میکردم سی سال او را با اخلاق اسلامی تحویل گرفتهام.
ولی حال که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
یادمان باشد ، سلاممان بوی نیاز ندهد.
Veldat Hazrat Zahra.mp3
9.23M
#داستان_تولد_حضرت_فاطمه_زهرا_س
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
AUD-20210728-WA0021.
9.08M
🕊🕊🕊
دعـــــــــای فـــــــــــرج
اِلهی عَظُمَ الْبَلآءُ وَبَرِحَ الْخَفآءُ وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.
💚💚💚