eitaa logo
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
191 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
53 فایل
امام زمان منتظࢪ 313 یاࢪشون هستند ڪه ظهوࢪ و قیام کنند... فقط 1 نفࢪ مانده تا 313 نفࢪ ... شاید حضࢪت منتظࢪ تو باشه ࢪفیق💚 شاید اون یک نفࢪ یڪی از ما باشه... . . ✔ڪپی مطالب حلال اسٺツ❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 توجیهِ گناه، عذری بدتر از گناه! خداوند در آیهٔ ۶۳ سورهٔ نحل می‌فرماید: 《... فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ.》《... و شیطان، اعمالشان را در نظرشان زینت داد، و او امروز، ولیّ و سرپرستِ آن‌هاست؛ و مجازاتِ دردناڪی برای آن‌هاست.》 فعلِ《زَیَّنَ》، از مصدرِ《تزئین》است، و《تزئین》یعنی《زیبا ڪردنِ چیزی ڪه زیبایی ندارد.》 بنابراین، اگر ما بر مبنای《فطرتِ》خود زندگی ڪنیم و تابعِ امر و نهیِ خداوند باشیم، اعمالِ زشت را زشت می‌بینیم، و میلی به انجامِ آن‌ها نداریم؛ امّا وقتی اسیرِ《نفسِ》خود می‌شویم، و بندگیِ شیطان را می‌پذیریم، شیطان آن‌چه را زشت است، برای ما زیبا جلوه می‌دهد و ما را می‌فریبد. توجیهاتِ گناهان، نمونه‌ای از زینت‌های شیطان بر اعمالِ پلیدند. تفاوتِ دیدگاهِ انسان‌ها هم در همین است؛ اگر عدّه‌ای، یڪ رفتار را زشت و شرم‌آور می‌بینند، و گروهی دیگر، به انجامِ آن افتخار می‌ڪنند، دلیلش این است ڪه گروهِ اوّل، بندهٔ خدایند و بر مبنای فطرتِ پاڪِ خود نظر می‌دهند، ولی گروهِ دوّم، بندهٔ شیطانند و از دریچهٔ هوای نفسِ خود می‌نگرند. عبداللّه بن حسن بن حسن، یعنی پسرِ حسن مُثَنّی، از قولِ مادرش فاطمه، دخترِ امام حسین علیه‌ السّلام، نقل می‌ڪند ڪه: 《من در ڪربلا، ڪودڪی خردسال بودم و در پایم خلخالِ طلا بود. با بانوانِ حرم در خیمه بودیم؛ ناگهان جمعی برای غارتِ وسایلِ ما به خیمه آمدند. مردی بر من هجوم آورد و تلاش می‌ڪرد تا خلخالِ پای مرا درآورَد و به یغما ببَرَد، در حالی ڪه گریه می‌ڪرد! به او گفتم: چرا گریه می‌ڪنی ای دشمنِ خدا؟! گفت: چگونه گریه نڪنم، در حالی ڪه زیورِ دخترِ رسولِ خدا (ص) را غارت می‌ڪنم؟ گفتم: اگر این‌طور است، مرا رها ڪن و زیورِ مرا بیرون نیاور. گفت: می‌ترسم اگر من این ڪار را نڪنم، غیر از من، فردِ دیگری بیاید و این زیور را برای خودش برُباید!》¹ 📌 پیام: پیروی از هوای نفس و دل‌بستگی به زینت‌هایی ڪه شیطان به اعمالِ زشت و پلیدِ ما می‌دهد، باعث می‌شود دیوانه‌وار، ڪارهایی انجام دهیم ڪه فطرتِ ما را بر ما شاهد می‌گیرد (وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ./اعراف۲۷۱۝) ، در روزی ڪه دیگر نه از شیطان خبری است و نه از هوای نفس! توجیهاتی ڪه برای ترڪِ نماز، دروغ و غیبت، بی‌حجابی و بی‌عفّتی، تقلّب و تخلّف، گران‌فروشی و ڪم‌فروشی و احتڪار، ربا، فرار از خمس و زڪات و انفاق، غصبِ مالِ مردم و ... می‌سازیم، همه زینت‌هایی هستند ڪه شیطان بر اعمالِ پلیدِ ما ڪشیده هوای نفسِ ما هم، آن‌ها را پذیرفته است! 📕 ۱. سوگند نامهٔ آل محمّد صلوات اللّٰه علیه و آله/ص۳۷۷/به نقل از امالیِ شیخ صدوق/مجلس۳۱ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 امامِ معصوم، جلوهٔ عملیِ قرآن یڪی از آموزهای مهمِ قیامِ امام حسین علیه السّلام (همچون تمامِ معصومین علیهم السّلام) ، همراهیِ ایشان با قرآن ڪریم است. قبلاً اشاره شد ڪه، به استنادِ فعلِ《لَنْ یَفْتَرِقًا.》در حدیثِ ثقلین، اهل بیت علیهم السّلام و قرآن، جدایی‌ناپذیرند. امامِ معصوم علیه السّلام، در حقیقت، قرآنِ ناطق و جلوهٔ عملیِ قرآن است. معصومیّتِ امام هم، یعنی حرڪتِ دقیقِ او بر مبنای برنامهٔ بی عیب و نقصی ڪه خداوند به همه ارائه ڪرده است، یعنی قرآن. امام حسین علیه السّلام، از ابتدای قیام تا شهادت، و حتّی بعد از شهادت، متناسب با اتّفاقاتِ مختلف، آیاتی از قرآن را تلاوت می‌فرمودند، تا هم به یاران و همراهانِ خود آرامش دهند و ایمانِ آنان را تقویت ڪنند، و هم دوستان و دشمنان را تذڪّر دهند به این ڪه، قدم به قدمِ حرڪتِ امام، بر مبنای قرآن است. حال، نمونه‌هایی از این موارد: ۱. وقتی در مدینه، مروان حڪَم (با ادّعای خیرخواهی) ،امام را تشویق به بیعت با یزید ڪرد: 《إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ./بقره۶۵۱۝》اسلام را باید وداع گفت اگر امّت، گرفتارِ امیری چون یزید شوند! ۲. در وصیّتِ امام به برادرشان محمّد حنفیّه (ڪه پیشنهاداتی برای نجاتِ جانِ امام داد) ، هنگامِ حرڪت از مدینه: 《وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ./هود۸۸۝》 ۳. در پاسخ به جنّیانِ مسلمان، ڪه آمادگیِ خود را برای دفاع از جانِ امام اعلام ڪردند، هنگامِ خروج از مدینه: 《أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ ۗ./نساء۸۷۝》و《لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمْ./۴۵۱۝》 ۴. در خروج از مدینه به سمتِ مڪّه، و در شرایطی ڪه جانشان در خطر بود، و باید بسیار مراقبِ اوضاع می‌بودند: 《فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ./قصص۱۲۝》 ۵. در ورود به مڪّه: 《وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ./قصص۲۲۝》 ۶. هنگامِ شنیدنِ خبرِ شهادتِ مسلم بن عقیل و هانی بن عروه: 《إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ./بقره۶۵۱۝》 و در ادامه فرمودند: 《رَحمَةُ اللّٰهِ عَلَیهِمَا.》، ڪه برگرفته از آیاتِ بعد، یعنی ۱۵۷ بقره است: 《أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ.》 ۷. پس از شنیدنِ خبرِ شهادتِ قَیس بن مُسَهَّر، و نیز روزِ عاشورا، بالا سرِ مسلم بن عوسجه، ڪه در حالِ جان دادن بود: 《فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا./احزاب۳۲۝》 ۸. خطاب به عبیداللّه بن حرّ، ڪه در پاسخِ دعوتِ امام، بهانه‌جویی می‌ڪرد: 《وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا./ڪهف۱۵۝》 ۹. در مناجاتِ شبِ عاشورا: 《وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ. * مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ ۗ./آل عمران۸۷۱۝ و ۹۷۱۝》 ۱۰. هنگامِ به میدان رفتنِ حضرت علیّ اڪبر علیه السّلام: 《 إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ. * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ./آل عمران۳۳۝ و ۴۳۝》 ۱۱. دو مورد از آیاتی ڪه سرِ مبارڪِ أباعبداللّه علیه السّلام، پس از شهادت، تلاوت نمود: الف. در ڪوفه، بر فرازِ نیزه (به روایتِ زید بن ارقم): 《أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا./ڪهف۹۝》 ب. در مسیرِ شام، بر فرازِ نیزه (به نقل از روضة‌الشّهداء): 《وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ./ڪهف۷۲۲۝》 📌 پیام: ڪلام و مرامِ امامِ معصومه علیه السّلام، منطبق با حق و مطابق با قرآن ڪریم است. اگر بخواهیم پیروِ واقعیِ امام باشیم (خاصّه در آخرالزّمان ڪه امام، در جمعِ ما حاضر نیست) ، باید قرآن را بشناسیم و مفاهیمِ قرآن را به درستی درڪ ڪنیم و مطابق با آن عمل ڪنیم. هر چه از احڪامِ قرآن و خطوطِ قرمزِ دین و حدودِ الهی فاصله بگیریم، با امامِ زمانِ (عج) خود، بیگانه‌تر می‌شویم. 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 اسلام، جنگ‌طلبی را تأیید نمی‌ڪند، امّا دفاع را واجب می‌داند... خداوند در آیه ۱۹۰ سورهٔ بقره می‌فرماید: 《در راهِ خداوند، با ڪسانی ڪه با شما می‌جنگند، بجنگید و (از حدودِ الهی) تجاوز نڪنید، ڪه خداوند، متجاوزان را دوست ندارد.》 در آیهٔ ۱۹۴ بقره هم، دربارهٔ جنگ در ماه‌های حرام (رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجّة، محرّم) می‌فرماید: 《ماهِ حرام در برابرِ ماهِ محرّم. (اگر حُرمتِ آن را شڪستند و با شما جنگ ڪردند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل ڪنید، زیرا) حُرمت‌ها را (نیز) قصاص است، و هر ڪس به شما تعدّی ڪرد، به مانندِ آن تعدّی، بر او تعدّی ڪنید و از (نافرمانیِ) خداوند بپرهیزید و بدانید ڪه خداوند با پرهیزڪاران است.》 نیز در ۱۹۱ بقره هم دربارهٔ جنگ در مڪانِ حرام مانندِ مسجدالحرام، می‌فرماید: 《... و در مسجدالحرام با آن‌ها نجنگید، مگر اینڪه آن‌ها (در آن مڪان) با شما واردِ جنگ شوند؛ پس اگر آن‌ها جنگ را شروع ڪردند، (رواست ڪه) بُڪشید آن‌ها را؛ این چنین است جزای ڪافران. می‌بینیم ڪه خداوند در هیچ شرایطی، اجازهٔ شروعِ جنگ را به مؤمنان نداده است؛ امّا اگر دشمن، شروع ڪنندهٔ جنگ باشد، در هر شرایطی، امر به دفاع ڪرده است.》 در روزِ دوّمِ محرّم‌الحرامِ سال ۶۱ هجری، امام از محلّی به نامِ《قصرِ بنی‌مُقاتل》، به راه افتادند، امّا هر چه امام می‌خواست اصحاب را پراڪنده ڪند، حرّ نمی‌گذاشت، و هر چه حرّ می‌خواست آن‌ها را به سمتِ ڪوفه ببرد و اصرار می‌ڪرد، آن‌ها امتناع می‌ڪردند، تا این‌ڪه جهتِ شمال را گرفتند و به نینوا رسیدند، ڪه مڪانی خشڪ و بی آب و علف بود. زهیر بن قین گفت: 《به خدا قسم، آن‌گونه ڪه من می‌بینم، ڪار از این سخت‌تر می‌شود. یا بن رسول اللّٰه! جنگیدن با این جماعت در این ساعت، برای ما آسان‌تر است از جنگ با آن‌هایی ڪه بعد از اسن می‌آیند و به این‌ها می‌پیوندند... .》 امام حسین علیه السّلام فرمود: 《من شروع ڪنندهٔ جنگ با آن‌ها نیستم.》¹ و حرّ هم قبلاً به امام گفته بود: 《من را امر به جنگیدن نڪرده‌اند؛ فقط همین اندازه مأمورم ڪه از تو جدا نشوم تا تو را به ڪوفه ببرم.》² آری امام حسین علیه السّلام، فرزندِ امیرالمؤمنین علیه السّلام، و تربیت‌یافتهٔ دستِ ایشان است، و مانندِ ایشان، بر صراطِ مستقیم، و منطبق با قرآن، حرڪت می‌ڪند. حضرت علی علیه السّلام، قبل از جنگِ جمل، به یارانِ خود فرمودند: 《شما پیڪار و قتال را آغاز نڪنید، تا آن‌ها آغاز ڪنند؛ چرا ڪه شما بر آن‌ها حجّت دارید، و این خویشتن‌داریِ شما ڪه شعله‌افروزِ جنگ نباشید، بلڪه دفاع‌ڪننده باشید، حجّتِ دیگری خواهد بود. و چون واردِ جنگ شدید، زخمیان را ڪه از پا افتاده‌اند، نڪشید، و اگر فرار ڪردند، فراریان را تعقیب نڪنید. عیب و عارِ مردم را برملا نڪنید. ڪشتگان را مُثله نڪنید و ... .》³ در جنگِ صفّین و نهروان هم، این‌گونه بود. و تاریخ به یاد ندارد ڪه پیامبران یا امامانِ معصوم علیهم السّلام، شروع ڪنندهٔ جنگ باشند. اسلامِ ناب، همین است... . 📌 پیام: آن‌ها ڪه ادّعای روشن‌فڪری و انسان‌دوستی دارند، و بر آن اساس، اسلام را دینِ خشونت و جنگ‌طلبی، معرّفی می‌ڪنند، اگر (به قولِ امام حسین علیه السّلام) دین ڪه ندارند، لااقل آزاده باشند، تاریخ را بدونِ غَرَض می‌خوانند و به نادانی و تاریڪ‌فڪریِ خود پی می‌برند! آن‌ها از دفاعِ عزّت‌مندانه می‌ترسند، و می‌خواهند بی‌عرضگیِ خود را توجیه ڪنند! 