⭕️☝️
حکومتی مبتنی بر قرآن:✨
حضرت علی در بیانی رسا حکومت قرآنی امام مهدی را چنین توصیف کرده است:
✔️《در روزگاری که #هوای_نَفْسْ حکومت می کند ، (امام) مهدی #ظهور می کند و هدایت و رستگاری را جایگزین هوای نفس می سازد و در عصری که نظر شخص بر قرآن مُقدّم شده است، افکار را متوجه قرآن می کند و آن را حاکم بر جامعه می سازد》.
📚 نهج البلاغه، خطبه١٣٨، ص۴٢۴
@montzeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️⭕️چرا دختران ایرانی زیبا هستند؟؟؟؟؟؟
#استاد_رائفی_پور
#خیلیلازمهدیدنش،،،⭕️❗️
تا آخر حتما نگاه کنید
@montzeran
https://www.farsnews.ir/my/c/29409
مانع عرضه مانتوهای جلو باز 👆👆
حمایت کنید
یوسف پیامبر علیه السلام
⏰هر شب ساعت ۲۳:۳۰
🔹از شبکه قرآن و معارف سیما
@montzeran
📆تقویم و مناسبتهای فردا📅
🔺فردا سه شنبه:
🔹 ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ 🔹
🔹 ۱۸ رجب ۱۴۴۲ 🔹
🔹 ۳۰ فوریه ۲۰۲۱ 🔹
💢 وفات حضرت ابراهیم فرزند حضرت رسول اکرم(ص) [۱۰ ق]
💢 توافق آمریکا و انگلیس درباره نفت ایران! [۱۳۳۲]
💢 آغاز عملیات کربلای 7 در مناطق حاج عمران [۱۳۶۵ ق]
#تقویم
احکام پوشش و آرایش.pdf
475.9K
✅احکام شرعی «پوشش و آرایش» مطابق با فتاوای آیتالله العظمی خامنهای✳️
#پویش_حجاب_فاطمے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دو نقشه شیطان برای مومنین
♻️استاد عالی
@montzeran
وزیر اعظم امام زمان(عج) کیست؟
مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: در مدینه، مردم بارها دیدند که از خانه حضرت زهرا(س)، هنگام نماز صبح نوری ساطع است، متعجّب میشدند. خدمت پیامبر آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما چه میبینم؟ این نور چیست؟!
به گزارش جهان به نقل از فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازهترین جلسه اخلاق خود به مناسبت ایام فاطمیه به مقام علم لدنی حضرت فاطمه زهرا(س) اشاره کرد که مشروح آن در ادامه میآید:
رسیدن به مقام وزیر اعظمی حضرت حجّت(عج) با کسب تقوا
در جلسه گذشته حسب روایات شریفهای که اشاره کردیم، بیان شد: پروردگار عالم به بندگانش، اگر تقوا پیشه کنند؛ عصمت مرحمت میکند.
بیان کردیم: معلوم میشود غیر از آن معصومینی که معلوم و مشخّص است که از باب هدایت باید معصوم باشند که همان چهارده معصوم(ع) هستند و یا بحث عصمت انبیاء(ع)؛ من و شما هم میتوانیم معصوم بشویم. مهم این است که بخواهیم. خواستنش هم همان تقواست.
کما اینکه وقتی عنوان میشود: یاران حضرت حجّت! این یاران که همه از خاندان حضرت نیستند، از اهلالبیت نیستند، از سادات مکرّم نیستند؛ بلکه میبینیم رأس همه اینها، شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز، محمّد بن محمّدنعمان است که لقب مفید مِن ناحیهالحجّه(عج) به ایشان مرحمت شده و ایشان مقامی پیدا میکند که عنوان وزیر اعظم حضرت در هنگام ظهور است.
او که آقای خوبیها میشود و آقا جانمان، حضرت حجّت(عج) در مقام افتاء به او امر میکند که تو فتوا بده، اگر بناست جایی از آن هم اشتباه باشد، ما خودمان درست میکنیم!
