eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.: امام خامنه ای فرمودند: ((اگر در یک جمله کوتاه بخواهم بگویم از جوانان چه میخواهم، آن این است: تحصیل، تهذیب، ورزش)) ✅حال اگر به دنبال الگویی باشیم که هر سه مورد را به خوبی عمل کرده به سراغ خاطرات شهید ابراهیم هادی باید برویم. هدیه به ارواح طیبه همه شهدا فاتحه وصلوات💐💐💐💐💐 ❣❣❣❣❣
در قرآن کریم آیاتی هست که ممکن است کسانی از آن آیات این گونه نتیجه بگیرند که پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) (العیاذ بالله) مرتکب گناه شده است. به این جهت ما آنها را مورد جستجو و تحقیق قرار می دهیم.
آیه اوّل: مراد از«وزر» «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ‌ * وَ وَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ‌ * الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ‌ * وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ‌ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (1).
«ای رسول گرامی آیا تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟ و بار سنگین تو را (با عطای مقام نبوّت) از تو برنداشتیم؟ در صورتی که آن بار سنگین ممکن بود بر پشت تو سنگینی کند! و نام نیکوی ترا در عالم بلند کردیم! پس با هر سختی البتّه آسانی است».
شبهه ای که در این آیه شده این است که: گفته اند «وِزر» به معنای گناه است و خداوند فرموده: ای رسول آیا ما نبودیم که گناه ترا آمرزیدیم؟ و این دلیل بر این است که پیغمبران و انبیا از گناه مصون نیستند.
جواب: «وِزر» در لغت به معنای گناه نیست، بلکه اساساً به معنای بار سنگین است و بار سنگین و طاقت فرسا را «وِزر» می گویند. گناه را نیز از این جهت «وِزر» می گویند، چون سنگینی ویژه ای را بر دوش گنهکار ایجاد می کند، و آن احساس شرم و دلمردگی و عذاب رستاخیز است؛ نه این که اساساً «وِزر» به معنای گناه باشد.
برای روشن شدن معنی درست این کلمه، به آیاتی استناد می کنیم که به معنی «بار سنگین» به کار رفته است. خداوند در سوره طه می فرماید: «وَ لکِنَّا حُمِّلْنَا اَوْزَاراً مِن زِینَةِ الْقَوْمِ» (2).
قوم موسی به موسی گفت: «ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم ولیکن اسباب تجمّل و زینت بسیاری که (از فرعونیان) بار دوش ما بود آنها را در آتش افکندیم». می خواهد بگوید، بار زیادی از جواهر و طلاآلات را به دست آوردیم و از آن بت ساختیم. «اَوزار» یعنی بار سنگین و برای بیان مقدار و وزن به کار آمده است.
همچون خداوند به رسولش دلگرمی می دهد و می فرماید: «وَ لاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (3). «هر کس آنچه کسب کرده است خود بر دوش می کشد. هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی گیرد». پس «وِزر» در قرآن کریم اساساً به معنای گناه نیامده است.
در نتیجه مراد از بار گران در آیه چیست که در قرآن پیامبرش را از عقاب آن انذار می دهد؟ این بار وزین همان تبلیغ رسالت بود، یعنی ما تو را به پیامبری برگزیدیم و این بار گران (تبلیغ رسالت) را بر دوشت نهادیم. تو نیز با کمک ما به گونه ای نیکو از تحمّل و عهده این مسؤولیت طاقت فرسا برآمدی و این باری که بر دوش تو بود توانستی به سرمنزل مقصود برسانی. لذا بعد از طی طریق و انجام رسالت ندا می رسد:
«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً» (4). «امروز (روز عید غدیرخم) دین شما را به حدّ کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم». این همان پایان طریق رسالت است. پس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توانست این بار را به دوش بگیرد و به خوبی از عهده اش برآید و آن را به سلامت به هدف برساند.
نتیجه این قسمت از کلام ما این می شود که این آیه ربطی به مسأله گناه ندارد. آیه دوّم: «مراد از مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ» «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً» (5). «ای رسول! ما این فتح و پیروزی را نصیب تو کردیم تا این که گناهان گذشته و آینده تو آمرزیده شود و نعمت خود را بر تو تمام کرده باشیم و تو را به راه مستقیم هدایت کنیم».
شبهه ای که در این آیه مطرح شده این است که: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از نزول این آیه مرتکب گناهی شده بود و بعد از نزول این آیه هم تا فتح مکه گناهانی را مرتکب می شد که با فتح مکه همه آنها را خداوند بخشید. فخر رازی از جمله کسانی است که می گوید: این آیه دلالت دارد که پیامبر مرتکب گناه شده چون مغفرت در جایی صدق می کند که گناهی یا خطایی از شخص سرزده باشد.
