اگر انسان اهل مراقبه باشد اهل محاسبه باشد خواهد فهمید که گاهی داره سقوط می کنه داره توفیقات خود را از دست میده
نفس اماره و ابلیس لعین مخفیانه ریز ریز وسوسه می کنند و ما هم کوتاهی کرده گرفتار گناهان میشیم و کم کم انها تقویت شده و تبدیل به گناهان بزرگ میشود.
از آثار این گرفتاری وحشتناک از دست دادن لذت عبادات از دست دادن تدریجی توفیقات و شیرین شدن لذت گناه، فراموشی یاد خدا ،رو اوردن به شهوات و دهها خاصیت دیگر می شود.
سوال اینجاست که الان با این توصیف که گرفتار می شویم
چیکار کنیم چه خاکی به سرمان بریزیم؟
خداوند جواب این سوال و مشکل ما را در سوره مبارکه زمر ایه شریفه ۵۳ فرموده است:
*قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ*
بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را مى بخشد، كه او آمرزگار مهربان است.
خداوند دستور بسیار مهمی را بر ما فرموده و ان ناامید نشدن از رحمت خداست
بلاخره ما رزمنده میدان جهاد اکبر هستیم.
چنانچه زمین خوردیم دربرابر دشمن تنها امید ما خداست . هم بیاییم زمین بخوریم و هم از خدای خود که تنها نجات دهنده در عالم است ناامید بشیم بدبخت و خسر الدنیا و الاخره خواهیم شد
پس ولوا دهها بار در میدان جهاد اکبر زمین خوردیم از کید نفس اماره و ابلیس لعین
این ایه بسیار امیدوار کننده را بخوانیم توبه کنیم سریع برگردیم به سوی خدا
و از هر زمین خوردن عبرت بگیریم و به تدریج خطا هامون را اصلاح کنیم نه این که روز به روز بدتر بشیم که این ظلم بزرگی است که بخودمان خواهیم کرد
بنشینیم خوب فکر کنیم که معلوم نیست که مرگ بیاد سراغمان و ما را از دنیا منقطع کند
انوقت انچه هستیم منتقل به برزخ خواهیم شد
و دیگر هیچ کاری نتوان کرد انجا.
پس مرتب اعمال و رفتار خودمان را بررسی کنیم نیک و بد انها را مطالعه کنیم در کنار امید به رحمت و بخشش خدا و توبه به درگاه خدای مهربان به اصلاح اخلاق و صفات رذیله خود بپردازیم تا ان شا الله راههای نفوذ نفس اماره و ابلیس لعین را به دلمان کوتاه کنیم.
در این ایه شریفه دقت کنیم خداوند کسانی که با گناه به خودشان ظلم کردند را *یاعبادی* خطاب می کند.
یعنی ببین خدا چقدر محبت دارد به بندگان که بندگی انها را هم به خودش نسبت میدهد.
به بندگان من بگو...
ولی ماها چون حجاب گناه و وسوسه ابلیس ملعون در باطن ما تاثیر گذاشته لذا در حالات بد یا به خدا سو ظن داریم و یا نامید می شویم و حالتی هست که کلا بیخیال می شویم و فراموش می کنیم
در حالی که خدای مهربان می داند ما ابزار گناه داریم
و گناه خواهیم کرد
و همیشه منتظر ماست که ببخشه و محبت کنه.
اگر بدانیم چه قدر خدا مشتاقه که اولا برگردیم بسوی خودش
ثانیا دیگه از گناه فاصله بگیریم و دور بشیم چرا که گناه قلب را نابود و خرابه می کند.
چرا بعضی ها بکلی خدا را فراموش می کنند؟
چون محل تجلی خدا که قلب است را انقدر با گناه خراب می کنند
الوده و رجس و نجس میشود دیگر ان قلب بجای این که محل تجلیات خدا باشد،محل تاخت و تاز شیاطین که دشمن قسم خورده ماست میشود و صاحب چنین قلبی رفته رفته مشغول گناه و دنیا میشود و
دیگر بخدا رو نمی کند;
در حالی که خدا منتظر است و ندا می دهد یا عبادی
ای بندگان من که با گناه بخودتان ظلم کردید از رحمت من ناامید نشوید
پس سالک باید این حقیقت را بفهمد که راه برگشت به سوی خدا همیشه باز است و خدای مهربان منتظر اوست
و اگر شیاطین دور بشن و حجابها کنار رود و بفهمد این انتظار و محبت خدا برای بخشش او چه قدر زیاد بوده شاید جان بجان آفرین تسلیم کند و عاشق چنین خدای مهربانی شود.
پس سالک باید همیشه در توبه و برگشت به سوی خدای مهربان باشد و در کنار آن از گناه دور شود تا به تدریج این محبت خدا را درک کند.
همین درک که خدا در همه حال دوست دارد بسوی او برگردیم
همین باعث میشود دیگر از گناه دور باشد
و همیشه امید به درگاه خدا و بخشش او را داشته باشد.
با توجه به این که گناه ظلمت است نور انسان را میبرد تعفن است عطر انسان را می گیرد سقوط است رشد انسان را تعطیل می کند
اینها همه باطن گناه است و ما بیخبر از آن هستیم
خداوند ولی خوب میداند که این سقوط و این بی نوری و این ظلمات چه مصیبت های طولانی و چه بدبختیهای غیر قابل تحمل برای انسان خواهد اورد
فلذا مرتب دعوت می کند برگردید به سوی خدا و تا امر مرگ نیامده خودتان را پاک کنید.
