11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی بیبلا نمیچسبد...
#حال_خوب
@Mohamadrezahadadpour
هدایت شده از زندگینامه شهیدان
22.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅کل قرآن کریم به صورت موضوعی و نموداری در یک عکس برای اولین بار در جهان اسلام
♨️بسیار جالب
👌حتما کلیپ رو تا آخر ببینید
❌مردم کوفه با امام حسین آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند.
🔶 بلکه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین رسید، مقابل او هم ایستادند.
🔷 ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان میشویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود انشاءالله. اما اگر نسبت به منویات نایبش کوتاهی کنیم در یاری از امام زمان هم کوتاهی خواهیم کرد.
🔶 لذا شهید سلیمانی گفت: شرط عاقبتبهخیری ارتباط دلی و قلبی و حقیقی با امام خامنهای است.
👈هر کس صدای نایب امام زمان را نشنود صدای امام زمان را نخواهد شنید.،،،جهاد تبیین، بصیرت افزایی ،امر به معروف ونهی از منکر واجب است
❤️یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانوادهی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد.
♦️حجه الاسلام عالی : یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخهی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور میخواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایدهای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانهی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانهی انگور را میگیرم و به خانه میبرم و در یک ظرف آب میچکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخهی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغهای انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمیدانم چطور میتوان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمینهای اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمیتوانم بگویم.
♦️این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همینطور خروار خروار دارد به این میبخشد. بلند شد گفت: آقا مثل اینکه ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او اینقدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»[سوره ابراهیم، آیه۷] من اوّل یک شاخهی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانهی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی میفرستد که شاکر باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج سید محمدتقی آلهاشم دارد لباسش را میکاود تا تربت سیدالشهدا را به خاک مزار فرزندش اضافه کند!
انگار که گرانبهاترین دارایی زندگیش را در لباسش پنهان کرده باشد، انگار که میخواهد مهمترین داشتهاش را همراه پسرش کند...
صلی الله علیک یا اباعبدالله 🥀
+ مرجع تقلید؟
_ عبد هستم(بنده خدا)
+ رئیس جمهور؟
_ خادم جمهور هستم
+ سردار؟
_ سرباز هستم
♥️ این است مرام مریدان علی(علیه السلام)
💢 @BASIRAT_CYBERI💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼ نمازمون دیر شد آقا
روز قیامت نمیتونیم بگیم
مراسم ریاست جمهوری بود...
┄┅═☫ همیشه با خبر، با ما ☫═┅┄
@mashad_ma
ما مردمان آخر الزمان، قلبهای نازکی داریم، سید محرومان!
این را حتی خود خدا، بهتر از ما میداند. خدا بعضی وقتها، جواب سوالهایمان را در لحظههای حساس تاریخ میدهد.
یک وقتی به خدا شکایت میکردم که چرا ما را زمان یکی از ائمه نیافریدی؟ اگر دلمان میگرفت، غصهدار میشدیم، یک دقیقه اماممان را میدیدیم، حالمان خوب میشد. دعایمان میکرد، حالمان خوب میشد.
جواب سوالم همین دل سوخته و شکسته این چند روزمان است. میگویید چرا؟
ما مردم آخرالزمان دلمان دارد از طعنههای پرتاب شدهی دوست و دشمن به سید محرومان آتش میگیرد. آتش میگیرد که اینقدر مظلوم بود و با نگاهش هم حتی جوابشان را نداد. دلمان برای بغضهای صاف و سادهی خادمالرضا کباب است. داریم میسوزیم چون آه سید، با روحش که به پرواز درآمده، مثل قطرههای باران؛ ریخته رو سینههامان و دارد آتشمان میزند.
همین سوختن جواب سوالی بود که از خدا پرسیدم.
حالا شاکرم که زمان ائمه نبودیم، که اگر بودیم از غصه دق میکردیم.
ما مردمان آخر الزمان قلبهامان نازک است. کجا طاقت داشتیم زمان پیامبر باشیم و مشغول کفن و دفن حضرت و ببینیم بعضی به فکرِ...
کجا طاقت داشتیم ببینیم سیلی به دردانهاش بزنند. کجا طاقت داشتیم ببینیم، مادر سادات را غریبانه و مخفیانه دفن کنند.
مگر نالههای بیصدای علی را میتوانستیم تاب بیاوریم؟ مگر تحمل سلام کردن علی و رو برگرداندن مردم را داشتیم؟
تازه اگر در لشکر علی بودیم...
مگر میشد گلوی تیر خورده علی اصغر و دستهای بریدهی عباس و علی اکبر ارباً ارباً را تاب آورد... مگر میشد سر بریده حسین و نگاه قد کشیده دختر را به بلندی نیزه دید. مگر تحمل سفید شدن موی زینب سلام الله و رقیه علیها السلام را داشتیم...
نه! بخدا قسم، خدا ما را در بهترین زمان خودمان آفریده. باید سجده شکر بجا آوریم که آن روزها را ندیدیم... سید محرومان! ما مردمان آخرالزمان قلبهای نازکی داریم که از دل سوخته و شکسته تو، قلبهامان مثل آتش زیر خاکستر؛ شعله سرخ میکند.
@toobabanoo