📕 ۱. نفس‌المهموم/ص۱۷۳ ۲. نفس‌المهموم/ص۱۵۹ ۳. نهج‌البلاغه/ترجمهٔ دڪتر شهیدی/نامهٔ۱۴ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 اشڪ‌های تمساحانه! در گذشته، معتقد بودند ڪه تمساح، خوراڪِ خود را از راهِ اشڪ به دست می‌آورَد؛ به این شڪل ڪه هنگامِ گرسنگی، به ساحل می‌رود و در حالی ڪه ساعت‌ها مانندِ جسدی بی‌جان، خود را به خواب می‌زند، به تدریج از چشمِ او اشڪی لزج و مسموم خارج می‌شود؛ حیوانات و حشراتی ڪه به طمعِ تغذیه، به سمتِ تمساح می‌آیند (چون او را مرده می‌پندارند) ، در اثرِ مادهٔ مسموم، سست و بی‌حال می‌شوند و دیگر پای گریز از مهلڪه را ندارند، و تمساح، یا یڪ پوزه جنباندن، آن‌ها را می‌بلعد! عدّه‌ای هم عقیده دارند ڪه تمساح، در حینِ بلعیدنِ شڪارِ خود، اشڪ می‌ریزد، و اشڪِ او، مانندِ بزاق، به هضمِ طعمه‌اش ڪمڪ می‌ڪند. بر این اساس، گریهٔ دروغین و مُزَوّرانه‌ ڪه از روی صداقت و حُسنِ نیّت نیست، به اشڪِ تمساح تشبیه می‌ڪنند. در روزِ عاشورا و پس از آن، بسیار اتّفاق افتاد ڪه دشمنانِ خونیِ اهل بیت علیهم السّلام، بر مصائبِ آن‌ها اشڪ ریختند، مصائبی ڪه خودشان عاملِ آن‌ها بودند! نوشته‌اند ڪه در روزِ عاشورا، زمانی ڪه امام حسین علیه السّلام، تنها و بی‌یاور، خسته و مجروح و تشنه می‌جنگید، و یزدیان، همه، امام را محاصره ڪرده بودند، و هر گاه امام حمله می‌ڪرد، مانندِ گلّه‌های بز، پراڪنده می‌شدند، شمر دستور داد تا ڪمان‌داران، شروع به تیراندازی ڪنند. وقتی بدنِ امام، پر از تیغ و تیر شد و دیگر نای جنگیدن نداشت، حضرت زینب سلام اللّٰه علیها، از خیمه بیرون آمد و فریاد زد: 《ای عمر سعد! أباعبداللّه را می‌ڪُشند و تو نگاه می‌ڪنی؟!》 عمر سعد در حالی ڪه اشڪ بر گونه و ریشش می‌ریخت، روی خود را از حضرت زینب سلام اللّٰه علیها برگردانید!¹ همین عمر سعد، پس از شهادتِ امام، در میانِ سپاهِ خود اعلام ڪرد: 《مَن ینتَدِبُ لِلحُسَینِ فیوطی الخَیلُ صَدرَه و ظَهرَه؟》《ڪیست ڪه در موردِ حسین (ع) داوطلب شود و بر پشت و سینهٔ او اسب بتازد؟》 ده نفر داوطلب شدند و بر بدنِ امام، اسب تاختند، به گونه‌ای ڪه استخوان‌های سینه و پشتِ آن حضرت را در هم شڪستند.² یڪ نمونهٔ دیگر هم (چنان ڪه قبلاً اشاره شد) ، همان ملعونی بود ڪه خلخال را به زور از پای دخترِ امام حسین علیه السّلام درآورد و غارت ڪرد، در حالی ڪه بر مظلومیتِ اهل بیتِ پیامبر صلوات اللّٰه علیه و آله گریه می‌ڪرد. متأسفانه بعضی از شیعه‌زاده‌ها هم (به خصوص در آخرالزّمان) این‌گونه‌اند؛ به سبڪِ ڪفّار زندگی می‌ڪنند، لباس پوشیدنِ آن‌ها و پوششِ زنان و دخترانِ آن‌ها ڪافرانه است، شراب را از ملزوماتِ مراسمِ عروسیِ خود می‌دانند، سگ را جزئی از اعضای خانوادهٔ خود می‌دانند و برایش جشنِ تولّد می‌گیرند، روابطِ نامشروع را دوستی و نامزدی می‌نامند، و به طورِ ڪلّی، هر حرامی را، حلال می‌دانند؛ در عینِ حال، گاهی برای امام حسین علیه السّلام هم اشڪ می‌ریزند، تا از آتشِ جهنّم، بیمه شوند! 📌 پیام: اشڪی ڪه بر مصیبت‌های اهل بیت علیهم السّلام ریخته شود، بدونِ شڪ، درخشان‌ترین و گران‌بهاترین گوهرِ هستی است؛ به شرطِ اینڪه از چشمِ عمر سعد نریزد! گریهٔ ما بر امام حسین علیه السّلام، در صورتی ڪه راهِ ما و سبڪِ زندگیِ ما، یزیدی باشد، اشڪِ تمساح است! 《شفاعت》به معنیِ《میانجی‌گری》نیست، ڪه ما یزیدانه زندگی ڪنیم و (نعوذ باللّه) امام حسین علیه السّلام، بینِ ما و خداوند واسطه شود و ما را از عذابِ قطعیِ خداوند نجات دهد؛ بلڪه《شفاعت》، به معنیِ《ضمیمه شدن》است؛ اگر با گریه بر اهل بیت علیهم السّلام، به آن‌ها وصل شویم و نیّات و گفتار و رفتارِ خود را از آن‌ها الگو بگیریم و راهِ آن‌ها را برویم، شفاعت شده و نجات خواهیم یافت؛ در غیرِ این صورت ... . 📕 ۱. نفس‌المهموم/ص۳۱۵/به نقل از تاریخ طبری ۲. ترجمهٔ لهوف/ص۱۲۲ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 حقیقتِ امام‌شناسی سیّد بن طاووس می‌گوید: 《در یڪ روز، ششصد نامهٔ دعوت، از ڪوفه به دستِ امام حسین علیه السّلام رسید، و آن‌قدر نامه‌ها زیاد شد، تا اینڪه در چند نوبت، به ۱۲ هزار نامه رسید.》¹ ابن قتیبه دینوری هم می‌نویسد: 《بالغ بر سی هزار نفر از اهلِ ڪوفه، با مسلم بیعت ڪردند.》² نیز گفته‌اند: 《فرستادگانِ اهلِ ڪوفه، نزدِ امام رسیدند و دیوانی را آوردند ڪه اسامیِ صد هزار نفر در آن بود.》³ هر چند در موردِ تعدادِ نامه‌هایی ڪه مردمِ ڪوفه برای امام نوشتند، و تعدادِ ڪسانی ڪه با سفیرِ امام در ڪوفه، یعنی مسلم بن عقیل علیه السّلام، بیعت ڪردند، اقوالِ مختلفی وجود دارد، امّا تمامِ روایت‌ها حڪایت از این دارند ڪه بالغ بر ده هزار نامه نوشته شده، و ده‌ها هزار نفر برای ورودِ امام، اعلامِ آمادگی ڪرده‌اند! در متنِ یڪی از نامه‌ها آمده بود: 《در ڪوفه صد هزار شمشیر، آمادهٔ دفاع از توست؛ بنابراین، آمدن به ڪوفه را به تأخیر مینداز.》⁴ و امّا در سوی دیگرِ ماجرا، یزید از اوضاعِ ڪوفه باخبر می‌شود و به ابن زیاد، فرماندارِ بصره، نامه می‌نویسد تا ڪوفه را به دست گیرد. وقتی نامهٔ یزید، به عبیداللّه بن زیاد در بصره رسید، پانصد نفر از مردمِ ڪوفه را برگزیده، به همراهِ چند نفر سرشناس (ڪه یڪی از آن‌ها شریڪ بن اَعوَر، از شیعیانِ حضرت علی علیه السّلام بود) ، با حَشَم و اهلِ بیتِ خود، به سمتِ ڪوفه راه افتاد. وقتی به ڪوفه وارد شد، عمّامهٔ سیاه بر سر داشت و لثام (روپوشی ڪه دهان و بینی را بپوشاند.) بسته بود و روی خود را پوشانده بود. خبر رسیده بود ڪه حسین (ع) به ڪوفه می‌آید؛ چشم به راهِ او داشتند؛ وقتی عبیداللّه را دیدند، گمان ڪردند ڪه امام است؛ پس بر هیچ گروهی نمی‌گذشت، مگر اینڪه بر او سلام می‌ڪردند و می‌گفتند:《مَرحَبًا بِڪَ یَا بنَ رَسُولِ اللّٰه!》《خوش آمدی ای پسرِ رسولِ خدا!》و همان شب، رفت تا به قصر رسید، در حالی ڪه گروهی، دورِ او را گرفته بودند، به گمانِ اینڪه حسین (ع) است! صبحِ روزِ بعد، منادی برای نماز جماعت، ندا داد؛ مردم جمع شدند و ابن زیاد خطبه خواند و با تطمیع و تهدیدِ آن مدّعیانِ بی وفا، ورقِ احوالِ ڪوفه را برگرداند.