منتظران گناه نمیکنند
#تلنگرانه دخترم بیحجابه چیکار کنم؟!☝️🏻 🚨عامل منحرف شدن دختران که اکثر مادران از آن غافلند! #ک
این کلیپ خراب بوده که فرستادم دوباره تو کانال میفرستم کلیپ را
📣جزئیات حذف #یارانه موالید ۹۹ اعلام شد
رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت تعاون:
🔹پرداخت یارانه موالید جدید مشروط به شناسایی وزارت رفاه شده است.
🔹در صورت موجود بودن منابع، سازمان هدفمندی، یارانه پرداخت می کند.
🔹بعد از آن که بررسیها صورت گرفت و افراد شناسایی شدند، اشخاص معترض میتوانند در سامانه yaraneh10.mcls.gov.ir اعتراض خود را وارد کنند.
منتظران گناه نمیکنند
#تلنگرانه دخترم بیحجابه چیکار کنم؟!☝️🏻 🚨عامل منحرف شدن دختران که اکثر مادران از آن غافلند! #ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگرانه
دخترم بیحجابه چیکار کنم؟!☝️🏻
🚨عامل منحرف شدن دختران که اکثر مادران از آن غافلند!
#کلیپتصویری
#استادپناهیان
@montzeran
منتظران گناه نمیکنند
🕊بسم رب الشهدا والصدیقین🕊 🌻زندگینامه ی #شهیدمنوچهرمدق قسمت چهارم: دومین دیدار 🌹"خانم کوچولو"!! ب
🕊بسم رب الشهداوالصدیقین🕊
🌻زندگینامه #شهیدمنوچهرمدق
قسمت ششم: غرورش اجازه نداد....
🌹منوچهر و پدر نشسته بودند کنارهم و آهسته حرف می زدند. چوب بلندی را که پیدا کرده بود روی شانه اش گذاشت و بچه ها را صدا زد که با خودش ببرد کنار رودخانه... منوچهر هم رفت دنبالشان... بچه ها توی آب بازی می کردند... فرشته تکیه اش راداد به چوب روی سنگی نشست و دستش را برد توی آب ها... منوچهر رو به رویش دست به سینه ایستاد و گفت من می خواهم بروم پاوه یعنی هرجا نیاز باشد...نمی توانم راکد بمانم...
🌹فرشته گفت : خب نمانید!!
گفت نمی دانم چه طور بگویم؟؟؟
دلش می خواست آدم ها حرف دلشان را رک بزنند... از طفره رفتن بدش می آمد، به خصوص اگر قراربود آن آدم شریک زندگیش باشد. باید بتواند غرورش را بشکند...
گفت: پس اول بروید یاد بگیرید، بعد بیایید بگویید.
🌹منوچهر دستش را بین موهایش کشید. جوابی نداشت ... کمی ماند و رفت.
🌹پدرم بعد از آن چند بار پرسید "فرشته منوچهر به توحرفی زد؟؟
می گفتم نه راجع به چی ؟؟؟
می گفت هیچی همین جوری پرسیدم!!!
ازپدرم اجازه گرفته بود با من حرف بزند.
پدرم خیلی دوستش داشت. به ش اعتماد داشت. حتی بعد از این که فهمید به من علاقه دارد باز اجازه می داد با هم برویم بیرون... می گفت من به چشم هام شک دارم ولی به منوچهر نه!
🌺بسم رب الشهداوالصدیقین🌺
🌻 #شهیدمنوچهرمدق
قسمت هفتم: خواستگاری
🌹بیش تر روزها وقتی می خواستم با مریم بروم کلاس منوچهر از سرکار برگشته بود... دم در هم را می دیدیم و مارا می رساند کلاس... یک بار در ماشین راقفل کرد و نگذاشت پیاده شوم... گفت تا به همه ی حرف هام گوش نکنید نمی گذارم بروید.
🌹گفتم حرف باید از دل باشد که من با همه ی وجود بشنوم... منوچهر شروع کرد به حرف زدن .. گفت اگر قرار باشد این انقلاب به من نیاز داشته باشد و من به شما...
من می روم نیاز انقلاب و کشورم را ادا کنم... بعد احساس خودم را.. ولی من به شما یک تعلق خاطر دارم. گفت من مانع درس خواندن و کار کردن و فعالیت هاتان نمی شوم به شرطی که شما هم مانع نباشید...
🌹گفتم اول بگذارید من تاییدتان کنم، بعد شما شرط بگذارید!!!!
تا گوش هاش قرمزشد... چشمم افتاد به آیینه ی ماشین چشم هاش پراشک بود. طاقت نیاوردم گفتم اگر جوابتان را بدهم نمی گویید چه قدر این دختر چشم انتظار بود؟؟؟؟
از توی آیینه نگاه کرد. گفتم من که خیلی وقت است منتظرم شما این حرف رابزنید.
باورش نمی شد. قفل ماشین را باز کرد و من پیاده شدم سرش را آورد جلو پرسید "ازکی"؟؟؟؟!!!!
گفتم" ازبیست و یک بهمن تا حالا.....!!!!!
🌹منوچهر گل از گلش شکفت... پایش را گذاشت روی گاز و رفت ،حتی فراموش کرد خداحافظی کند.
فرشته خنده اش گرفت .اصلا چرا این حرفها را به او گفت؟؟
فقط می دانست اگر پدر بفهمد خیلی خوش حال می شود. شاید خوش حال تر از خود فرشته... اما دلش شور افتاد........
🌹شانزده سال بیش تر نداشت ... مادر بیست سالگی ازدواج کرده بود. هر وقت سروکله ی خواستگار پیدا می شد می گفت دخترهایم را زودتر از بیست وپنج سالگی شوهر نمی دهم!!!!
ترس برش داشته بود... زندگی مسئولیت داشت و او کاری بلد نبود.....حتی غذا پختن بلد
#معرفی_شهید
🔻او را میشناسید؟
🔹شهید" رضا اسماعیلی" اولین شهید #فاطمیون، داعشی ها در حالیکه او را اسیر کردند بیسیم اش را روبروی دهانش گرفته همزمان سر از بدنش جدا میکردند تا با صدای ناله های او روحیه همرزمانش را تضعیف کنند؛ در حالیکه او تا لحظه آخر پشت بیسیم #یاعلی میگفت...😔
➖➖➖➖➖➖➖
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🌷قرار عاشقی🌷
✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن
باز هم ساعت به وقت قرار تپش قلبهاست برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردن .