۱۰. ديگر آداب پوشيدن و بيرون آوردن لباس
هيچگاه به طور كامل برهنه نشويد
۱. در حديث است كه حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله از برهنه شدن (به طور كامل) در روز وشب نهى كردند.[۱]
۲. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه مردى (كاملاً) عريان شود، شيطان به او نظر كرده وطمع مىكند كه او را به گناه بكشاند». ونيز فرمود: «هنگامى كه انسان در جمعى نشسته، سزاوار نيست كه رانهاى خود را برهنه سازد».[۲]
۳. ودر حديثى ديگر فرمود: «هرگاه لباس خود را از تن بيرون مىآوريد، «بسمالله» بگوييد».[۳]
ويژگىهاى پوشش بانوان
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «براى زن مسلمان شايسته نيست كه روسرى يا پيراهن بدننما بپوشد».[۴]
۲. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «عرض مقنعه حضرت فاطمه سلام الله علیها به قدرى بود كه تا نصف بازوى آن حضرت مىرسيد وزنان بايد چنين كنند».[۵]
اسراف در پوشش
۱. در حديثى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «كمترين حدّ اسراف آن است كه لباس داخل وبيرون از خانه يكى باشد».[۶]
۲. در حديث است كه از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: اگر كسى ده پيراهن داشته باشد اسراف است؟ فرمود: «نه، بلكه به منظور حفاظت از لباس اين كار بهتر است؛ اسراف آن است كه جامه نگاهداشتنى را در جاهاى كثيف بپوشى».[۷] (واين
براى آن است كه پيراهنها دوام بيشترى پيدا مىكند).
پاكيزگى ونظافت لباس
۱. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پوشيدن لباس نو، دشمن را منكوب مىكند».[۸]
۲. در حديثى مىخوانيم كه حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله فرمود: «هر لباسى كه مىپوشيد بايد پاكيزه باشد».[۹]
۳. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «شستوشوى لباس، اندوه را مىزدايد وموجب قبولى نماز مىشود».[۱۰]
۴. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كوتاه كردن پيراهن(هاى بلند)، سبب راحتى پوشيدن ودوام آن مىشود».[۱۱]
وصله زدن به لباس
۱. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «آنقدر بر لباس خود وصله زدم كه از وصلهكننده آن خجالت كشيدم».[۱۲]
۲. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه يقه پيراهنش را وصله كند وكفش خود را پينه زند وآنچه براى خانهاش خريده با دست خود به خانه ببرد، از تكبّر وخودبرتربينى در امان مىمانَد».[۱۳]
۳. در حديث است كه كسى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد ديد حضرت يقه لباسش را وصله زده، با تعجّب به حضرت نگاه كرد. حضرت فرمود: «چرا تعجّب مىكنى؟» گفت: از وصله لباس شما شگفتزده شدم. كتابى در پيش روى حضرت بود، به او فرمود: «اين جملات را بخوان». نوشته بود: هر كه حيا ندارد ايمان ندارد وكسى كه بهاندازه خرج نمىكند سرمايهاى برايش نمىماند وهر كه جامه كهنه ندارد لباس نو نخواهد داشت.[۱۴]