⁵ سؤال این جاست ڪه چگونه ابن زیاد، با پانصد نفر، بر صد هزار نفر، مسلّط شد؟! پاسخ، ساده است؛ آنها یڪ پانصد نفر بودند، و این‌ها صد هزار، یڪ نفر! اهلِ ڪوفه، جمعی بودند با دل‌های پراڪنده (تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ./حشر۴۱۝) . جمعِ زیادی را، طمعِ مال، به سپاهِ یزید پیوست (مانندِ شبت بن رِبعی) ، و گروهِ بسیاری را هم، ترسِ جان، خانه‌نشین ڪرد (مانندِ سلیمان بن صُرَد) ، و عدّهٔ بسیار اندڪی هم (ڪه تقریباً تمامیِ یارانِ امام بودند به جز بنی‌هاشم) ، دعوتِ خود را با خونِ خود امضاء ڪردند (مانندِ حبیب بن مظاهر) . این تفرّقِ دل‌ها، ۲۳ هزار نفر از ڪوفیان را، به سپاهِ ۷ هزار نفریِ شامیان، اضافه ڪرد! دلیلِ این تفرّقِ دل‌ها در شیعیانِ ڪوفه، تفاوتِ شناختِ آن‌ها از امام بود؛ مردمی ڪه امام را به عمّامه و لباس بشناسند، و هر ڪس را ڪه به دارالإمارهٔ ڪوفه رسید، فرمان بَرَند، ڪوفه را به آسانی تسلیمِ دشمن می‌ڪنند. مردمی ڪه امام را تا وقتی می‌خواهند، ڪه منافعِ مادّی برایشان داشته باشد، و حدّاقل، جانشان به خطر نیفتد، یا به سپاهِ یزید می‌پیوندند، و یا در خانه می‌نشینند، تا بعد از عاشورا توبه ڪنند! 📌 پیام: اگر امام، به استنادِ قرآن و ادعیه و زیارات،《سبیل اللّٰه》است، امام‌شناسِ حقیقی، ڪسی است ڪه با مال و جانِ خود، در راهِ امام، جهاد ڪند (وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ./نساء۵۹۝) ، نه آن‌ڪه امام را به نامش بشناسد و بر مبنای منافعش، دوست داشته باشد! اگر می‌خواهیم در این جاهلیّتِ ثانی (آخرالزّمان) ، به مرگِ جاهلیّت نَمیریم، باید ببینیم آیا حقیقتاً امامِ زمانِ خود را شناخته‌ایم؟! اگر از مال و جانِ خود، در راهِ اهدافِ ایشان هزینه ڪرده‌ایم، ایشان را شناخته‌ایم، وگرنه ... ! 📕 ۱. لهوف/ص۳۵ ||| أعیان‌الشّیعة/ج۱/ص۵۸۱ ۲. الإمامة و السّیاسة/ج۲/ص۵ ۳. مجلّهٔ تراثنا/شمارهٔ ۱۰/ص۱۷۴ ۴. ترجمهٔ ارشادِ شیخ مفید/ج۲/ص۳۵ ۵. نفس‌المهموم/ص۷۹/به نقل از طبری 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 توفیق، رفیقی‌ست، به هر ڪس ندهندش! خداوند در آیه ۸۳ سورهٔ مائده، دربارهٔ حقیقت‌جویی و اسلام‌‌پذیریِ مسیحیانی ڪه با شنیدنِ صوتِ قرآن (یا ڪلامِ امامِ معصوم، ڪه قرآنِ ناطق است) ، عاشقانه اسلام می‌آوردند، می‌فرماید: 《و زمانی ڪه می‌شوند آن‌چه را ڪه به پیامبر (ص) نازل شده، چشمانشان را می‌بینی ڪه از اشڪ، لبریز است؛ به خاطرِ آن‌چه ڪه شناخته‌اند از حقیقت. می‌گویند: پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را در زمرهٔ گواهانِ صداقت ( ِ او ) بنویس.》 وهب بن عبداللّه بن حباب ڪلبی، )از شهدای مشهورِ ڪربلا، مسیحی بود. او و مادر و همسرش، در مسیرِ ڪربلا، در منطقهٔ ثعلبیّه، تحتِ تأثیرِ ڪرامتی ڪه از امام حسین علیه السّلام دیدند، به دستِ مبارڪِ امام، مسلمان شدند، و از همان جا به امام پیوستند و به ڪربلا آمدند. وهب در ڪربلا جانانه جنگید و وقتی مجروح شد، به اسارتِ یزیدیان درآمد. عمر سعد دستور داد تا سرِ او را بریده و برای مادرش بفرستند؛ مادرش سرِ او را بوسیده و به طرفِ سپاهِ یزید پرتاب ڪرد، و با عمودِ خیمه، با دشمنان می‌جنگید، و به دستورِ امام، به خیمه برگشت. بعضی از مقاتل نوشته‌اند ڪه همسرِ او هم ڪه نوعروس بود، بالا سرِ جنازهٔ وهب، به دستورِ شمر و به دستِ غلامِ او، با عمودی ڪه بر سرش خورد، شهید شد.¹ مسیحیِ دیگری ڪه دل‌بستهٔ امام حسین علیه السّلام شد: وقتی سرِ مبارڪِ امام را به سمتِ شام می‌بردند، در منزلی فرود آمدند ڪه نزدیڪِ یڪ ڪلیسا بود. پاسبان، بر طبقِ عادت، سر را بر نیزه‌ای نصب ڪرده و بر دیوارِ ڪلیسا تڪیه دادند. نیمه‌‌ٔ شب، راهبِ نصرانی، نوری را دید ڪه از آن سر بلند شده و تا آسمان ڪشیده شده بود. نزدِ آن‌ها رفت. وقتی فهمید سرِ فرزندِ پیامبرِ خدا را همراه دارند، ده هزار دینار به آن‌ها داد تا آن شب، سر را به ڪلیسا ببَرَد؛ سرِ مبارڪ را برد و شُست و خوشبو ڪرد و تا صبح، با آن سر، درد دل ڪرد و گریست و به یگانگیِ خداوند و رسالتِ پیامبر و ولایتِ امام حسین (ع) شهادت داد و ایمان آورد.² در مقابلِ این نصرانی‌ها، (به ظاهر) مسلمانانی هم بودند ڪه هر چه امام آن‌ها را نصیحت فرمود، تأثیر نگرفتند؛ مانندِ عبیداللّه بن حرّ، عمر سعد، و همهٔ ڪسانی ڪه در مسیرِ امام و در ڪربلا، ڪلامِ امام را شنیدند و گوشِ دلشان ڪَر بود! این‌گونه مسلمانان، مصداقِ آیهٔ ۱۴ سورهٔ حجرات هستند ڪه می‌فرماید: 《(اعراب) بر تو منّت گذاشته و گفتند: ما (بی جنگ و نزاع) ایمان آوردیم. بگو: شما ڪه ایمان (از زبان) به قلبتان وارد نشده، اصلاً ایمان نیاورده‌اید؛ لڪن بگویید ما (در ظاهر، با گفتنِ شهادتین) اسلام آوردیم (یعنی از ترسِ جان، به ناچار تسلیم شدیم) ... .》 📌 پیام: از ادّعای مسلمانی تا اثباتِ ایمان، تفاوت از زمین تا آسمان است؛ مسلمانی‌ای ڪه بدونِ زحمتِ تحقیق و تحلیل، به دست بیاید، ریشه و اساسی ندارد. یڪ مسلمانِ واقعی یا مؤمن، باید تمامِ تلاشِ خود را در جهتِ تعلیمِ قرآن و شناختِ سیرهٔ معصومین علیهم السّلام، به ڪار گیرد. قطعاً ایمانِ عمیقِ یڪ مسیحیِ تازه مسلمان‌شده مثلِ وهب، بر مسلمانیِ بی‌مایهٔ یڪ ڪهنه‌مسلمان مثلِ عمر سعد، هزاران بار شرف دارد؛ چرا ڪه آن، ڪفر را شناخته و گرایش به حق دارد، امّا این، ایمان را نفهمیده و تمایل به باطل دارد. بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام ڪه آفتاب برآوَرَد از ڪلیسا سر! [سیّد حمیدرضا برقعی] 📕 ۱. نفس‌المهموم/ص۲۴۴ ۲. نفس‌المهموم/ص۳۸۴ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 حضرت زینب سلام اللّٰه علیها، الگوی بی‌نقص و بی‌نظیرِ فعّالیّتِ اجتماعیِ زنان خداوند در آیهٔ ۳۳ سورهٔ احزاب، خطاب به زنانِ پیامبر (ص) (و به تَبَعِ آن، همهٔ زنانِ مسلمان) می‌فرماید: 《وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ.》《در خانه‌هایتان بمانید و مانندِ زنانِ دوره‌ٔ جاهلیّتِ نخست، جلوه‌گری نڪنید.》 