در هیچ زمانی و هیچ مکانی مشابه زمان حضرت ولی عصر علیه السلام اتفاق نیفتاده؛ اگر هم افتاده از نظر زمان و مکان محدود بوده. چون نظام، نظام اختیار است و با وجود شیطان، مردم اختیار انتخاب دارند و به این اختیار امتحان می شوند.
در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام شیطان کشته میشود، مظاهر فساد از بین می رود، قدرتهای مخالف منکوب میشوند، امکانات برای مؤمنین فراوان میشود، ذخایر زمین و آسمان بیرون میریزد، معنویت تکمیل می شود، عقلها کامل می شود، هوا و هوس ها کنار میرود و انسانیت بروز می کند. کجای عالم، در کدام زمانی این چنین آزادی هایی بوده است؟ زمینی نخواهد بود، مگر آن که ندای توحید الاهی در آن بلند است. امنیت فراوان می شود.
پس اگر ما آرزو کنیم در زمان آن بزرگوار باشیم و مشکلاتمان بر طرف شود، آرزوی بدی نیست، اما اگر بتوانیم کلام بهتری عرضه کنیم چرا نکنیم؟ اگر روز عاشورا امام حسین علیه السلام پیروز میشدند و شرایط تسلط بر جهان برای امام حسین علیه السلام پیدا میشد، آیا ارزش داشت که هفتاد و دو تن یار ایشان کشته شوند و امام حسین علیه السلام سالم بماند؟
بله؛ ارزش داشت. اگر به جای هفتاد تن، هزار تن سینه سپر می کردند، جا داشت. عرض می کنم گرفتاری های ما را همه روی هم بگذاریم، آیا برابری می کند با دقیق های از غصه ی امام زمان علیه السلام؟ ما راحت باشیم و ایشان در آسایش نباشند؟ ما ناراحتی ها و راحتی هایمان نسبی است. وجود مقدس حضرتش قرن هاست در خوف به سر میبرد. امام زمان علیه السلام اگر خائف است، ترسان نیست. جبن ندارد. خوف یعنی نا امنی نه جبن و ترس. هر لحظه ایشان را خطری تهدید می کند. از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند: « چرا فرزندتان غیبت می کنند ؟»
حضرت میفرمایند: «می کشند او را». همین الان اگر حضرت غیبت نداشته باشند، او را می کشند. اگر غائب نباشند باید تابعیت یک کشور را قبول کنند؛ و تابعیت یعنی باید مقررات ما را بپذیری. او قرار است آزاد باشد، تابعیت نپذیرد، او را اخراج می کنند. مگر با امامان قبل از امام عصر علیه السلام چه کردند؟ همه را شهید کردند و بر همه سخت گرفتند.
شرایط چنان سخت بود که امام جواد علیه السلام ناگزیر به انتخاب دختر مأمون شدند. به این میگویند ناامنی. آدم اختیار همسر خود را ندارد. امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام را خلفای بعدی آوردند در محله ی ارتشی ها تا تحت کنترل باشند. حاکم دستور داد که نیمه شب حضرت هادی علیه السلام را با لباس خواب بیاورند در مجلس عیش و نوش و رقاصه ها و حاکم که مست کرده بود، گفت: «ابن الرضا برای ما شعر بخوان تا حال کنیم!» حضرت فرمودند: «مرا معذور بدار.»
باز حاکم درخواست کرد، بالاخره حضرت شعر خواندند که عده ای در حالت غرور شب به صبح کردند در حالی که پنداشتند همه ی عالم به دستشان است در حالیکه صدها نفر از اینها به دست نزدیکانشان کشته شدند و از بین رفتند در تاریخ. آخر شعر حاکم مستی از سرش پرید و گفت: «به من جسارت می کنید؟ بکشیدش.» حضرت فرمود: من که از ناقه ی صالح کمتر نیستم. خدا به او مهلت نخواهد داد که چنین کند. حاکم به دست بچه اش کشته شد. اما بالاخره خلیفه ی بعدی ایشان را به شهادت رساند. امام زمان علیه السلام امنیت ندارند
اما اگر ما از خدا فرج حضرت را بخواهیم برای این که دوران ناامنی حضرت تمام شود و به حد توان خود رفع ناامنی از امام زمان علیه السلام کنیم، بگوییم ما سختی داریم، اما سختی او مهمتر است. خدایا او را از سختی نجات بده. بدیهی است اگر گرفتاری او بر طرف شود، سختی ما هم بر طرف می شود. اگر دوستی، عزیزی، آشنایی در سختی و زندان باشد، آب خوش از گلوی ما پائین میرود؟!
دائم به یاد او هستیم. اگر هیچ کار نتوانیم انجام دهیم دعا می کنیم. ما در مورد حضرت دستور داریم که دعا کنیم. امام رضا علیه السلام جد چهارم امام زمان علیه السلام یک دعا دستور دادند که در نماز ظهر در قنوت خوانده شود، یک فقرهاش این است:
«و اَبدله من بعد خوفه امنا» پس اگر خواستید در حجر اسماعیل بهترین دعا را بخوانید و در زیر قبه ی امام حسین علیه السلام که گفتند دعا مستجاب است، بر فرج حضرت دعا کنید. دست او بر رفع مشکل من و شما خیلی جاها باز است ولی برای مشکل خودش نه. آینده، شغل، هدایت، رشته مناسب بخواهید از امام زمان علیه السلام. با اعمال خوب خود جلب رضایت حضرت کنید. صدقه بدهید. آن وقت او که اینها را ببیند کریمتر از آن است که بگذرد و بر شما دعا نکند.
«شیخ مرتضی انصاری» مرجع بزرگ شیعه بوده در سال ها قبل. سوألی از ایشان شد، ایشان جواب نداند و سجده کردند. طرف دوباره سوأل پرسید، دوباره سجده کردند. دوباره سوأل تکرار شد و سجده کردند. ایشان فرمودند: «من خوشحالم که تمام مشکلات عالم وجود حل شده، فقط همین یک سوأل شما مانده است!» سوألات مربوط به همسر و فرزندان و ازدواج حضرت چه مشکلی از من و شما حل می کند؟ جزء اعتقادات ما هم که نیست، پاسخ قطعی نداریم. ولی من اینجا به چند سؤال پاسخ می دهم:[1]
امام زمان علیه السلام با امکانات روز ظهور می کنند یا با شمشیر قیام می کنند؟ تعبیرات گوناگون شده است. قیام به سیف گفته اند. معنای اول: شمشیر دست می گیرند. معنای دوم: با اسلحه و قوه ی قهریه قیام می کنند. هر دو احتمال در مجموعه روایات قابل تأیید است. اگر آن روز می گفتند هواپیمای جنگی، مگر مردم می فهمیدند؟ حالا اگر هم می فهمیدند، مگر تنها اسلحه موجود هواپیمای جنگی است؟