منبع :
صفحه اصلی۸- اخلاق و کلام علمااخلاقآداب و اعمال اسلامی
بنر زیر هدر
آداب لباس پوشیدن در اسلام
آداب و اعمال اسلامی
تاریخ نشر: ۰۷ آبان ۱۳۹۶ بروزرسانی: ۲۹ دی ۱۳۹۶
آداب لباس پوشیدن در اسلام
آداب لباس پوشیدن در اسلام
۰
هم رسانی
آداب لباس پوشیدن در اسلام
فهرست این نوشتار:
۱ آداب لباس پوشیدن در اسلام
۱.۱ ۱. فضيلت آراستن
۱.۲ اظهار نعمتهاى پروردگار
۱.۳ لباس خوب از مال حلال
۱.۴ لباس زيرين و رويين
۱.۵ آراسته بودن در بيرون خانه
۱.۶ فلسفه سختىهاى دنيا
۱.۷ لباس های حرام
۱.۸ لباس ابريشمين
۱.۹ زيورآلات طلا ونقره
۱.۱۰ بهترین لباس
۱.۱۱ لباس پنبهاى و پشمين
۱.۱۲ لباس كتان و خز
۱.۱۳ رنگ لباس
۱.۱۴ لباس سفيد و زرد
۱.۱۵ لباس قرمز وكبود
۱.۱۶ لباس سبز سير و سياه
۱.۱۷ ۵. برخى آداب لباس پوشيدن
۱.۱۸ هدف از پوشيدن لباس سه چيز است :
۱.۱۹ ۶. حرمت پوشيدن لباس مخصوص زنان يا كافران
۱.۲۰ ۷. عِمامه بستن و كلاه پوشيدن
۱.۲۱ (مقدّمه:)
۱.۲۱.۱ فضیلت عِمامه بر سر گذاشتن
۱.۲۲ كلاه پوشيدن
۱.۲۳ ۸. آداب پوشيدن پاجامه
۱.۲۴ ۹. آداب لباس نو بريدن و پوشيدن
۱.۲۵ دعاهاى هنگام بريدن وپوشيدن لباس نو
۱.۲۶ پوشيدن لباس نو ورهايى يافتن از آفات
۱.۲۷ شكرانه پوشيدن لباس نو
۱.۲۸ ۱۰. ديگر آداب پوشيدن و بيرون آوردن لباس
۱.۲۹ هيچگاه به طور كامل برهنه نشويد
۱.۳۰ ويژگىهاى پوشش بانوان
۱.۳۱ اسراف در پوشش
۱.۳۲ پاكيزگى ونظافت لباس
۱.۳۳ وصله زدن به لباس
۱.۳۴ ۱۱. رنگ كفش و ويژگىهاى آن
۱.۳۵ اهميّت پوشيدن كفش
۱.۳۶ چه كفشى بپوشيم
۱.۳۷ ۱۲. آداب پوشيدن كفش
۱.۳۸ استراحت دادن به پاها
۱.۳۹ دعاى پوشيدن كفش
۱. فضيلت آراستن
(مقدّمه:)
از احاديث معتبر و فراوان استفاده مىشود كه پوشيدن لباس تميز و خوب و آراستن و زينت كردن مناسب خويش، در صورتى كه هزينه آن از راه حلال به دست آمده و در شأن انسان باشد، مستحب وموجب خشنودى پروردگار عالميان است. امّا اگر از راه حلال ممكن نباشد بايد به قدر امكان بسنده كرد، تا زيادهخواهىهاى پوشاك مانع بندگى و عبادت نشود و چنانچه خداوند متعال درهاى روزى را بر كسى گشود، هم خود او از آن به شايستگى بهره برد و هم ديگران را در آن سهيم كند و اگر بر او تنگ گرفت، قناعت پيشه سازد و خود را به حرام و حتّى اموال مشتبه آلوده نكند. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
اظهار نعمتهاى پروردگار
