چرا دختران و خانم های با حجاب قرار گذاشتن که فردا برن نماز جمعه؟
به خاطر پستی که مسیح علینژاد گذاشتع🙄
مگه چی گفته؟
بزن روی این لینک مستقیم میره روی متن توضیح این ماجرا.
https://eitaa.com/aye_haye_Entezar/386
به کانال دوممون سر بزنید
#بازگشت
#انتشاراتشهیدابراهیمهادی
#پارت161
و گفت:به او آب ندهید،خدا خواسته که او تشنه بماند.من خودم را به حضرت سجاد(عليهالسلام)رساندم،آن حضرت به من فرمود:چه دیدی؟
من آنچه را که دیدم به آن حضرت گفتم،او فرمود:این معاویه لعنهالله عليه بود.
شب هشتم بدون فاصله ارتباطمان برقرار شد،آقا محمد به من گفت:بیا تا با هم برویم و بقیهی برنامهی کفار در عالم برزخ مشاهده کنیم،من قبول کردم و از آنجا به سرزمین برهوت در یمن رفتیم.در آنجا انواع عذابها برای دشمنان اولیاء خدا فراهم بود.من نمیتوانم آنچه را که دیدم،برای شما نقل کنم،این قدر بگویم که اگر انسان صدها سال در دنیا پا روی شهوات نفسانی بگذارد و ترک گناهان لذت بخش را بکند و دائما عبادت نمیاد،برای آنکه آن محل پر از عذاب را نبیند ارزش دارد،تا چه رسد که در آن مکان پر از عذاب هم باشد.به هر حال چند جمله از آنچه در آنجا دیدم برای شما نقل میکنم،اما از قدیم گفته اند:شنیدن کی بود مانند دیدن.
آسمان برهوت را دود غلیظی که تعفن گوشت و چربی سوخته از آن میآمد فرا گرفته بود.صدای ضربات شلاق و جیغ و داد و فریاد در آن تاریکی مطلق بلند بود.
ما برای آنکه بدانیم چگونه عذاب میشوند در خواست کردیم که یکی از آن کفار و دشمنان خدا را بیاورند تا چند سوال از او بکنیم.
یکی از ملائکه زنجیری را کشید و یک نفر را در حالی که روی زمین میکشید و داد میزد از میان آن دود و آتش بیرون آورد و به او گفت:هر چه از تو میپرسند جواب بده.
آقای شوشتری از او پرسید:تو که هستی و در دنیا چه کردی که اینگونه عذاب میشوی؟
او گفت:من در دنیا بخاطر ریاست طلبی،ظلم زیادی به مردم کردم.من پادشاه یک کشور اسلامی بودم،صد ها نفر را در زندان ها،دور از خانوادههایشان شکنجه دادم
#بازگشت
#انتشاراتشهیدابراهیمهادی
#پارت162
من با اولیای خدا و بزرگان دین و اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهآلهوسلم)دشمنی میکردم.لذا هر مقداری خدای متعال مرا عذاب کند کم است،من مستحق این عذاب ها هستم.
در اینجا او را دوباره به طرف آتش کشیدند و من از ترس و ناراحتی از آن حالت به خود آمدم و دیگر در آن شب چیزی ندیدم.اما شب بعد که نهمین شب ملاقات با آقای شوشتری بود پس از نماز مغرب و عشاء حال ضعف و کمکم حال بیهوشی عجیبی به من دست داد!
در آن حال ضعف و بیهوشی دیدم آقای شوشتری به من میگوید:حالا با این همه مطالب و اطلاع که از عالم برزخ به دست اوردی نمیخواهی به ما ملحق شوی و آنچه را که من میبینم توهم ببینی؟گفتم:مگر آنچه را که شما میبینید من نمیبینم؟
گفت:نه،فقط آنچه را که محسوس است میبینی،زیرا تو بُعد معنوی و روحی را از زاویهی بسیار ضعیفی مشاهده میکنی و خیال میکنی من هم مثل تو آن ها را میبینم،ولی بدان فرق من و تو،مثل فرق کسی است که همه چیز را تشخیص میدهد با کسی که فقط از راه لمس و دست کشیدن،بعضی از چیز ها را احساس میکند.
حالا مایلی یک نمونه از لذت هایی را که تو نمیتوانی احساس کنی و من همیشه با آن در ارتباطم بدانی؟!پس بیا باهم برویم.
پس از گفتن این جمله دست مرا گرفت و با سرعت عجیبی مرا به آسمان ها برد،سپس مرا در اسمانچهارم به باغی که از نظر وسعت فوقالعاده عجیب بود وارد کرد.
من از همان لحظه ورود به این باغ،نشاط مست کنندهای پیدا کردم،واقعا نمیدانم چگونه برای شما وصف کنم!
اگر در آن حال به من میگفتند حاضری پادشاهی ابدی کل زمین را،با یک ساعت این نشاط و لذت معاوضه کنی؟قطعا پاسخ منفی میدادم.
وشایـدیـومالحسرة؛
نامروزیستـڪھ
درآڹنتوانمـنامـتورا
برزبانجارڪنمـ
وحسرتـبخورمـ . . .
#صلےاللھعلیكیااباعبداللھ💔