آنکه به مقامی میرسد که بارها بیان کردیم: حضرت در توقیع مبارکشان به ایشان بیان میفرمایند: الأخالسّدید! برادر جدانشدنی و همیشگی من! برادر حضرت میشود!!! ما افتخار بکنیم، تازه اگر بنویسند، غلامِ غلامان حضرت حجّت بشویم. اگر قبول کنند، لطف کنند، عنایت، کرامت، بزرگواری و آقایی کنند، ما سرباز کوچک آن حضرت بشویم! امّا ببینید همانطور که روایاتش را بیان کردیم، مقام تقوا انسان را به مقام عصمت میرساند.
استادی که به چهره شاگردانش که هر روز به محضرش میرسیدند، نگاه نمیکرد
لذا برای اکثر افراد جدّاً باورش سخت است، حتّی معالأسف بعضی که در این لباس مقدّس هستند، میگویند: خیلی نمیشود روی این مطلب استناد کرد. برایشان سخت است که دو سیّد عظیمالشّأن، دو آیت عظمی، سیّد رضی و برادر بزرگترش، سیّد مرتضی به عنوان شاگردان شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز(روحی له الفداء و سلام اللّه علیه) باشند و ایشان، آنها را ندیده باشد!
بیان کردیم: آن تاجر بغدادی نذر کرد که اگر اموالش به صحّت و سلامت رسید و کاروان توانست اموالش را از دست قطّاع الطریق و راهزنان به خوبی نجات دهد و اموالش را ندزدند؛ کمکی به حوزه کند و هدایایی برای شیخنا الاعظم و شاگردان او بیاورد. او موفّق شد و هدایایی از جمله شانههایی برای طلبهها آورد.
شیخنا الاعظم هم میدانست که مال آن شخص، چه مالی است و إلّا اولیاء خدا و بزرگان دین زیر بار گرفتن هدیه از مالی که نمیدانند چیست، نمیروند. حضرتش به همه شاگردانش شانه میدهد، امّا به سیّد رضی و سیّد مرتضی نمیدهد. این دو متعجّب و ناراحت بودند و ماجرا را برای مادر گرامیشان تعریف میکنند که استاد عظیمالشّأنمان فقط به ما شانه نداد. مادرشان فردا به محضر شیخ میآید و عرضه میدارد: اینها اشتباهی کردند؟! وضعیّت درسیشان مناسب نیست؟! میفرماید: نخیر، بسیار عالی هستند. میگوید: پس چرا به آنها شانه ندادید؟! فرمودند: مگر اینها محاسن دارند؟! مادر تعجّب کرده و میگوید: آقا! چه میفرمایید؟! اینها همیشه در محضر شما هستند - کما اینکه الآن من و شما هم متعجّب هستیم و باورمان نمیشود - فرمودند: من از آن روز اوّلی که اینها را آوردید و دیدم این دو سیّد عظیمالشّأن دارای جمال زیبایی هستند، دیگر گفتم به آنها نگاه نکنم!
چه کسی اینگونه میفرماید؟ آنکه در رأس تقواست، اینطور بیان میکند. لذا اینطور است که میبینیم شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز تالیتلو معصوم میشود و مقامش، مقام برادری حضرت حجّت(عج) میشود. آن هم حضرت حجّت(عج) که آن آقایی است که اجداد مکرّمش، معصومین(ع)، از جمله أبیعبدالله و امام صادق(ع) فرمایش میفرمایند: «لو ادرکته لخدمته»، اگر او را درک میکردم، خادمش میشدم! - این روایت را از هر دوی این بزرگواران داریم و به تعبیری معلوم میشود که همه معصومین اینطور بیان میفرمایند - آقاجان، خلّص انبیاء و معصومین هستند. آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری! آنوقت آن حضرت، شیخنا الاعظم را برادر خودش میداند. اینها برای چه به وجود آمده؟ برای تقوا.
