eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴حضور خانوما برای دیدار ایران و کره ی جنوبی وعده حضور خانوما تو ورزشگاه رو روحانی داد ولی بهش عمل کرد! :))
【‌ 🚫】 ✍ اشتباہ میڪنند ✋ این روزها نہ مانتوهاے تنگ و جلو باز مد است... ✖️نه ساپورت هاے رنگاوارنگ... ✖️نه انواع شلوارهاے پارہ... ✖️و مدل هاے موے غربے... ✖️و نه روابط نا مشروع و دزدے... 👈این روزها . . . فقط در آوردن اشک مهدی فاطمه مد شده😔 حواست بہ مولا باشہ
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه توجه 🏴🏴🏴 برای اولین بار در تاریخ پادشاهی عربستان ، عزاداری روز اربعین امام حسین علیه السلام در مدینه منوره بین بقیع و مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) برگزار شد. سه شنبه بیستم صفر 1443
داستانک؛ مولانا و شمس ...! 👇👇👇👇👇👇👇
مي گويند: روزي مولانا ،شمس تبريزي را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ي جلال الدين رومي رفت و پس از اين که وسائل پذيرايي ميزبانش را مشاهده کرد از او پرسيد: آيا براي من شراب فراهم نموده اي؟
مولانا حيرت زده پرسيد: مگر تو شراب خوارهستي؟!
شمس پاسخ داد: بلي.
مولانا: ولي من از اين موضوع اطلاع نداشتم!! ـ حال که فهميدي براي من شراب مهيا کن.
به يکي از خدمتکارانت بگو برود و تهيه کند. - با اين کار آبرو و حيثيتم بين خدام از بين خواهد رفت
- پس خودت برو و شراب خريداري کن.
در اين شهر همه مرا ميشناسند، چگونه به محله نصاري نشين بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داري بايد وسيله راحتي مرا هم فراهم کني چون من شب ها بدون شراب نه ميتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوي به دليل ارادتي که به شمس دارد خرقه اي به دوش مي اندازد، شيشه اي بزرگ زير آن پنهان ميکند و به سمت محله نصاري نشين راه مي افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسي نسبت به مولوي کنجکاوي نميکرد اما همين که وارد آنجا شد مردم حيرت کردند و به تعقيب وي پرداختند.
آنها ديدند که مولوي داخل ميکده اي شد و شيشه اي شراب خريداري کرد و پس از پنهان نمودن آن از ميکده خارج شد.
هنوز از محله مسيحيان خارج نشده بود که گروهي از مسلمانان ساکن آنجا، در قفايش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا اين که مولوي به جلوي مسجدي که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا مي کردند رسيد.
در اين حال يکي از رقيبان مولوي که در جمعيت حضور داشت فرياد زد: "اي مردم! شيخ جلاالدين که هر روز هنگام نماز به او اقتدا ميکنيد به محله نصاري نشين رفته و شراب خريداري نموده است."
آن مرد اين را گفت و خرقه را از دوش مولوي کشيد. چشم مردم به شيشه افتاد
مرد ادامه داد: "اين منافق که ادعاي زهد ميکند و به او اقتدا ميکنيد، اکنون شراب خريداري نموده و با خود به خانه ميبرد!"