ڪلمهٔ《تَبَرُّج》در این آیه، به معنیِ《جلوه‌گری و خودنمایی》است (مانندِ برج ڪه از دور، خود را نمایان می‌سازد.) ، و عبارتِ《جَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ》هم ڪه به《جاهلیّتِ قبل از اسلام》اشاره دارد، به طورِ غیرِ مستقیم، خبر از《جَاهِلِيَّةِ الثَّانِیَّة》یا《جاهلیّتِ دوّم》می‌دهد، ڪه به استنادِ احادیثِ بسیار، منظورت از آن،《جاهلیّتِ آخرالزّمان》یا《جاهلیّتِ مدرن》است! به استنادِ این آیه، برای زنان، ڪار در خانه و همسرداری و تربیتِ فرزند، از هر چیزی مهم‌تر است؛ و اگر بنا باشد ڪه زن، به ضرورتی (مانندِ مشاغلِ مربوط به زنان، از قبیلِ پزشڪی و پرستاریِ زنان، معلّمیِ دختران و ... ، یا انجامِ ڪاری ضروری) ، واردِ جامعه شود، نباید جلوه‌گری و خودنمایی ڪند و نظرِ دیگران را به خود جلب ڪند. حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها و حضرت زینب سلام اللّٰه علیها هم، به ضرورتِ دفاع از امامِ زمانِ خود بیرون آمدند، امّا هرگز (نعوذ باللّه) خودنمایی و جلوه‌گری نڪردند و ذرّه‌ای از حدودِ خداوند، در زمینهٔ حجاب و حیا، ڪوتاه نیامدند. حذلم بن ستیر اسدی، دربارهٔ سخنرانیِ حضرت زینب سلام اللّٰه علیها در ڪوفه، می‌گوید: 《به خدا سوگند، زنی را ڪه سراپا شرم و حجب و حیا باشد، از او سخنران‌تر ندیده‌ام!》¹ همچنین در آیهٔ ۳۲ احزاب نیز، خطاب به زنان، آمده است: 《فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ.》《نازڪ نرم (با مردان) سخن نگویید، مبادا ڪسی ڪه در قلبش مرض (هوا و هوس) است، در شما طمع ڪند!》 بنابراین، زنِ مسلمان، نباید با نازڪ ڪردنِ صدا، تغییرِ لهجه، بلند ڪردنِ صدای خنده و ... ، عشوه‌گری ڪند، و خود را در معرضِ تهدیدِ هوسبازان قرار دهد. حضرت زینب سلام اللّٰه علیها در ڪوفه و شام سخنرانی ڪردند، ولی هرگز در سخنانِ ایشان، لحنِ زنانه شنیده نشد؛ همه گمان می‌ڪردند ڪه مولا علی علیه السّلام دارد سخنرانی می‌ڪند؛ از بس ڪه لحنِ حضرت زینب سلام اللّٰه علیها در سخن گفتن، مردانه و باشڪوه بود! نوشته‌اند: 《ڪَأنَّهَا تَفَرَّعَ مِنْ لِسَانِ أمِیرِالمُؤمِنِینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ.》《انگار ڪه سخن گفتن را از زبانِ امیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب (ع) فراگرفته بود.》² 📌 پیام: اسلام، با ورودِ زن به جامعه، مخالف نیست؛ با جلوه‌گری و خودنماییِ زن در مقابلِ نامحرم، مخالف است. اگر زن، حیای خود را از دست بدهد، و با جلوه‌گری و عشوه‌‌گری، نامحرم را به خود جذب ڪند، بازیچه و ابزارِ هوس‌رانیِ دیگران می‌شود، بنیانِ مقدّسِ خانواده فرو می‌پاشد، تربیتِ نسل، جای خود را به فسادِ نسل می‌دهد، و جامعه و فرهنگِ سالم و صحیحِ زندگیِ اجتماعی، تباه می‌شود. حضرت زینب سلام اللّٰه علیها، همچون مادرش حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها، اسطورهٔ عطوفت، پرچم‌دارِ عفاف و حجاب، قهرمانِ مبارزه‌ٔ فرهنگی و الگوی بی‌نظیرِ فعّالیّتِ اجتماعیِ زنان است. در هیچ سرزمین، تمدّن، ملّیت، مذهب و فرهنگی، ورودِ زن به جامعه، تا این اندازه مؤثّر، مفید، سالم و بی‌نقص نبوده است. اسلام، به ذاتِ خود، ندارد عیبی هر عیب ڪه هست، در مسلمانیِ ماست...! 📕 ۱. نفس‌المهموم/ص۳۵۴ ۲. سوگند نامهٔ آل محمّد صلوات اللّٰه علیه و آله/ص۴۲۱ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 چشم‌ها را باید شُست؛ جورِ دیگر باید دید... وقتی اسرای اهل بیت علیهم السّلام را واردِ ڪاخِ ابن زیاد ڪردند، حضرت زینب سلام اللّٰه علیها، به صورتِ ناشناس وارد شد و در گوشه‌ای نشست. ابن زیاد پرسید: 《این زن ڪیست؟》 گفتند: 《زینب، دخترِ علی (ع) است.》 ابن زیاد، رو به حضرت زینب سلام اللّٰه علیها ڪرد و گفت: 《ألحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّحَڪُم وَ أڪذَبَ أُحدُوثَتَڪُم.》《سپاس خداوندی را ڪه شما را رسوا ڪرد و دروغِ گفتارِ شما را آشڪار ڪرد.》 حضرت زینب سلام اللّٰه علیها پاسخ داد: 《إنَّمَا یُفتَضَحُ الفَاسِقُ وَ یَڪذِبُ الفَاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنَا.》《فقط شخصِ فاسق رسوا می‌شود و بدڪار دروغ می‌گوید، و او غیر از ماست.》 ابن زیاد گفت: 《دیدی خدا با برادر و خاندانت چه ڪرد؟》 حضرت زینب ڪبری سلام اللّٰه علیها فرمود: 《مَا رَأَیْتُ إلَّا جَمِیلًا.》《جز زیبایی، چیزی ندیدم.》 این، زیباترین، حماسی‌ترین و باشڪوه‌ترین جمله‌ای‌ است ڪه ممڪن است بر زبانِ بانوی قهرمانی جاری شود، ڪه ماه‌هاست در سفر است و عظیم‌ترین سختی‌ها، ظلم‌ها و مصیبت‌ها را در این سفر به جان خریده، و همچنان استوار و سربلند، پیش می‌رود؛ مصیبتی ڪه به استنادِ زیارت عاشورا (ڪه حدیثِ قدسی است و از زبانِ امام باقر علیه السّلام و نیز امام صادق علیه السّلام نقل شده) ، به عظمتِ آن در اسلام، و در همهٔ آسمان‌ها و زمین، اتّفاق نیفتاده است. (مُصیبَهً ما أعظَمَها وَ أعظَمَ رَزیَّتَها فِی الاِسلامِ وَ فِی جَمیعِ السَّماواتِ وَ الأرضِ.) شاید این سؤال پیش بیاید ڪه مگر حضرت زینب سلام اللّٰه علیها، از چه زاویه‌ای نگاه ڪرده، ڪه در ڪربلا، جز زیبایی، ندیده است؟ پاسخ، ساده است! ڪربلا دو رویه دارد: یڪی سمتِ یزیدیان است ڪه تجلّیِ ڪفر و ظلم و ڪذب و نفاق و فسق و فجور و جنایت و خیانت است، و دیگری طرفِ حسینیان است ڪه جلوه‌گاهِ ایمان و تقوا و نجابت و عدل و صدق و گذشت و وفاست. حضرت زینب سلام اللّٰه علیها در اردوی امام حسین علیه السّلام بود و ستونِ خیمه‌گاهِ ایشان؛ آن‌چه را پسرِ مرجانه زیرِ سؤال برد و به آن دهن‌ڪجی ڪرد، اردوی امام حسین علیه السّلام بود، ڪه جز زیبایی، در آن نبود! از ابتدای حرڪتِ امام حسین علیه السّلام، ڪه خانه و ڪاشانه را رها ڪرد، تا صراطِ مستقیم را بپیماید، و خلافتِ فاسقی چون یزید را تأیید نڪند، تا انتهای ڪارِ ایشان، ڪه تا آخرین رمق، در راهِ هدفِ مقدّس، جانانه جنگید و جان را بر سرِ عهدی ڪه با خدا بسته بود، فدا ڪرد، همه، زیبایی بود؛ تأثیرپذیریِ وهبِ نصرانی و همسر و مادرش و مسلمان شدنِ آن‌ها و پیوستن به امام در راهِ ڪربلا، پیوستنِ عاشقانهٔ زهیر به امام، توبهٔ حرّ،《أحلَی مِنَ العَسل》گفتنِ حضرت قاسم علیه السّلام، مناجاتِ شبِ عاشورا، ابرازِ وفاداریِ اصحابِ امام علیه السّلام در شبِ عاشورا، پیوستنِ چندین نفر در صبحِ عاشورا به امام، به میدان رفتنِ حضرت علیّ اڪبر علیه السّلام، لباسِ رزم پوشیدنِ حضرت قاسم علیه السّلام، سبقت گرفتنِ اصحاب بر یڪدیگر برای فدا ڪردنِ جانشان در راهِ امام، آب نیاشامیدنِ حضرت اباالفضل العبّاس علیه السّلام در علقمه، عقب نیفتادنِ حضرت علیِ اصغرِ شیرخواره علیه السّلام از ڪاروانِ شهدا، همه و همه، زیباترین صحنه‌های تاریخ‌اند. همهٔ شهدا و اسرای ڪربلا، تڪلیفِ خود را به بهترین نحو انجام داده، و آزمونِ خود را با بهترین نمره گذراندند. 📌 پیام: اگر می‌خواهیم در مسیرِ حق، پایدار بمانیم، هرگز از دریچهٔ دیدِ اهلِ باطل، به حقیقت نگاه نڪنیم. زیبایی‌های حق را، فقط اهلِ حقیقت می‌بینند، با نگاهِ حقیقت‌بینانه! دهن‌ڪجی‌های اهلِ ڪفر به پیروانِ حقیقت، به خاطرِ این است ڪه دیدگانِ آلوده به ڪفر، هرگز توفیقِ دیدن و درڪِ جلوه‌های زیبای حقیقت را ندارند. 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 مناعتِ طبع، شرطِ عزّت‌مندی امیرالمؤمنین، مولا علی علیه السّلام می‌فرمایند: 《العَفَافُ زینَةُ الفَقرِ وِ الشُّڪرُ زینَةُ الغِنَی.》《خویشتن‌داری، زیورِ فقر است، و شڪر، زیورِ ثروت.》¹ واژهٔ《عَفاف》، به معنیِ خویشتن‌داری و مناعتِ طبع است. (و ساختِ آن با《عِفاف》، به معنیِ پاڪدامنی، متفاوت است.) 《مناعتِ طبع》، یعنی شخصیتِ انسان به گونه‌ای باشد ڪه برای ناداشته‌های مادّی، احساسِ نیاز نڪند، و به خاطرِ آن، خود را در نظرِ دیگران، حقیر و ذلیل نڪند. اگر انسان، به آن‌چه از مادّیات دارد، راضی باشد (قناعت) ، و به آن‌چه ندارد، خود را نیازمند نشان ندهد (مناعت) ، توانگری عزّت‌مند است. در اتّفاقاتِ ڪربلا، چه پیش از عاشورا و چه پس از آن، مناعتِ طبعِ اهل بیت علیهم السّلام، جلوهٔ ویژه‌ای دارد. این فضیلتِ اخلاقی، یڪی از واقعیّت‌هایی است ڪه ثابت می‌ڪند، اوّلین و بارزترین مصداقِ《مؤمنین》در آیهٔ ۸ منافقون (وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ.) ، اهلِ بیتِ پیامبر صلوات اللّٰه علیه و آله، و امامانِ معصوم علیهم السّلام هستند، ڪه الگوهای عزّت‌مندی‌اند. پیش از عاشورا، وقتی ابن حرّ در مقابلِ تقاضای امام، بهانه‌جویی می‌ڪند (و امام را نیازمند می‌بیند نه خود را!) ، و می‌خواهد ڪمڪِ مادّی ڪند، امام می‌فرمایند: 《نه حاجت به تو دارم و نه به اسبِ تو!》 در عاشورا هم، هر چند امام تقاضای آب ڪردند، تقاضای ایشان برای اتمامِ حجّت با یزیدیان بوده تا سندی علیهِ آن‌ها باشد بر این ڪه《ولیّ خدا را از آبی ڪه مهریّهٔ مادرِ ایشان بود، محروم ڪردند و اعتنایی به تشنگیِ شدیدِ ایشان نداشتند.》وگرنه هرگز امام حسین علیه السّلام، درخواستِ ذلیلانه از یزیدیان نڪردند؛ درخواستِ ایشان، همراه با نصیحت و نڪوهش و توبیخ بود، نه همراه با التماس و زاری! حتّی ڪودڪانِ اهل بیت علیهم السّلام هم، هر چند صدای《العطشِ》آن‌ها، صحرای ڪربلا را پر ڪرده بود، امّا هرگز به التماس و زاری از یزیدیان آب نخواستند؛ ندای《العطشِ》آن‌ها نیز، سندِ قساوتِ قلبِ یزیدیان بود. پس از عاشورا نیز، اسرای اهل بیت علیهم السّلام، حتّی در سخت‌ترین شرایط، خود را نیازمند نشان ندادند. وقتی اهلِ ڪوفه، خرما و گردو و نان برای اطفالِ امام آوردند، امّ‌ڪلثوم سلام اللّٰه علیها، ڪمڪ‌های آن‌ها را پس زده و فریاد زد: 《ای اهلِ ڪوفه! صدقه بر ما حرام است!》 و ادامه داد: 《ای اهلِ ڪوفه! مردانِ شما، ما را می‌ڪُشند، و زنانِ شما، بر ما دلسوزی و گریه می‌ڪنند؟!》² وقتی هم خواستند، اهل بیت علیهم السّلام را، از شام به مدینه حرڪت دهند، اموالِ غارت شدهٔ آن‌ها را به آنان تحویل دادند، و سپس ڪجاوه‌های شترها را آراستند و سفره‌های ابریشمی پهن ڪردند و اموالِ بسیار در آن‌ها ریختند؛ آن‌گاه یزید، به امّ‌ڪلثوم سلام اللّٰه علیها گفت: 《این اموال را به جای مصائبی ڪه به شما رسید، بگیرید.》 حضرت پاسخ داد: 《ای یزید! چقدر بی‌شرم و گستاخ هستی! تو برادر و خاندانِ مرا می‌ڪُشی، و به جای آن، می‌خواهی با مالِ دنیا ما را دلخوش ڪنی؟! به خدا قسم ڪه هرگز چنین امری نخواهد شد!》³ 📌 پیام: پیامبر صلوات اللّٰه علیه و آله، مبعوث شد تا مڪارمِ اخلاق را ڪامل ڪند؛ اهلِ بیتِ ایشان و جانشینانِ خَلَفِ ایشان نیز، مانندِ خودش، اسوه‌ٔ مڪارمِ اخلاق و فضائلِ انسانی هستند. اگر ادّعا داریم شیعه و پیروِ آن‌ها هستیم، باید حتّی در سخت‌ترین شرایط، عزّت‌مندانه زندگی ڪنیم. 📕 ۱. نهج‌البلاغه/حڪمت ۳۳۳ ۲. نفس‌المهموم/ص ۳۶۲ ۳. سوگند نامهٔ آل محمّد صلوات اللّٰه علیه و آله/ص ۴۹۶ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 غیرت و حیاء در مرامِ اهل بیت علیهم السّلام امیرالمؤمنین، امام علی علیه السّلام فرمودند: 《عفّت و پاڪدامنیِ اشخاص، به اندازهٔ شرم و حیای آن‌هاست.》¹ و امام باقر علیه السّلام نیز فرمودند: 《حیا و ایمان، هر دو به یڪ ریسمان بسته‌اند؛ اگر یڪی از آن دو برود، دیگری نیز به دنبالِ آن خواهد رفت.》