گدائی
پا: خيال مى كنم از همين كانال باشد گدائى و سوال از مردم كه آن هم يك نوع توجه به غير خدا و دل كندن از خدا و رو آوردن به مخلوق است .
زبان : آفرين !
قلب : يعنى مى گوئيد اين عمل هم از زيان هاى من است ؟
زبان : البته بدون دخالت تو هم نيست و حقا بايد درباره جناب عالى مفصل بحث كرد، زيرا تا تو از خدا گريزان نشوى و پروردگار با عظمت ، رازق ، حكيم ، دانا، بينا و شنوا را فراموش ننمائى و به خلق خدا توجه پيدا نكنى ، دوست عزيز ما (دست ) به جانب كسى دراز نمى شود.
دست : باز هم پا تو كفش ما كردى ؟
زبان : من كه از شما دفاع كردم و تقصير شما را به گردن (قلب ) انداختم .
دست : اشكالى ندارد زيان آن را بيان كنيد.
زبان : دوست عزيز ما (پا) كه چنين ادعائى را كردند بايد اثبات مدعا كنند.
پا: بالاى چشم ، اولا در (وسائل ) يك باب مخصوص اين جهت عنوان گرديده : شهادت كسى كه به سوى مردم دست دراز مى كند كه گدائى نمايد قبول نمى شود و رواياتى هم به اين مضمون نقل شده ، چنان كه محمد بن مسلم گويد: امام باقر (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) شهادت گدائى را كه با دست دراز كردن به جانب مردم سوال مى كند رد نمود، آن گاه امام باقر فرمود: براى اين كه او بر گواهى دادن ايمن نيست ، چون كه اگر به او داده شود خوشنود گشته و اگر به او چيزى داده نشود غضب كند (و فحش و ناسزا گويد) (190) و ثانيا روايات فراوانى در نكوهش آن ، به اين مضمون وارد گشته : هر كه از شيعيان ماست گدائى نكرده و اهل لواط هم نمى باشد. (191)
و همچنين روايات ديگرى به اين مضمون : جز اين نيست كه شيعه ما صدا نمى كند مانند صدا كردن سگ ، و طمع ندارد همچون طمع كلاغ ، و از مردم سوال به كف نمى كند اگر چه از گرسنگى بميرد. (192)
بنابراين ، اين مطلب قابل تشكيك نبوده و كسى ترديدى ندارد كه سوال از مردم و گدائى و دست دراز كردن به سوى خلق ناتوان - و عاجز و ضعيفى كه حتى قدرت ندارد غذاى خود را از دهان پشه اى بگيرد و يا اگر آب زمين فرو رفت قدرت بر گرداندن آن را ندارد، و يا اگر خداى نخواسته قحطى پديد آيد يكديگر را از گرسنگى پاره پاره كرده و آدم خوارى باب مى شود و توانائى ندارد حتى يك دانه جو و يا گندم بيافريند، و يا اگر مرگ فرا رسد قدرت دفع آن را ندارد- از كارهاى بسيار زننده و زشت مى باشد، از پيامبر بزرگ اسلام (ص ) روايت شده كه به ابوذر فرمود: اى اباذر! مبادا سوال كنى ، زيرا آن ، خوارى آماده و بيچارگى است كه به سوى آن شتاب مى نمائى ، و در آن حساب طولانى است روز قيامت . (193)
و از امام صادق (ع ) نقل گرديده كه فرمود: چهار خصلت است كه در مومن نيست : ... و بر در خانه ها گدائى نمى كند (194)
و در روايت ديگر دارد كه فرموده : در شيعه ما سه چيز نيست : در ميان آنها كسى نيست كه سوال به كف كند، و در ميانشان بخيل وجود ندارد، و از ميان آنها كسى نيست كه لواط دهد. (195)
و در ورايت ديگر از آن بزرگوار نقل گرديده : كسى كه گدائى كند در حالى كه قوت سه روزش را دارد، خداوند را در روز لقاء ملاقات كند در صورتى كه در روى او گوشتى وجود ندارد. (196)
و از نبى گرامى اسلام (ص ) روايت شده : دست دهنده و دست بالا، بهتر از دست پائين و دست گيرنده است . (197)
و از امام باقر (ع ) روايت شده : اگر گدا بداند در گدائى چه هست هيچگاه احدى از ديگرى سوال نخواهد كرد، و اگر بخشنده هم بداند در عطا و بخشش چه هست هيچ گاه فردى فرد ديگرى را رد نخواهد نمود. (198)
رد سائل
دست : پس شما با حديثى كه ذكر كرديد، جرم ديگرى هم براى ما ثابت مى كنيد، و آن رد سائل است .
