۲- شرک در اطاعت: یعنی اطاعت از شیطان در چیزی که رضای خداوند در آن نیست.[۱۲] پس گاهی انسان اطاعت خداوند می کند و گاهی هم در اطاعت، شیطان را شریک خداوند قرار می دهد.[۱۳]
۳- شرک در عبادت: شرک در عبادت به معنای پرستش و خضوع و خشوع در مقابل غیر خداست که به ریا می انجامد.[۱۴]
۳- شرک در عبادت: شرک در عبادت به معنای پرستش و خضوع و خشوع در مقابل غیر خداست که به ریا می انجامد.[۱۴]
مفاهیم نزدیک با شرک
۱. کفر:
بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام کفر در قرآن به پنج معنا آمده است:[۱۵]
الف. کفر جحود و نفی: که عبارت است از نفی و انکار ربوبیت. به گفته آن حضرت این گروه معتقدند نه پروردگاری هست و نه بهشت و جهنمی. از گمان پیروی می کنند و خداوند انذار این دسته را بی فایده دانسته است.[۱۶]
ب. انکار آگاهانه حق: مانند کسانی که خداوند درباره آنها فرمود: «و آن را از روی ظلم انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند. پس بنگر سرانجام تبهکاران و مفسدان چگونه بود!».[۱۷]
ج. کفران نعمت های خداوند: مانند آنچه از حضرت سلیمان علیه السلام نقل شده: «اما کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت، گفت: «من بیش از آن که چشم برهم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران می کنم؟ و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به خودش زیان رسانده) چرا که پروردگار من بی نیاز و بخشنده است».[۱۸]
د. ترک اوامر خداوند متعال: خداوند فرمود: «آنها که (در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع و در راه او انفاق می کنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش طلب می کنند».[۱۹]
ه. برائت از کافران: مانند برائت جستن حضرت ابراهیم علیه السلام و پیروان او از کافران.
۲. الحاد:
الحاد به معنای انحراف از وسط و میل به کنار است[۲۰] و مقصود از آن انحراف از توحید و میل به شرک است.[۲۱] مانند نسبت دادن اسماء و صفات الهی به غیر. چون صراط مستقیم توحید است و افراط از آن، تفکر چند خدایی است و تفریط از آن، انکار محض و نفی هرگونه ربوبیت است و هر یک از حد خود بیرون رود شرک محسوب می شود.
۳. نفاق:
انسان دو چهره را از آن جهت منافق می گویند که در ظاهر اظهار ایمان به خدا و پیامبر می کند، ولی در واقع منکر مبدأ و معاد است. در این خصوص آیات فراوانی در قرآن آمده است. از دیدگاه قرآن:
«نفاق» اظهار ایمان و پوشاندن کفر است. یعنی منافقان شهادت ظاهری می دهند ولی در باطن منکرند.[۲۲]
منافقان در برخی از احکام با کافران شریکند. مثلاً در سقوط در آتش قهر خدا.[۲۳]
منافقان در برخی آیات با احکام مشرکین شریکند. مانند عدم غفران الهی.[۲۴]
موارد عینی وجود شرک
با اندک توجهی به زندگی امروز آدمی درمی یابیم که نمونه های شرک در زندگی روزمره بسیار زیاد است:
۱. ریا:
ریا به معنای انجام کار برای نشان دادن به دیگری است.[۲۵] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: بی تردید مخوف ترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را می دهد به ریاکاران می گوید: بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان می یابید یا نه.[۲۶]
۲. توسل نامشروع:
یکی دیگر از مواردی که منجر به شرک می شود، توسل است. توسل در اصطلاح مسلمانان به معنای تمسک جستن به اولیای الهی در درگاه خداوند، به منظور برآمدن نیازهاست.[۲۷] این نوع از توسل شرک محسوب نمی شود. بلکه آنچه شرک و توسل نامشروع است این است که غیر خدا را مستقل و در برابر خداوند مؤثر بداند و حاجت خود را از غیر خدا بخواهد. اما مراجعه به ائمه علیهم السلام و توسل به آنها برای واسطه قرار دادن آنها به منظور رسیدن به فیض الهی مانعی ندارد و شرک محسوب نمی شود.
علل گرایش به شرک
۱. جهالت و نشناختن خدا:
عدم شناخت خداوند و مساوی قراردادن او با مخلوق در یک سطح، یکی از مهمترین عوامل شرک به خداوند است. زیرا کسی که خداوند را آن گونه که باید بشناسد و معتقد باشد که آفرینش آسمانها و زمین از آن خداوند است، دیگر برای خدا شریک و همتا قرار نمی دهد.[۲۸]
۲. هواپرستی:
یکی از ریشه های مهم و اساسی شرک که بزرگترین ظلم انسانی است، هواپرستی است. خداوند در قرآن می فرماید: «بگو من از پرستش کسانی که غیر از خدا می خوانید، نهی شده ام. بگو من از هوا و هوس های شما، پیروی نمی کنم. اگر چنین کنم، گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود».[۲۹] نتیجه آیه این است که پرستش غیرخدا در واقع تن دادن به هواهای نفسانی است که منجر به شرک خواهد شد.