² حیا یڪ فضیلتِ اخلاقی است ڪه سبب می‌شود انسان از افڪار و گفتار و ڪردارِ زشت، پرهیز ڪند. حیا را در حقیقت باید《عِفافِ فطری》نامید؛ زیرا اوّلین و قوی‌ترین نیروی بازدارنده از گناه است، ڪه در فطرتِ همهٔ انسان‌ها وجود دارد، و قطعاً آن‌چه ڪه چراغِ حیا را در فطرتِ انسان، روشن نگه می‌دارد، ایمان است، و چیزی ڪه آن را خاموش می‌ڪند، هوای نفْس! هنگامی ڪه اسرای ڪربلا را (در مسیرِ شام) واردِ شهرِ عسقلان ڪردند،《زُرَیر خُزاعی》، ڪه در آنجا یڪ بازرگانِ غریب بود، از شادیِ مردم، شگفت‌زده شد؛ دلیلِ آن را پرسید؛ وقتی فهمید ڪه چه اتّفاقی افتاده، به سمتِ ڪاروان آمد. همین ڪه چشمش به امام سجّاد‌ علیه السّلام افتاد، (بر خلافِ مردمِ شهر) شروع به گریستن ڪرد. امام فرمودند: 《ای جوانمرد! از تو بوی آشنا می‌شنوم. خداوند به تو خیر دهد؛ برو به حاملِ سرِ مقدّسِ حسین (ع) بگو جلوتر برود، تا مردم به آن بنگرند و بانوان در معرضِ تماشا قرار نگیرند.》 زُرَیر پنجاه‌ درهم به حاملِ سر داد تا جلوتر برود و مردم از اطرافِ ڪجاوه‌ها دور شوند. زُرَیر می‌گوید: 《به امام عرض ڪردم ڪه اگر خدمتِ دیگری، بفرمایید تا انجام دهم.》 فرمودند: 《اگر پارچه و لباس داری، برای بانوان بیاور تا خودشان را بیشتر بپوشانند.》³ وقتی هم ڪاروانِ اسرا به نزدیڪِ شام رسیدند، حضرت امّ‌ڪلثوم سلام اللّٰه علیها از شمر تقاضا ڪرد ڪه آن‌ها را از دروازه‌ای وارد ڪند ڪه تماشاگرانِ ڪمتری وجود داشته باشند، و همچنین به سربازانِ خود دستور دهد تا سرها را از میانِ ڪجاوه‌ها بیرون ببرند تا بانوانِ اهل بیت علیهم السّلام، ڪمتر در معرضِ نگاه قرار گیرند؛ ولی شمرِ ملعون، دقیقاً برعڪس عمل ڪرد، تا اهل بیت علیهم السّلام را رنجِ بیشتری بدهد!⁴ سهل بن سعد هم می‌گوید: 《در مسیرِ بیت‌المقدّس، گذرم به دمشق افتاد؛ از شادمانیِ مردم و دف زدن و طبل زدنِ زنان، تعجّب ڪردم! دلیلِ آن را پرسیدم؛ وقتی فهمیدم قرار است اسرای اهل بیت علیهم السّلام را بیاورند، پیش رفتم. از اوّلین بانویی ڪه سوار بر شترِ بی‌جهاز بود، پرسیدم ڪیستی؟ پاسخ داد: سڪینه بنت الحسین (ع). گفتم: اگر حاجتی داری بگو. من جدِّ تو را دیده‌ام و حدیثِ او را شنیده‌ام. فرمود: به حاملِ این سر (سرِ امام حسین علیه السّلام) بگو آن را جلوتر ببرد تا مردم به تماشا ڪردنِ مشغول شوند و به ناموسِ پیامبر (ص) نگاه نڪنند.》⁵ 📌 پیام: مردانِ اهل بیت علیهم السّلام، اسوه‌ٔ غیرت، و زنان و دخترانِ آن‌ها، الگوی نجابت و حیا هستند. برای امام حسین علیه السّلام، تا لحظهٔ شهادت، هیچ چیز به اندازهٔ نگهبانی از خیمه‌ها، اهمّیّت نداشت؛ و برای زنان و دخترانِ اهل بیت علیهم السّلام هم، هیچ چیز آزار دهنده‌تر از این نبود ڪه چشمِ نامحرمان به آن‌ها بیفتد. مردان و زنانی ڪه از غیرت و حیا به دورند، چگونه می‌توانند ادّعا ڪنند ڪه شیعه و پیروِ اهل بیت علیهم السّلام هستند...؟! 📕 ۱. فهرستِ غررالحڪم/ص ۸۷ ۲. مستدرڪ‌الوسائل/ج ۸/ص ۴۶۱ ۳. سوگند نامهٔ آل محمّد صلوات اللّٰه علیه و آله/ص ۴۴۱ ۴. نفس‌المهموم/ص ۳۹۳/به نقل از لهوف ۵. نفس‌المهموم/ص ۳۹۵/به نقل از بِحارالأنوار 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 اهل بیت علیهم السّلام، بندگانِ خاصِ خداوند و اسوه‌های حلم و وقار خداوند در آیهٔ ۶۳ سورهٔ فرقان، دربارهٔ《عِبادُ الرّحمن》یعنی بندگانِ خاصِ خودش، می‌فرماید: 《... وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا.》《هر گاه جاهلان، آن‌ها را موردِ خطاب قرار دهند، (و سخنانِ نابخردانه بگویند) ، با ملایمت (و سلامتِ نفْس) پاسخ می‌دهند.》 امیرالمؤمنین، امام علی علیه السّلام نیز می‌فرمایند: 《الْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ، يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّة.》《بردباری و وقار، دو همزاد هستند، ڪه از بلندیِ همّت، متولّد می‌شوند.》¹ یڪی از فضائلِ اخلاقیِ اهلِ بیتِ امام حسین علیهم السّلام، ڪه در واقعهٔ ڪربلا، به ویژه بعد از عاشورا، بسیار متجلّی شد، بردباری و وقارِ آن‌ها در برابرِ اهانت‌های نادانان بود. وقتی اسیرانِ اهل بیت علیهم السّلام را واردِ دمشق ڪردند و آن‌ها را در مقابلِ پلّه‌های مسجد (ڪه جایگاهِ اسیران بود) بر پای داشتند، پیرمردی شامی جلو آمد و گفت: 《خدای را سپاس ڪه شما را ڪُشت و هلاڪ ڪرد و شاخ‌های فتنه را برید.》 و هر چه توانست، ناسزا گفت. وقتی سخنش تمام شد، امام سجّاد‌ علیه السّلام فرمودند: 《آیا ڪتابِ خدا را خوانده‌ای؟》 گفت: 《بله.》 امام فرمودند: 《این آیه را نخوانده‌ای ڪه می‌فرماید: ای پیامبر! بگو من از شما مزدِ رسالت نمی‌خواهم، مگر اینڪه به خویشان و نزدیڪانِ من ابرازِ محبّت ڪنید؟》 پیرمرد گفت: 《خوانده‌ام.》 امام فرمودند: 《ما همان‌هاییم!》 امام ادامه دادند: 《این آیه را نخوانده‌ای ڪه می‌فرماید: خداوند اراده ڪرده ڪه پلیدی را فقط از شما اهل بیت، دور ڪند و شما را پاڪ و مطهّر گرداند؟》 پیرمرد گفت: 《چرا خوانده‌ام.》 امام فرمودند: 《ما همان اهلِ بیتیم!》 پیرمرد دست به آسمان برداشت و توبه ڪرد و از دشمنانِ آل محمّد صلوات اللّٰه علیه و آله اعلامِ بیزاری ڪرد و اعتراف نمود ڪه قرآن را خوانده ولی هرگز به این آیات، توجّه نڪرده است! ² فاطمه، دخترِ امام حسین علیهما السّلام می‌گوید: 《وقتی در مجلسِ یزید بودیم، مردی شامی، خطاب به یزید گفت: ای امیرالمؤمنین! این دخترڪ را به من ببخش. (به عنوانِ ڪنیز) و منظورش من بودم. بدنم به لرزه افتاد و گمان ڪردم یزید می‌تواند چنین ڪاری بڪند. به لباسِ عمّه‌ام زینب (س) درآویختم، و او می‌دانست ڪه این ڪار، نشدنی است، و به آن مرد گفت: حرفِ باطلی گفتی! به خدا قسم اگر بمیری (یعنی تا وقتی زنده‌ای) ، چنین گستاخی‌ای، نه تو می‌توانی بڪنی و نه یزید! یزید گفت: دروغ می‌گویی! به خدا قسم، می‌توانم، و اگر بخواهم، انجام می‌دهم. زینب (س) فرمود: هرگز نمی‌توانی. واللّٰه، خداوند تو را بر این ڪار قدرت نداده است! صلابت و منطقِ محڪمِ زینب (س) باعث شد یزید، آن مردِ گستاخِ شامی را از مجلس بیرون ڪند.》