زبان : آرى ، جرم ديگر شما ندادن صدقه و رد سائل است ، چنان كه از قرآن هم استفاده خواهد شد، خداوند دانا و حكيم فرموده : و اما سوال كننده را رد مكن (199) روايات هم از اين زمينه بسيار است و به حدى در نكوهش رد سائل سخن به ميان آمده كه چنين فرموده اند: اگر چنين نبود كه مساكين دروغ مى گفتند، رستگار نمى گرديد كسى كه آنها را رد كند. (200)
و اكيدا سفارش شده كه سائل را رد نكنيد گر چه به نصف خرمائى باشد.
از رسول خدا (ص ) نقل گرديده : سائل را رد نكنيد گر چه با بخشش كم و به نرمى و مهربانى باشد، زيرا بر در خانه هاى شما گاهى كسى مى آيد كه نه از آدم است و نه از جن (ممكن است فرشته اى باشد)، نگاه مى كند كه رفتار شما در آن چه خداوند به شما واگذار كرده چگونه است . (201)
بايد به اين موضوع توجه كرد كه در تمام اعمال ، همه ما موظف بوده از پيشوايان دينى خود سرمشق گرفته ببينيم آنان چگونه توكل داشته كه مختصر چيزى را از ديگرى در خواست نكرده ، بلكه همه امور خويش را به خداى قادر متعال تفويض نموده و در برخورد با سائل چگونه رفتارى داشته اند؟
قلب : شما (اى زبان ) وعده داديد مفصل درباره من سخن بگوئيد، آيا فراموش كرديد؟
چشم : اگر اجازه باشد من مختصرى در حالات دوست عزيزمان (قلب ) وارد شده مطالبى را به عرض برسانم .
زبان : بفرمائيد.
موضوع شناخت قلب از موضوعاتى است كه به قول علامه بزرگوار، محدث خبير و محقق بصير، فقيه كم نظير، نابغه عصر، مرحوم مجلسى (رحمة الله عليه ) از چيزهائى است كه بر اكثر خلق فهم آن پوشيده است ، زيرا از پيشوايان دينى ما درباره آن چيزى نرسيده مگر با كنايه و اشاره .
و آن چه مشهور ميان حكماء و فلاسفه است ، قلب همان نفس ناطقه انسانى است كه واسطه ميان عالم روحانى و عالم جسمانى مى باشد. (202)
مرحوم طريحى كه از بزرگان اهل حديث است چنين فرموده : از بعضى محققين نقل شده كه قلب به دو معنى اطلاق مى شود، يكى همان قلبى كه در طرف چپ سينه قرار دارد، كه منبع جان و معدن آن است ، چنين معنائى در چهار پايان بلكه در ميت هم وجود دارد، دوم همان لطيفه ربانيه كه از آن گاهى به قلب و زمانى به نفس و زمان ديگر به روح و احيانا به انسان تعبير شده و چنين قلبى است كه مدرك و عالم و عارف و مخاطب پروردگار و معاقب است و براى آن يك نوع علاقه اى با قسم اول از قلب بوده كه فكر بشر در آن متحير است و نفهميده اند كه آيا تعلق به او مانند تعلق اعراض است به اجسام ، يا اوصاف است به موصوفات ، يا تعلق هاى ديگر. (203)
پا: راستى مساله قلب حيرت آور است ، زيرا تعبيراتى كه در قرآن و روايات از آن شده است ، گاهى چنان است ؟ به طور كامل از آن قلب صنوبرى كه در طرف چپ آدمى قرار گرفته فهميده مى شود.
