درباره اینکه چرا رقص حرام است باید گفت اسلام دینی است که نه تنها با نشاط و شادابی مخالف نیست، بلکه انسان های عبوس، ترش رو، بی حال، بی تحرک و منزوی را مذمت نموده است.
و بر شادی مشروع، فعالیت، کار و تلاش، رفت و آمد کردن در جامعه به ویژه در محیط خانواده با چهره باز و شاداب جامعه تاکید زیاد کرده است.
اگر رقص را حرام اعلام نموده، به خاطر مفاسدی است که رقص و پایکوبی دارد، و الا همین رقص را در مواردی که مفسده و منشا آلودگی نیست جایز دانسته، همانطوری که مراجع بزرگوار تقلید رقص دختری برای نامزدش (بعد از عقد) و یا زنی برای شوهرش را جایز می دانند.
اما رقص زن در جمع زنان و یا در مجالسی که زن و مرد مخلوط است، گناه و حرام می باشد.
به خاطر آنکه وقتی دختر و زنی در جمع زنان و مردان رقصید، هیچ مردی نیست که تحریک نشود و در دلش آرزوی ارتباط با آن زن را نداشته باشد، اگر چه آن زن دارای شوهر باشد.
چنانچه زمینه ارتباط بعضی از زنان شوهر دار با مردان نامحرم از همین مجالس شروع شده است.
و اگر رقص زن در مجالس مخصوص زنان باشد باز منشا گناه و آلودگی است، به خاطر اینکه:
ثالثا: با توجه به این که بچه های کوچک معمولا همراه مادران و بزرگترها در این مجالس هستند و با دقت و کنجکاوی کارها را زیر نظر دارند، رقصیدن بزرگترها و یا شرکت در این گونه جلسات باعث یادگیری کودکان، و انتقال این گناه از نسلی به نسل بعد می گردد.
رابعا: با توجه به دستگاه های جدید و پیشرفته در فیلم برداری از مجالس جشن و تکثیر و پخش آن، چه بسا امکان دارد، رقصیدن زن در این جلسات به بیرون از محیط خانواده برود و به دست انسان های ناباب بیفتد، و از آن سوء استفاده هایی بکنند، و به دنبال آن سبب ریختن آبروی زنان گردد، و یا باعث متلاشی شدن کانون گرم خانوادگی شود.
چنانچه بارها در کشور این اتفاقات رخ داده است
درباره فلسفه حرام بودن رقص باید گفت موادی که حکم به حرمت رقص شده ، دلیلش فتوای مراجع است که با استفاده از منابع دینی فتوا به حرمت آن داده اند .
در باره فلسفه حرمت رقص ممکن است مسایلی بسیاری مطرح باشد، ولی یکى از مسلّمات اسلامى این است که احکام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، یعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است . هر نهى شرعى ناشى از مفسدهاى است که باید ترک شود. خدا براى این که بشر را به یک سلسله مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده است .
براى این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پارهاى کارها منع نموده است. آنچه که برای ما مهم است، تعبد و عمل کردن به وظایف شرعی است ، نه این که دنبال علت و فلسفه احکام باشیم.
ما انسان ها با عقل خودمان نمی توانیم مصالح و مفاسدی را که مورد نظر خداوند بوده است ، درک کنیم؛ فقط آن مقدار که خداوند در قرآن و معصومان در روایات برای ما بیان کرده اند، می توانیم بیان کنیم.