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه خداوند نعمتى به بنده خود دهد و آثار آن نعمت بر آن بنده آشكار شود، او ذاكر (وشاكر) نعمت پروردگار و دوست خداوند ناميده مىشود،امّا اگر آثارنعمت در (گفتار وكردار) او ظاهر نشود، دشمن خدا و تكذيبكننده نعمت پروردگار شمرده خواهد شد».[۱]
۲. در حديثى ديگر فرمود: «هرگاه خداوند نعمتى به بندهاش كرامت كند،دوست دارد اثر آن نعمت را بر او ببيند».[۲]
۳. نيز در سخنى فرمود: «خداوند متعال زينت و اظهار و ابراز نعمت را دوست دارد و از ترك زينت و اظهار فقر و بدحالى بيزار است. دوست دارد آثار نعمت را در بندهاش ببيند. (مثل اينكه) لباس خود را خوشبو سازد، از منزلش به خوبى نگهدارى كند، خانهاش را جاروب كرده، آن را تميز نگاه دارد و حتّى روشن كردن خانه پيش از غروب آفتاب[۳] ، فقر را زايل مىكند و بر روزى مىافزايد».[۴]
خود را براى خودىها بياراييد
از امير مؤمنان على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «همانگونه كه به هنگام ملاقات با غريبهها خود را مىآراييد تا شما را در بهترين حال ببينند، براى برادران مؤمن نيز خود را بياراييد».[۵]
لباس خوب از مال حلال
يوسف بن ابراهيم، از راويان حديث، مىگويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم در حالى كه لباسهايى خوب (از خز)[۶] پوشيده بودم. پرسيدم: نظرتان در مورد اين لباسها چيست؟ فرمود: اشكالى ندارد زيرا امام حسين عليه السلام به هنگام شهادت از همين لباس بر تن داشت و هنگامى كه حضرت على عليه السلام به عبداللّه بن عبّاس مأموريّت داد تا با خوارج نهروان مذاكره كند، بهترين لباسها را پوشيد و با بهترين عطرها خود را خوشبو ساخت و بر بهترين اسبان سوار شد و رو به آنها رفت. خوارج چون او را در آن حال ديدند، گفتند: تو از بهترين مردمانى، پس چرا لباس جبّاران بر تن دارى و بر مركب آنان سوار شدهاى؟ ابن عبّاس آيه زير را تلاوت كرد: (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ): «بگو : چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزىهاى پاكيزه را حرام كرده است؟»[۷] (و آنها جوابى در برابر او نداشتند).
سپس امام صادق عليه السلام به يوسف بن ابراهيم فرمود: لباسهاى خوب و ارزشمند بپوش و خود را پيرايش كن كه خداوند زيباست و زيبايىها را دوست مىدارد؛ البتّه مشروط بر آنكه از راه حلال به دست آمده باشد (و در حدّ اسراف نباشد)».[۸]
لباس زيرين و رويين
در روا
يتى معتبر آمده است كه روزى سفيان ثورى از سران متصوّفه به مسجدالحرام رفت. امام صادق عليه السلام را ديد كه در گوشهاى از مسجد نشسته و لباسهايى زيبا و ارزشمند بر تن دارد. با خود گفت: به خدا سوگند بايد به نزدش بروم و او را به خاطر اين لباسها سرزنش كنم. سپس خدمت حضرت رسيد و با سخنى اعتراضآميز عرض كرد: اى فرزند رسول خدا، به خدا قسم پيامبر و هيچيك از پدرانت چنين لباسى نپوشيدهاند.