شاید یکی سوال کند اقا مگه برای خدا چه فرقی می کند تو برزخ ببخشد بنده را چرا آنجا سختیش زیاده برای گناهکار؟؟؟
جواب این است که بزرگوار قوانین حاکم بر دنیا و اخرت بکلی فرق می کند
بخشش اینجا و آنجا قوانینش فرق می کند
اینجا اختیاری که داریم و قوایی که بر ما غالب است هم قوایی وجود دارد که میتوانیم گناه کنیم
هم قوایی وجود دارد که می توانیم ثواب کنیم و ترک گناه...
این اختیار با این ویژگی مخصوص دنیاست
شاید یک دقیقه در دنیا بودن افضل از صد سال در قبر خوابیدن باشد
یا اگر بین گناه و ترک گناه انسان گیر می کند شهوات فشار میاورد از یک طرف
عقل نصیحت می کند از طرف دیگر
میبینی انسان اختیار دارد انتخاب کند خیلی ها طرف گناه را انتخاب می کنند و خیلی ها هم طرف ترک گناه را انتخاب می کنند.
دقت کنیم این اختیار که در بین قوایی گناه داریم مال دنیاست و بعد از مرگ خبری از این حرفها نیست
بعد از مرگ نه تکلیفی است نه شهوتی و نه گناهی
پس نظام عالم دنیا با نظام عالم اخرت بسیار متفاوت است.
انسان موفق کسی است که در بین این همه ابزار گناه در بین این همه غرائز و شهوات ،راه توبه و توجه به رحمت و بخشش خدا کند
و این مانند این است که کسی انواع سرطان گرفته و خود را به بیمارستان می رساند و خود را تحت مداوا قرار می دهد.
حالا در این دنیا کاری نکرد توبه نکرد مرگ رسید وارد برزخ شد
بله انجا هم خدا بخشنده است ولی با قوانین مربوط به انجا
میبینی برای خدا بخشیده و صد سال در گردنه های برزخ گیر کرده تا پاک شود
ولی اینجا خدا بخشیده میبینی چند سال بلا و سختی می کشد و پاک میشود
فرق در همینه
اینجا با یک توبه واقعی میبینی همه گناها یکجا پاک شد
ولی انجا تکلیفی نیست که توبه کنی
توبه برای عالمی است که تکلیف باشه اختیار انجام و ترک گناه داشته باشیم
و ان عالم همین دنیا است که لحظه لحظه اش ثروت است
ولی امثال حقیر قدر این لحظه های طلایی زندگی دنیای را نمی دانیم و با لهو و لعب و بیهوده کاری روزها را خراب می کنیم
و خدای مهربان چون دوست داره بنده در این دنیا با سختی کم اصلاح بشه.
مرتب دعوت به توبه و برگشت بسوی رحمتش می کنه و از ناامیدی پرهیز می کنه
چون دوست نداره در عالم بعد دنیا بنده گرفتار سختیهای راه بشه.
خیلی وقتها با جاهلانه بی خبر از قوانین عوالم حرف می زنیم.
همه کارها اصول و قوانین دارد و ما در دنیا اینها را خوب می فهمیم
مثلا قانون جاذبه زمین را همه درک کردیم و هیچ وقت لب بام نمیریم که سقوط خواهیم کرد
حالا اگر کسی بگه ای اقا برو لب بام رو هوا حرکت کن هیچی نمیشه
میگن این بدبخت دیونه شده
همین قضیه در همه قوانین ظاهری و باطنی عالم صدق می کنه
چه بسا حرفهایی درباره خدا میزنیم درحالی که جاهل به قوانین هستیم
چرا کارم را درست نمی کند
چرا دعایم مستجاب نمیشود
چرا در سختی هست فلانی راحته
چرا مریض هستم
چرا زیبایی من کمه
چرا روزی من کمه
صد ها از این سوالات که اگر معرفتی نگاه کنیم علمش و ایمانش را بدست اوریم همه انها طبق قوانینی محکم و غیر قابل تغییر انجام می گیرد
انوقت از خدا راضی هستیم و هیچ شکایتی هم نداریم
خیلی هم شاکر هستیم که در همه قوانینش نفع بنده را تقدیر می کند
ولی امان از دست این جهالت که اجازه نمیدهد هیچ پاسخ عقلایی به سوالات داشته باشیم
انوقت بدبختی اینجاست
با خدای مهربان و محبوب همیشگی خود گاها قهر می کنیم
گاها شکایت می کنیم
گاها ناامید میشیم
همه این رفتارها یک تاثیر بسیار خطرناک دارد و ان قدرت گرفتن شیطان در باطن ماست.
وقتی ما از ولی نعمت حقیقی فاصله گرفتیم شیاطین مقرب انسان میشوند
با وسوسه های خودش به اصطلاح روغن اش ما را داغتر می کنند
نگاهمان به خدا و رحمت و بخشش خدا را روز بروز کمتر می کنند
بتدریج میبینی طرف تکالیف واجب را هم رها می کند.
شخصی مراجعه کرد ه وگفته ترک نماز کرده ام
چون شک دارم فلان دستور چیه فلان احکام چیه توسل چیه زیارت چیه
بله این نتیجه همین بحث ماست
کسی که امید به رحمت خدا را از دست داد
از خدا دور شد
شیاطین شکارش کرده گرفتار شک و ریب می کنند.
پناه میبریم بخدا از جهالت خود و از شر نفس اماره و ابلیس لعین
الحمد لله رب العالمین
و صلی الله و علی محمد و ال محمدعجل فرجهم