🤔اهلبیت چگونه علم غیبِ خود را برای یارانشان آشکار میکردند؟!
نمونه ای از کرامَت امام موسی کاظم(ع)
👌[بخونید جالبه]
#شهادت_امام_موسی_کاظم تسلیت
@montzeran
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️چجوری با اینکه #امام_کاظم(ع) بیشترِ عمرِشونو در زندان بودن ، این قدر فرزند دارن؟!
👇پـاسـخ از :
حجّت الاسلام کهرمی
#شهادت_امام_کاظم
@montzeran
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپمهدوی 🎥
⭕️ موانع دیدار با امام_زمان عجل الله
🔊 #آیت_الله_ناصری
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonadپرسش و پاسخ شنود (6).mp3
زمان:
حجم:
18.38M
بخش بیست و دوم مستند صوتی شنود
#مستند_صوتی_شنود_22
روایتی شگفت انگیز از سفر به عالم شیاطین
جلسه پرسش و پاسخ، بخش ششم(۱۴۰۱/۰۴/۲۸):
خداوند از میهمانش پذیرایی میکند هر چند ناصبی باشد.
درقضایایی که چند متغیر دارد، نمی توان حکم کلی داد.
طوری باش که خدا دوست دارد.
خدا همه را می بخشد به جز معاندین
به معنا توجه کن نه صورت.
شیطان انسان را هنگام گوش دادن به موسیقی، تهییج می کند.
خودت را از مرکز رحمت دور نکن
القائات شیطان در حوزه خیال است.
لحظه به لحظه به ظهور نزدیک می شویم.
ظهور مساوی است با مرگ شیطان
تلاش مذبوحانه شیطان برای ماندن
راه نفوذ شیطان را ببند.
🔴کنیز زیباروی و امام موسی کاظم
مرحوم مجلسی نقل کرده است: که هارون، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود).
امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.
هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند.
مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ،
جریان را به هارون گزارش داد.
هارون گفت:
به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است،
کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد.
هارون پرسید: تو را چه شده؟
گفت: خبر تازهای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود.
به او عرض کردم:
مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟
فرمود: با تو چه کار دارم؟
عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آوردهاند.
آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کارهاند؟!
نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرشهای نفیس در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم.
با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد.
هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟
گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم.
هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد.
از او پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … .
راوی این داستان میگوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیهالسلام) رخ داد.
بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸
حوادثی که در آستانه پایان جهان پدیدار می شود:
1- کوه ها بعد از مقدماتی متلاشی می شود. کوه ها در ابتدا به لرزه در می آیند. [مزمل، 14- )
بعد از جا کنده می شوند. [حاقه، 14] سپس به حرکت درمی آیند. [طور، 10و در هم کوبیده می شوند. [ حاقه، 14- ] آن گاه به صورت توده ای از شن های متراکم درمی آیند. [ مزمل، 14- ] بعد به صورت گرد و غبار پراکنده می شوند. [ واقعه، 6 و 5-
2- دریاها برافروخته و منفجر می شوند: "آن زمان که دریاها منفجر گردد. " [10] انفطار، 3- "در آن هنگام که دریاها برافروخته شود". [ تکویر، 6-