امام فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله در روزگارى زندگى مىكرد كه عموم مردم در فقر وتنگدستى به سر مىبردند (وبه همين علّت چنين لباسهايى نمىپوشيد)، امّا امروز وضعيّت مالىشان بهتر است و سزاوارترين مردم به استفاده از نعمتهاى پروردگار، انسانهاى نيكوكار و پرهيزگاران هستند». سپس آيه ۳۲ سوره اعراف را كه در روايت پيشين گذشت، تلاوت كرد. آنگاه فرمود : «ما سزاوارترين مردم براى استفاده از نعمتهاى پروردگار هستيم». و در ادامه فرمود: «اى ثورى، اين جامه رويين را كه مىبينى براى (حفظ آبرو در برابر) مردم پوشيدهام»، سپس دامن لباس را بالا زد و لباس زيرين را كه لباس بسيار ساده و كمارزش بود به وى نشان داد وفرمود: «اين لباس را براى خود پوشيدهام». بعد حضرت لباس رويين سفيان ثورى را بالا زد و او لباس زيبا و ارزشمندى در زير و لباس ساده و كمارزشى روى آن پوشيده بود! حضرت فرمود: «ثورى، لباس زيرين را براى لذّت نفس و لباس رويين را براى فريب دادن مردم پوشيدهاى».[۹]
آراسته بودن در بيرون خانه
در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام رضا عليه السلام در فصل تابستان بر روى حصير و در زمستان بر روى پلاس[۱۰] مىنشست و در خانه لباس گشاد مىپوشيد، امّا در بيرون خانه و در برابر مردم، آراسته ظاهر مىشد.[۱۱]
فلسفه سختىهاى دنيا
از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال بر اثر علاقهاى كه به برخى بندگانش دارد، دنيا را بر آنها تنگ گرفته و محبّت دنيا را از دل آنها برداشته است. از اين رو آنان بر تنگى خوردنىها و آشاميدنىها و سختىهاى دنيا شكيبايى ورزيده و به جهان آخرت و آنچه از كرامت ابدى كه نزد خداست مشتاق و راغباند و جان خود را در راه رضاى خدايشان بر كف گرفته و سرانجام به شهادت مىرسند و هنگام كوچيدن به جهان ديگر، خداوند از آنان خشنود است. چنين بندگانى نيك مىدانند كه مرگ دامنگير همه مىشود (و بايد دنيا و هر آنچه را در آن است بگذارند و بگذرند)؛ به همين علّت، به فكر تهيّه زاد و توشه براى جهان ديگرند. آنها به فكر گردآورى طلا و نقره نيستند، لباسهاى ساده مىپوشند و بيش از ضرورت و نياز غذا نمىخورند و اضافه بر آن را در راه خدا هزينه مىكنند، تا توشه آخرتشان باشد. آنان براى جلب رضاى خدا، با انسانهاى خوب دست دوستى داده و با دشمنان خدا قطع رابطه مىكنند. اين بندگان خوب خدا، چراغهاى هدايت و غرق در نعمتهاى جهان آخرتند».[۱۲]
يادآورى :بسيارى از روايات مناسب اين فصل را در كتاب عينالحياة آوردهام.[۱۳]
[۱] . كافى، ج ۶، ص ۴۳۸، ح ۲؛ ميزان الحكمة، ج ۱۰، باب ۳۹۱۱، ح ۲۰۴۳۱.
[۲] . كافى، ج ۶، ص ۴۳، ح ۱ و۴؛ مكارم الأخلاق، ص ۹۸.
[۳] . البتّه اين بخش از روايت مربوط به زمانهاى گذشته است كه مردم از نعمت برق محروم بودند ولازم بودپيش از تاريكى هوا وسايل روشنكننده را آماده سازند.
[۴] . مكارم الأخلاق، ص ۴۱؛ ميزان الحكمة، ج ۱۰، باب ۳۹۱۱، ح ۲۰۴۳۳.
[۵] . كافى، ج ۶، ص ۴۳۹، ح ۱۰؛ مكارم الأخلاق، ص ۹۸.
[۶] . خز، پوست حيواناتى است كه موهايى بلند ونرم ولطيف وپرپشت دارند. برخى حيوانات غير اهلى نيز خزدارند. چنين حيواناتى در زمانهاى گذشته فراوان بود ولى امروزه بر اثر صيد بىرويّه، كمياب يا ناياب است.
[۷] . سوره اعراف، آيه ۳۲.
[۸] . كافى، ج ۶، ص ۴۴۲، ح ۸؛ بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۲۵.
[۹] . كافى، ج ۶، ص ۴۴۲، ح ۷؛ دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۵۱، ح ۵۴۴.
[۱۰] . گليم، فرشى از پشم (كه) به رنگهاى مختلف مىبافند وپرز ندارد (فرهنگ عميد).
[۱۱] . عيون اخبار الرّضا، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۱۷.
