پروردگارا بابت بارانت
پروردگارا بابتجنگلهای سبز و زیبایت
کهپناهگاهِامن همهیحیوانات است
پروردگارا بابت کوههای پرعظمتواستوارت
پروردگارا بابت زیباییهای تمامیجهان
پروردگارا بابت عشقت بههمهی افریدگارانت
پروردگارا بابت همهچی ممنونم ..
اصلا راحتتر بگم،خدایاعاشقتمبهشدت😌💕
《 و خدایی که به شدت کافیست 》
روزۍ بہ حڪیمے گفتند:
ڪتابے در زمینہ اخلاق معرفے ڪنید..
فرمود: لازم نیسٺ یڪ ڪتاب باشد📘
یڪ ڪلمہ ڪافیسٺ ڪہ بدانے:
" #خُداميبیند"ツ✔️
↬
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ می گذرد،
ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ
ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻋﺒﻮﺭ می کنند
ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ میشوند
#پندانه
|💫~
جوان گفت :
امامزمانترا میشناسے؟
پیرمرد :
بلہ میشناسم!
جوان :
پس سلامش کن:)
پیرمـرد:
السلامعلیڪیاصاحبالزمان
جوان لبخندے زد و گفت :
و علیکم السلام:)🙂🦋
آخ خدا تورو به بھترینات!
همچینروزے رو..
نصیبمونڪن💔••
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌙
#امام_زمانۍ
خوشبختى در آن است كه لحظه ها را دريابيم،
مطابق خواسته هاى خود زندگى كنيم و بگذاريم فرديت هر انسان،
پيش ازآن كه پژمرده شود،
رشد كند و ببالد ..
#پندانه
اتل متل خرابه!
اینجا یه بچه خوابه!
هم بدنش کبوده!
هم جگرش کبابه...!
اتل متل اسیری!
سیلی و سربه زیری!
کی تا حالا شنیده؟!
سه سالگی و پیری...؟!
اتل متل سه ساله!
این همه آه و ناله!
این دختر از ضعیفی!
هنوز یه پا نهاله...!
اتل متل بیابون!
کویر و دشت و هامون!
بس که پیاده رفتیم!
تاول زده پاهامون...!
اتل متل بهونه!
بابا چه مهربونه!
وقتی دلم می گیره!
برام قرآن می خونه...!
اتل متل گل یاس!
مهر و وفا و احساس!
دلم گرفته امشب!
به یاد عمو عباس...!
اتل متل یتیمی!
خدا، چقدر کریمی!
دادی بهم تو غربت!
یه عمهی صمیمی...!
اتل متل شب و تب!
سینه ز غم لبالب!
دلم می سوزه خیلی!
به حال عمه زینب...!
اتل متل چه خوب شد!
بالاخره غروب شد!
قسمت عمه امروز!
توهین و سنگ و چوب شد...!
اتل متل سه روزه!
عمه گرفته روزه!
عمه چقدر غریبه؟!
خیلی دلم می سوزه...!
اتل متل خبردار!
تو چنگ دشمن انگار!
مثل یه شیر زخمی!
عمه شده گرفتار...!
اتل متل خدایا !
تو این همه بلایا !
عمه مظلومه ام !
چیا کشید خدایا !
#حضرت_رقیه
#محرم
@montazran_mahdy
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامه های ماریه
#قسمت_سوم
@montazran_mahdy