بیان کردم که حتّی بعضی این مطالب را باور نمیکنند و خیلی نمیخواهند راجع به این موضوع حرف بزنند، ولی میشود. میشود که این چشم را چنان کنترل کند که نخواهد آن چهره را به خوبی ببیند و جز شبهای چیزی نبیند. شاید هم یک نگاه گذرا داشته باشد، امّا نبیند و جدّی متوجّه نشود که صورت آنها، محاسن دارد یا خیر. این واقعاً تعجّب است که کسی هر روز سر درس استاد شرکت کند و استاد متوجّه نشود که محاسن دارد. باورش خیلی سخت است و باید بگوییم: همانطور که خیلیها بیان میکنند، محال است. امّا میشود که بشود. چه زمانی میشود؟ موقعی که انسان در درجات تقوا رشد کند و در بستر تقوا، درجات آن را طی کند.
* در این دوره میتوان برتر از شیخنا الاعظم شد!
بیهوده نیست که حضرت این روایتی را که در جلسه گذشته اشاره کردیم، بیان میفرمایند که اگر انسان به مقام تقوا برسد، علم لدنی هم به او مرحمت میشود؛ یعنی علم مِن ناحیهالله تبارک و تعالی. از ناحیه خدا علم برای او میاید، ضمن این که این سوادها را میخواند؛ علم هم پیدا میکند؛ چون بیان شده: «العلم نورٌ یقذفه اللّه فی قلب من یشاء».
این هم که فرمودند: «فی قلب من یشاء» معلوم است برای چیست. آن کسی که این حال تقوا و دوری از گناه را دارد، خدا به او مرحمت میکند.
لذا این را در درس اخلاق سالهای پیش بیان کردم، امّا بد نمیدانم یک مرتبه دیگر در این مجلس فاطمی بیان کنم و آن، این است که در عالم مکاشفه و یا حضور به محضر مبارک حضرت شیخنا الاعظم به ایشان عرضه داشتند: آیا میشود کسی به واسطه زهد و تقوا به مقام شما برسد؟ ایشان فرمودند: میشود برتر از من باشد. متعجّب شدند، گفتند: آقا! چطور؟ فرمودند: چون در زمان ما، نه این ابزار و اوضاع بود و نه زنان بیرون بودند و ... . در زمان ما گاهی وقتی نیمه شب بلند میشدی، میدیدی صدای قرآن و مناجات از خانهها میآید و با این حال الآن تفاوت داشت. گاهی در یک شهر و روستایی، دهها اهل شبخیزی و عبادت و دعا و مناجات وجود داشت. در آن زمان زنان بیرون نمیآمدند، یا اگر هم به ضرورت میآمدند، با آن روبندهها میآمدند. چیزی در آن زمان، به نام ماهواره و تلویزیون و این دنیای مجازی آنچنانی وجود نداشت. شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز فرمودند: اگر امروز بتوانید در این دنیا خودتان را کنترل کنید، مراقبه و تقوا داشته باشید؛ از من برتر میشوید!
البته تا که باشد که بتواند در این وضعیّت و ظواهر فریبنده دنیا اینچنین شود. هر چه جلوتر میرویم، جلوات و ظواهر دنیا بیشتر شده و تغییر و تحوّل آن هم گسترش مییابد و انسان را بیشتر به خودش دعوت میکند. هر کسی را هم به نوعی دعوت میکند. ظواهر فریبنده دنیا بسیار زیاد شده، مانند خانهها، باغها، ماشینهای آنچنانی، با این اوضاع ماهوارهها و اینترنت و مطالب و ... .
ظاهرش چون قبر کافر، پر حلل
باطنش، قهر خدا عزّوجلّ
* جمع بین حبّ به دنیا و حبّ الحجّه محال است
معلوم است که در این اوضاع، مراقبه داشتن، جدّاً خیلی سخت است. لذا یار آقا شدن هم سخت است. من این را به صراحت عرض میکنم که اگر جدّی اهل تقوا بودیم، در یک مجلسی که تعدادشان بیش از چهل بود، بالجد میگفتیم: «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»، آن موقع عنایت میشد.
این «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»های ما، لقلقه زبان است. آن کسی، کسی را طلب میکند که آرمانهای او یعنی آرمانهای مهدوی را بخواهد. رأس این آرمانهای مهدوی هم تقوا و دنیا گریزی است. نمیشود انسان، هم به رو دنیا بیاورد و جلوات دنیا، او را به سمت خودش بکشاند و هم مدّعی بشود که من آقاجانم را هم میخواهم! نمیشود. قلبی که متعلّق به آقا جان شد، طبیعی است دیگر متعلّق به دنیا نیست. امّا آن قلبی هم که متعلّق به دنیا شد، دیگر معلوم است برای آقاجان نیست.
البته به لقلقه زبان همه چیز میشود گفت. به لقلقه زبان میتوان درود بر خدا و پیامبر گفت، به لقلقه زبان، نعوذبالله فحّاشی هم میتوان کرد! گاهی هم میبینید انسان از روی عصبانیّت، فحّاشی میکند، امّا قصدی ندارد. لذا این لقلقه زبان میشود. گاهی هم از روی احساسی که این احساس توأم با معرفت نیست، یک «عجّل لولیّک الفرج» هم میگوید. امّا قلب تمایل به کدام سمت دارد؟ تمایل به دنیا! قلبی که تمایل به دنیا دارد، نمیتواند جدّی اعلانِ « عجّل لولیّک الفرج» کند. فلذا اگر واقعاً از گوینده گرفته تا شنونده، کسی حبّ به دنیا نداشت، معلوم است که وجودش، حبّ الحجّه میشود. امّا جمع بین حبّ به دنیا و حبّ الحجّه محال است. این قاعده است و نمیشود از قاعده فرار کرد. یا حبّ الحجّه یعنی حبّ به همه خوبیهای معنوی و یا حبّ الدنیا. در غیر این صورت، یا انسان به تعبیر قرآن کریم و مجید الهی، «مذبذبین» است، یا این که نعوذبالله کذب میگوید و یا اصلاً متوجّه نیست معنی « عجّل لولیّک الفرج» چیست. فکر میکند یک شعاری است که بدون شعور است. در حالی که این، شعاری است که نیاز به شعور دارد. این شعاری است که باید برخاسته از شعور باشد.
ذکر و یاد حقیقی حضرت حجّت(عج) چگونه است؟
لذا وقتی یک انسان متّقی همانطور که روایتش را خواندیم، میتواند به مقام علم لدنی برسد - و مصداقش را چون روز جمعه هم بود و خواستیم نسبت به آقاجانمان ارادت داشته باشیم، بیان کردیم - میبینیم میرسد به جایی که یک کسی، نایب امام زمان هم میشود. اصلاً نوّاب اربعه را ببینید. مگر نوّاب اربعه از سادات و خاندان رسول الله بودند؟! شیخنا الاعظم که رأس این نوّاب هم هست را ببینید. ایشان، اوّل مرجع دین است و با تقوا به این مقام رسیده است.
لذا معلوم است وقتی کسی میتواند از طریق عصمت به علم برسد، سیّدمرتضی، آن آیت عظمی، راجع به وجود مقدّس استاد عظیمالشّأنش، شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز بیان میکند: ایشان در دو حال، حالتش، حالت باکی بود، عند الصلاة و عند ذکر الحجّه(روحی له الفداء). باکیاً متصدعاً خاشعاً من رِجله الی رأسه! تا در نماز میایستاد و الله اکبر میگفت، گریه میکرد، میلرزید، حال عجیبی داشت که از نوک پا تا فرق سرش میلرزید! یکی هم موقعی که یاد حضرت حجّت بود. ذکر فقط این نیست که بگوییم فقط زمانی که اسم ایشان را میبرد، بلکه هر وقت به یاد حقیقی ایشان هم بود، اینگونه میشد. اتّفاقاً یاد حقیقی عامل میشود ذکر آن کسی که در قلبت هست، معلوم شود.