[۱۲] . معانى الأخبار، ص ۱۹۹؛ امالى طوسى، ج ۲، ص ۵۱.
[۱۳] . عين الحياة، ص ۲۸۶، لمعه ششم.
لباس های حرام
(مقدّمه:)
برخى لباسهايى كه پوشيدن آن حرام است به شرح زير است :
(اوّل:) پوشيدن لباسهايى كه از ابريشم خالص است و همچنين لباسهاى طلاباف (و هر آنچه زينت طلا دارد)، بر مردان حرام است. و نيز احتياط آن است كه عرقچين و كيف دستى و چيزهاى كوچكى كه نمىتوان با آن عورت را پوشاند از ابريشم خالص نباشد. همانگونه كه احتياط آن است كه اجزاى لباس، حتّى نوارهايى را كه در حاشيه لباس مىدوزند از ابريشم خالص نباشد. و چنانچه كسانى بخواهند لباس حرير بپوشند، بهترين راه آن است كه چيزى با ابريشم مخلوط كنند؛ به هر نسبتى كه باشد ولى سزاوار است نسبت آن ده به يك يا بيشتر باشد. و اگر مجموع تار يا مجموع پود[۱] آن غير
ت كه فرمود: «خداوند متعال به پيامبرى از پيامبرانش فرمود: به مؤمنين بگو: لباسهاى مخصوص دشمنان مرا را نپوشيد واز غذاى آنان نخوريد وخود را شبيه آنان نكنيد، وگرنه شما هم دشمن من خواهيد بود».[۲]
[۱] . خصال، ج ۲، ص ۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۳، ص ۲۵۶.
[۲] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۱۶۳، ح ۷۶۹؛ مشكاة الأنوار، ص ۳۲۵.
۷. عِمامه بستن و كلاه پوشيدن
(مقدّمه:)
به دو روش مىتوان عِمامه بست: بر سر وزانو. بستن عمامه بر روى سر مستحبّ است، چنانكه تحتالحنك[۱] نهادن براى عِمامه هم مستحبّ است.[۲]
شهيد اوّل؛ اعتقاد دارد كه ايستاده عمامه پيچيدن مستحبّ است.[۳] (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
فضیلت عِمامه بر سر گذاشتن
۱. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس عمامه بر سر بپيچد وتحت الحنك[۴] نبندد وبه درد بىدرمانى مبتلا شود، كسى را جز خودش سرزنش نكند».[۵]
۲. ودر روايتى ديگر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله با دست (مبارك) خود بر سر حضرت اميرمؤمنان عليه السلام عِمامه بست. يك طرف عمامه را از پيش صورت وطرف ديگر آن را چهار انگشت كوتاهتر، از پشت سر آويخت، سپس به على عليه السلام فرمود: برو! رفت وفرمود: بيا! آمد وبعد فرمود: به خدا قسم، تاج ملائكه وفرشتگان چنين است».[۶]
۳. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله عمامه را بر سر بست ويك طرف آن را به جلو وطرف ديگر آن را به پشت سر انداخت. چنانكه جبرئيل (در هيأتى كه در برابر پيامبر آشكار مىشد) نيز به اين صورت عمامه مىبست».[۷]
۴. واز امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «فرشتگان در جنگ بدر عمامههاى سفيد بر سر داشتند».[۸]
۵. در كتاب فقه الرّضا خواندن اين دعا به هنگام گذاشتن عمامه بر سر سفارش شده است: بِسْمِ اللهِ اَللّهُمَّ ارْفَعْ ذِكْري وَاَعْلِ شَأْني وَاَعِزَّني بِعِزَّتِکَ وَأَكْرِمْني بَكَرَمِکَ بَيْنَ يَدَيْکَ وَبَيْنَ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ تَوِّجْني بِتاجِ الْكَرامَةِ وَالْعِزِّ وَالْقَبُولِ.[۹]
۶. در كتاب مكارم الأخلاق از كتاب نجات نقل كرده است كه به هنگام گذاشتن عِمامه اين دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ سَوِّمْني بِسيماءِ الاْيمانِ وَتَوِّجْني بِتاجِ الْكَرامَةِ وَقَلِّدني حَبْلَ الاْسْلامِ وَلا تَخْلَعْ رَبْقَةَ الاْيمانِ مِنْ عُنُقي[۱۰] وافزوده است كه عمامه را بايد در حال ايستاده پيچيد.[۱۱]
كلاه پوشيدن
در حديث است كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله كلاههاى متعدّدى داشت كه بر سر مىنهاد.[۱۲]
علما پوشيدن كلاههاى دراز وبلند را كه به آن «بُرطُل» گويند ويهوديان بر سر مىگذاشتند، مكروه شمردهاند.[۱۳] واز برخى روايات استفاده مىشود كه شكستن پايين كلاه وبرگردانيدن آن مكروه است.[۱۴]
[۱] . پيچى از عمامه كه از زير چانه مىگذرانند و روى شانه مىاندازند.