جواب: ذنب در این آیه به چند معنی می تواند باشد؟ الف: «ذنب» در آیه، به معنای عصیان و معصیت پروردگار نیست، بلکه این گناه یک گناه اجتماعی است، زیرا هر مصلحی که نهضت می کند، و جامعه خود را دگرگون می سازد ارزشهایی را که تا آن روز به معنای ارزش اجتماعی مطرح بوده، دگرگون می سازد و آن ارزشها به بی ارزش تبدیل می شود و چیزهایی که ارزش نداشت، می شود صاحب ارزش. چون انقلاب حقیقی آن است که ریشه دار باشد، یعنی دگرگونی و واژگونی فرهنگی. پس اگر امام خمینی (قدس سرّه) جلوتر از این با این اعتقاد، انقلاب فرهنگی را شروع نکرده بود، نمی توانست به انقلاب نظامی و سیاسی دست پیدا کند
در جامعه ما یک دسته باورداشتها به عنوان ارزش مطرح بود؛ امّا لازم بود جدّیت به خرج داده شود تا آنها فاقد ارزش شوند و یک دگرگونی ایجاد گردد و زیر و رویی صورت گیرد. چیزهایی که در جامعه از ارزش افتاده بود، باید بالا می آمد و ارزشمند می شد و زشتیها محو گردد.
این چیزی بود که صاحب نهضت و یک انقلابی باید آن را در دستور کار خود قرار می داد. پس با توجّه به این، امام خمینی (قدس سرّه) قبلاً حرکت سیاسی خود را مخفیانه و دور از چشم دشمن شروع می کند و زمینه سازی می کند. این زمینه سازی یعنی دگرگونی در ارزشها و مقدّمات، جامعه ای که یک سلسله آداب و رسوم را ارزش پنداشته و جز اعتقادهای نهادین آن جامعه به حساب آورده است، صاحب یک نهضت و حرکت واقع گرا اعلان می کند که این شعارها و ارزشها، ارزش نیستند، اینها برای بی دیانتی و کفرپروری است، از آن بپرهیزند که من شعار عین ارزش را جایگزین آن دارم. پس نتیجه این خواهد شد که حضرت شعاری با شعور نو را در جامعه منتشر می سازد که نوید حیات دوباره ای را برای جامعه به ارمغان می آورد.
خلاصه جواب از شبهه این شد که: مراد از «ذنب» آن مخالفت حضرت با رفتار و عادات و اخلاق کفّار و مشرکین است که در نظر آنان گناه بزرگی محسوب می شد. و این امر برای پیامبر گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت بود تا این که خداوند فتح مکّه را نصیب او گردانید و مشرکین گرایش به اسلام پیدا کردند و دریافتند که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حقّ و حقیقت را بیان می کرد و در اسناد گناه به حضرت مرتکب اشتباه شده بودند.
ب: هر انقلابی ضایعاتی را در پی دارد و خونها ریخته می شود، بسیاری از چیرها عزیز و دوست داشتنی در جامعه از دست می رود. اگر روزی رهبر و پرچمدار آن حرکت و قیام بر پیش بینی هایش دست نیابد تمام کسانی که روزگاری با او و در کنارش بودند بر او می شورند. پس مردم در راه انقلاب فداکاری می کنند، امّا اگر روزی به نتیجه برسند که آرزوهایشان دست نایافتنی است آن وقت است که سر به اعتراض برمی دارند. امّا اگر انقلاب به پیروزی برسد، تمام این ضایعات در برابر آن پیروزی چندان حایز اهمیت نیست. این بود که خداوند فرمود: ما این فتح را نصیب تو کردیم.
اَلْیَوم غلبَ الاِسلامُ کُلّه عَلَی الشِّرْکِ کُلّه» وقتی که پیکار احزاب انجام شد و فتح مکّه به پایان رسید، اسلام به تمام معنا بر شرک با تمام زوایایش پیروز شد و برای مشرکان چیزی باقی نماند. عدّه ای به زور مسلمان شدند و جمعی فرار کردند. باقیمانده آنها هم ضعیف بودند. خدا این فتح و ظفر را نصیب پیامبرش کرد تا گناهان گذشته و آینده اش (گناهان اجتماعی که یک شخص مصلح در راه به بارنشاندن انقلاب خود ممکن است مرتکب شود) بخشیده شود.
پس هم کسانی که از بدخواهان انقلابند دهانشان بسته می شود، و هم در خود جامعه ای که انقلاب شده، تمام ضایعات چشم پوشی می شود. آنچه را که تا آن هنگام به عنوان گناه و عصیان مطرح بود اکنون مایه مباهات و افتخار می شود. شخصی که بهایی را می پردازد با سرفرازی می گوید: افتخارم این است که دو شهید یا سه شهید دادم. این افتخارها ثمره ایثار و جدّیت است و پیروزی نیز خونبهای آن.
و امّا ربط جمله «لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ» با مسأله فتح این است که گفته شد، نه این که پیامبر گناهانی را بین خود و خدا (العیاذ بالله) مرتکب شده باشد که تنها با فتح مکه، آن گناهان پنهانی قابل عفو و آمرزش باشند، همچنین آیه ی شریفه به گناهی خاص که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود به آن دچار شده باشد اشاره ندارد، بلکه چیزی است که از نظر اجتماعی ناپسند محسوب می شود.