در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامی با رهبری امام و روحانیت نهادینه شد. شرکت فعال روحانیت نقطه عطفی در تلاشهای انقلابی مردم مسلمان ایران به وجود آورده بود. من نیز در این جریانها حضور داشتم تا این که در همان سالها ما در قم به مناسبت تقویت پیوند دانشآموز و فرهنگی و دانشجو و طلبه به ایجاد کانون دانشآموزان قم دست زدیم و مسئولیت مستقیم این کار را برادر و همکار و دوست عزیزم مرحوم شهید دکتر مفتح به دست گرفتند.[وحدت حوزه و دانشگاه]
بسیار جلسات جالبی بود. در هر هفته یکی از ما سخنرانی میکردیم و دوستانی از تهران میآمدند و گاهی شهید مطهری و گاهی دیگران از مدرسین قم میآمدند
در سال ۱۳۴۳ که تهران بودم و سخت مشغول این برنامههای گوناگون، مسلمانهای هامبورگ به مناسبت تأسیس مسجد هامبورگ که به دست مرحوم آیت الله بروجردی صورت گرفته بود، به مراجع فشار آورده بودند که چون مرحوم محققی به ایران آمده بودند، باید یک روحانی دیگر به آنجا برود.
این فشارها متوجه آیت الله میلانی و آیت الله خوانساری شده بود و آیت الله حائری و آیت الله میلانی به بنده اصرار کردند که باید به آنجا بروید.
سال ۴۲ به تهران آمدم و در ادامه کارها با گروههای مبارز از نزدیک رابطه برقرار کردیم. با جمعیت هیئتهای مؤتلفه رابطه فعال و سازمان یافتهای داشتیم و در همین جمعیتها بود که به پیشنهاد شورای مرکزی اینها، امام یک گروه چهار نفری به عنوان شورای فقهی و سیاسی تعیین کردند: مرحوم آقای مطهری، بنده، آقای انواری و آقای مولائی.
فعالیتهایی برای شناساندن اسلام به اروپاییها و فعالیتهایی برای شناساندن اسلام انقلابی به نسل جوانمان داشتیم. بیش از ۵ سال آنجا بودم که در طی این ۵ سال یک بار به حج مشرف شدم.
سفری هم به سوریه و لبنان داشتم و بعد به ترکیه رفتم برای بازدید از فعالیتهای اسلامی آنجا و تجدید عهد با دوستان و مخصوصاً برادر عزیزمان آقای صدر (امام موسی صدر) . در سال ۱۳۴۸ سفری هم به عراق کردم و به خدمت امام رفتم، و به هر حال کارهای آنجا سروسامان گرفت و در سال ۱۳۴۹ به ایران آمدم.
در سال ۵۴ به دلیل تشکیل این جلسات و فعالیتهای دیگر که در رابطه با خارج داشتیم، ساواک مرا دستگیر کرد. چند روزی در کمیته مرکزی بودم، که با اقداماتی که قبلاً کرده بودیم توانستیم از دست آنها خلاص شویم.
البته قبلاً مکرر ساواک من را خواسته بود، قبل از مسافرتم و بعد از آن. ولی در آن موقع بازداشتها موقت و چند ساعته بود. این بار چند روز در کمیته بودم و آزاد شدم، دیگر آن جلسه تفسیر را نتوانستیم ادامه بدهیم.💐💐💐💐
به روایت آیتالله حاج شیخ قدرتالله نجفی از اساتید برجسته اخلاق که در زمره جانبازان حادثه هفتم تیر قرار دارد :
«در آن زمان کشور به اسارت نفوذی ها در آمده بود و همین امر عاملی شد برای بوجود آمدن حادثه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی.»، آن شب دکتر بهشتی ۱۵ دقیقه سخنرانی کرد و در ابتدای سخنانش به مسئله برگزیدن نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری گریزی زد و بر این نکته تاکید کرد که کاندیدای مورد نظر باید پیرو خط امام باشد💐👇👇👇👇
«شهید بهشتی در ۵ دقیقه دوم از عدم پوستربازی در انتخابات و تبلیغ کردن به شیوه اروپایی ها سخن گفتند و در ۵ دقیقه آخر درباره انتخاب رئیس جمهور سخن گفتند، در این هنگام شهید شهریاری نماینده مردم بوشهر با صدای بلند از رئیس جمهور شدن شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای سخن گفت و آیت الله بهشتی در پاسخ از واژه نخیر استفاده کردند و هنوز می خواستند سخن بگویند که بمب منفجر شد.»😭😭😭
روزقبل در ششم تیر ماه سال 1360 جواد قدیری یکی از عوامل سازمان منافقین در مسجد ابوذر تهران با بمب گذاری به حضرت آیت الله خامنه ای سوء قصد نمود که البته این ترور نافرجام ماند. روز بعد یعنی هفتم تیرماه، سازمان توسط عامل نفوذی خود محمد رضا کلاهی در حزب جمهوری اسلامی، دفتر مرکزی حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر کردند😔
او در حزب ارتقاء یافت و مسوول دعوتها برای کنفرانسها و میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسوول حفاظت حزب نیز شد. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل شد.
حضرت امام خمینی ، درباره این حادثه جانسوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بیگناه، به عدد شهدای کربلا از دست داد».
در این بین عامل اصلی انفجار حزب جمهوری اسلامی یعنی محمدرضا کلاهی، توانست با فرار از مهلکه از کشور بگریزد و همچنان در خفا در کشورهای اروپایی زندگی می کند. در ابتدا گمان می رفت که او نیز در انفجار کشته شده اما پس از تحقیقات مشخص شد که عامل اصلی بمبگذاری خود کلاهی بوده است. محمدرضا کلاهی پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد
مقام معظم رهبری در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 فرمودند:
«یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالبتر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمیتواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه هایی در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایتکار تروریستها در یک لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیشتر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همینطور خواهد بود»
خب ،دوستان بزرگوار،خوشحالم دعوتم کردید😊
نماز اول وقت یادتون نره🌷
تامیتونین راه شهدا🌷 رو ادامه بدین وتاآخرین قطره خونتون پشتیبان ولایت فقیه باشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز ۷ تیر سالروز بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش صدام و با بمبهای شیمیایی اروپایی و آمریکاییه، اولین شهر دنیا که بمباران شیمیایی شد!
روزی که دنیا چشمهایش را بست تا زن و کودک، پیر و جوان سلاخی شوند..
که با عوامل شیمیایی خردل، اعصاب و سیانور ٢٠٠نفر شهید و تعدادی مصدوم شدند.