[۲] . روايات مربوط به استحباب تحت الحنك فراوان است، ولى ظاهرآ همه آنها مربوط به تمام حالات است ودرخصوص حال نماز، فقط يك روايت داريم كه آن هم ضعيف است. رك:اصول كافى، ج۶،ص۴۶۰، باب العمائم.
[۳] . دروس، ج ۱، ص ۱۵۲.
[۴] . بايد توجّه داشت كه «تحت الحنك» در گذشته در همه حال معمول بود، ولى اكنون متعارف نيست وگاهممكن است لباس شهرت به شمار آيد.
[۵] . كافى، ج ۶، ص ۴۶۱، باب العمائم، ح ۱؛ وسائل الشيعه، ج ۳، ص ۲۹۱، ح ۱.
[۶] . كافى، ج ۶، ص ۴۶۱، ح ۴؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۲۰.
[۷] . كافى، ج ۶، ص ۴۶۱؛ مكارم الأخلاق، ص ۴۶۰.
[۸] . كافى، ج ۶، ص ۴۶۱؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۱۹.
[۹] . ترجمه: «به نام خدا، پروردگارا، ذكر مرا بالا بر ورتبهام را بلند گردان ومرا در پيشگاه خود ودر ميانمخلوقاتت گرامى بدار. بار خدايا، تاج كرامت وعزّت وپذيرش (اعمال) را بر سرم نِه». فقه الرّضا، ص ۳۹۵؛مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۲۷۷، ح ۸ .
[۱۰] . ترجمه: «خدايا، مرا به نشانه ايمان نشانه گذار وتاج كرامت بر سرم نِه وبند اسلام و ايمان بر گردنم افكنوآن را از گردنم بيرون مياور».
[۱۱] . مكارم الأخلاق، ص ۱۲۰.
[۱۲] . بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۱۲۱ و۱۲۲ و۱۲۵.
[۱۳] . مكارم الأخلاق، ص ۱۲۰ (با اندكى تفاوت).
[۱۴] . بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۴۵، ح ۶۲.
۸. آداب پوشيدن پاجامه
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند به حضرت ابراهيم وحى كرد كه زمين به سبب ديدن عورت تو به من شكايت مىكند، ميان زمين وعورت خود حجابى قرار ده تا زمين ناراحت نباشد[۱] ، سپس حضرت ابراهيم پاجامه را اختراع كرد وپوشيد».[۲]
۲. در كتاب جامع بزنطى روايت شده است كه هر كه پاجامه را ايستاده بپوشد، تا سه روز حاجتش برآورده نشود.[۳]
۳. از حضرت امير المؤمنين على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پوشيدن پاجامه در حال ايستاده، موجب اندوه است».[۴]
۴. در حديثى ديگر فرمود: «پاجامه را ايستاده ورو به ق