³ 📌 پیام: اهل بیت علیهم السّلام می‌دانستند ڪه گستاخی‌ها و بی‌ادبی‌های برخی مردم (به ویژه شامی‌ها ڪه تحتِ تأثیرِ تبلیغاتِ منفیِ بنی‌امیّه، علیهِ خاندانِ پیامبر صلوات اللّٰه علیه و آله قرار داشتند) ، از روی نادانی است. و نیز می‌دانستند ڪه رفتارِ غلطِ نادانان، فقط با آگاه شدن، اصلاح می‌شود. لذا با متانت و با حوصله، با آن‌ها سخن می‌گفتند و آن‌ها را آگاه می‌ڪردند. امروز هم متأسفانه، با جاهلانِ بسیاری سر و ڪار داریم ڪه تحتِ تأثیرِ رسانه‌های ضدّ فرهنگیِ دشمنانِ دین قرار دارند، و نادانسته، به همهٔ ارزش‌های دین، دهن‌ڪجی‌ می‌ڪنند؛ باید تلاش ڪنیم با متانت و حوصله، آگاهشان ڪنیم، و اگر جواب نگرفتیم، بزرگوارانه از آن‌ها عبور ڪنیم، آن‌گونه ڪه خداوند در وصفِ《عِبادُ الرّحمن》می‌فرماید: 《وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا.》⁴ 📕 ۱. بحارالأنوار/ج ۶۸/ ص ۴۲ ۲. نفس‌المهموم/ص ۳۹۸/به نقل از امالیِ شیخ صدوق ۳. نفس‌المهموم/ص ۴۱۵/به نقل از شیخ مفید ۴. فرقان۲۷۝ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پی
‌ܝߺ‌ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ ┏━━━━━━━━━💠━━━━━━━━━┓   پیام‌های مڪتب عاشورا ┗━━━━━━━━🏴 🚩━━━━━━━━┛ 🚩 رَحِم‌های ناپاڪ، بسترِ پرورشِ دشمنانِ اهل بیت علیهم السّلام در زیارتِ وارث، خطاب به امامانِ معصوم علیهم السّلام می‌خوانیم: 《أَشْهَدُ أَنَّكُم كُنْتُم نُورًا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ.》《شهادت می‌دهم ڪه شما نوری در صُلب‌های عالی‌مرتبه و رَحِم‌های پاڪ‌نگه‌داشته‌شده، بوده‌اید.》 به استنادِ آیهٔ تطهیر (احزاب۳۳۝) و نیز آیهٔ ۳۳ آل عمران (ڪه بر نسلِ برترِ پیامبران و امامان علیهم السّلام تأڪید دارد)، و احادیث و ادعیه و زیارات، امامانِ معصوم علیهم السّلام، از نسلِ بلند مرتبه‌ترین مردان، و پاڪدامن‌ترین زنان هستند، و هیچ ڪس از نظرِ نَسَب، بر آن‌ها شرافت ندارد. امّا در مقابل، احادیثِ زیر هم شنیدنی است: 📜 پیامبر اڪرم صلوات اللّٰه علیه و آله: ای علی! هر ڪس من را و تو را و امامانِ از نسلِ تو را دوست بدارد، باید خدا را بر حلال‌زادگیِ خود، ستایش ڪند؛ زیرا ما را دشمن نمی‌دارد، مگر حرام‌زاده!¹ 📜 امیرالمؤمنین، امام علی علیه السّلام: سه تَن مرا دوست نمی‌دارند: زنازاده، منافق، فرزندِ حیض.² ناگفته نمانَد ڪه هم حلال‌زاده و هم حرا‌م‌زاده، در انتخابِ راه و انجامِ عملِ خوب یا بد، ڪاملاً مختارند، و هیچ تضمینی داده نشده ڪه حرام‌زاده حتماً جهنّمی خواهد شد و حلال‌زاده لزوماً بهشتی است! بلڪه این احادیث، به این جهت گفته شده، تا اهمّیّتِ فوق‌العادهٔ خانوادهٔ پاڪ، در تربیتِ نسلِ مؤمن و محبِ اهل بیت علیهم السّلام، فراموش نشود. نقشِ حرام‌زاده‌ها در واقعهٔ عاشورا، و ڪینه‌جوییِ آن‌ها نسبت به اهلِ بیتِ پیامبر صلوات اللّٰه علیه و آله، نقشِ بارزی است. بزرگ‌تر از همه، یزید است، ڪه فرزندِ معاویه نبود، و به احتمالِ زیاد، به دلیلِ وجودِ قاعدهٔ《فراش》، به معاویه منسوب شد. مادرِ یزید، زنی به نام《میسون》بود، ڪه قبل از ازدواج با معاویه، در اثرِ رابطهٔ نامشروع با غلامِ پدرش، باردار بود.³ عبیداللّه بن زیاد هم (ڪه در زیارت عاشورا،《ابن مرجانه》نامیده شده، و حضرت زینب سلام اللّٰه علیها نیز، او را《پسرِ مرجانه》خطاب ڪردند) ، پسرِ زیاد نیست. مادرش《مرجانه》، ڪنیزی زناڪار بود، و فرزندِ نامشروعش عبیداللّه، به همسرش زیاد، نسبت داده شد. امام حسین علیه السّلام، ابن زیاد را《پسرِ زنازادهٔ پسرِ زنازاده》نامیدند.⁴ چون مادربزرگِ او، یعنی مادرِ زیاد هم، زنی بدڪاره به نامِ《سمیّه》بود، ڪه در اثرِ رابطه‌ای نامشروع با《غلام بن بنی علاج》، زیاد را باردار شد.⁵ عمر سعد نیز، فرزندِ سعدی است ڪه پسرِ ابی‌وقّاص نیست! مادرِ سعد، با خادمِ مادرش، ڪه مردی از قبیلهٔ《بنی عذره》بود، زنا ڪرد، و حاصلِ آن فحشا، سعد، پدرِ عمر شد.⁶ شمر نیز، یڪی از زنازاده‌های مشهور بود، ڪه مانندِ ابن زیاد و عمروعاص (ڪه در خطبهٔ ۸۴ نهج‌البلاغه،《پسرِ نابغه》لقب گرفته است) ، با نامِ مادرش، صدا زده می‌شد. امام حسین علیه السّلام، او را این‌گونه صدا زدند: 《یَا بنَ راعِیَةِ المِعزی!》《ای پسرِ زنِ بز چران!》مادرِ شمر، زنی بادیه‌ای و بز چران بود، ڪه در بیابان با چوپانی زنا ڪرد و شمر را باردار شد.⁷ سیّد بن طاووس نیز می‌گوید: 《هر ده نفری ڪه داوطلب شدند تا بر جنازهٔ امام حسین (ع) اسب بتازند، حرام‌بودند.》⁸ ابو عمر زاهد نیز گفته: 《ما حالِ آن ده نفر را بررسی ڪردیم؛ همگی زنازاده بودند.》⁹ 📌 پیام: روابطِ نامشروع، نطفه‌های پَست و رَحِم‌های ناپاڪ، مولّدِ شقی‌ترین و پلیدترینِ نسل‌ها هستند. آن‌چه آیندهٔ جامعهٔ آخرالزّمان را بسیار وحشتناڪ نشان می‌دهد، رواجِ《روابطِ نامشروعِ دختر و پسر》، به اسمِ《دوستی》و《نامزدی》است! پدر و مادری ڪه حتّی قبل از ازدواج، به همسرِ آیندهٔ خود خیانت ڪنند، و رویشان به رابطه با نامحرم باز شده، و دامنشان به فحشا آلوده شود، چگونه می‌توانند نسلی پاڪ و آبرومند و دوست‌دار و پیروِ اهل بیت علیهم السّلام، به دنیا آورده و تربیت ڪنند؟! 📕 ۱. امالیِ شیخ صدوق/ص ۴۷۵ ۲. مناقبِ ابن شهر آشوب/ج ۳/ص ۲۰۸ ۳. مجالس المؤمنین/ج ۲/ص ۵۴۷ ۴. فرهنگِ سخنانِ امام حسین علیه السّلام ۵. مِحَنُ الأبرار/ص ۴۲۸ ۶. سنن ترمذی/ج ۳ ||| مستدرڪ‌الحاڪم/ج ۳/ص ۱۰۸/به نقل از مجلسی ۷. بحارالأنوار/ج ۴۵/ص ۵ ۸. لهوف/ص ۱۸۳ ۹. سوگندنامهٔ آل محمّد صلوات اللّٰه علیه و آله/ص ۳۶۸ 👈🏼 ادامه دارد ان شاء اللّٰه. 📚 ڪاری از مجموعهٔ فرهنگیِ رویین‌دژ ┏━ 💠@montazere_too ┗━━━━━━━━━━━