قرآن كريم نيز در چند مورد به قلب اشاره مى كند، چنان كه فرموده : آن خناسى كه در سينه اى مردم وسوسه مى كند (204)
و نيز فرموده : راستى كه خداوند به صاحبان سينه ها دانا مى باشد (205) و نيز فرموده : در حقيقت به سوى شما آمده از جانب پروردگارتان پندى و شفائى براى آن چه در سينه هاست (206) و در جاى ديگر چنين مى فرمايد: كه چرا كفار در زمين سير نمى كنند تا با چشم و گوش و دل قضايا را ديده و از آن پند گيرند، بعد بيان مى فرمايد: كه در حقيقت آنها نا بينا نيستند، وليكن چشمهاى قلب هائى كه در سينه هاست كور و نابيناست . (207)
از اين قبيل آيات ، بسيار است و لذا شناخت قلب هم يكى از مجهولات ماست (مجهولاتى كه از اقيانوس ها وسيعتر است ) و ما نمى توانيم قطعا بفهميم كه حقيقت قلب چيست ؟ ولى كم و بيش نقش مهم آن را درك خواهيم كرد.
چشم : بلى چنين است ، ولى چاره اى نيست از اين كه مقدارى درباره دوست خود (قلب ) بحث نموده تا مختصر شناختى در حق آن پيدا كنيم .
زبان : آقاى چشم !شما به دنبال گفتار فلسفى رفتيد، ما كورى ، و بينائى قلب را از شما در خواست نموديم .
چشم : عجله نكن ، به آنجا هم خواهم رسيد؛ زيرا مساله قلب آن اندازه سهل نيست كه فورا آدمى آن را درك كند، مقام و منزلت قلب خيلى بالاتر از اينهاست كه ما فكر مى كنيم .
از امام صادق (ع ) روايت شده كه فرمود: براستى كه رتبه قلب در برابر جسد به منزله امام است نسبت به مردم كه اطاعت او بر آنها لازم مى باشد. (208)
و در حديث قدسى است كه خداوند فرمود: مرا نه زمين و نه آسمان فراگيرد، ولى قلب بنده مومن ، مرا جا مى دهد. (209)
و از پيامبر گرامى اسلام روايت شده : اگر نه اين بود كه شياطين در دل هاى فرزندان آدم وسوسه مى كردند هر آينه به ملكوت آسمان ها نظر مى كردند. (210)
زبان : جدا مطلب عجيبى است ، اين مطلب كه اگر بشر به دنبال معصيت نرود به ملكوت نظر كند ولى چنان كه از اين روايت و روايات ديگر و آيات استفاده خواهد شد، گر چه رتبه و مقام قلب خيلى بلند است اما، وقتى كه واژگون گردد و محكوم نفس و شيطان قرار گيرد، منزلت آن از هر يك ما پائين تر قرار خواهد گرفت .
چشم : آرى ، ما هم قبول داريم و سخن شما پذيرفته است ، ولى نگذاشتى خودم آن را بيان كنم ، البته بنده هم مى دانم كه قلب داراى دو چشم و دو گوش بوده ؟ اگر بينا و شنوا باشد، داراى آن رتبه و آن منزلت است ؛ ولى اگر هر دو مسدود گردند: دل مانند سنگ خواهد شد، بلكه سخت تر، كه اگر چنين تنزلى كرد صاحب آن كافر خواهد گرديد (211)
آنهم كافرى كه در حق او هدايت تصور نخواهد شد، چنان چه خداوند در حق او چنين فرموده : براى آنهاست قلب هائى كه به وسيله آن درك نكنند (212) و يا آن كه فرموده : اينچنين خداوند بر دلهاى كفار مهر مى زند. (213)
و از على (ع ) روايت شده : هوشيار باشيد كه : نيازمندى و فقر، نشانه بلاست و از آن سخت تر مرض بدن ، و از آن شديدتر مرض قلب است ، آگاه باشيد، براستى كه توانگرى و وسعت مال ، از نعمتهاى خداونديست و از آن بالاتر صحت بدن ، و از آن برتر، تقواى قلب هاست . (214)
زبان : خلاصه ، از همه اينها استفاده شد كه قلب مانند چراغ اتومبيل است ، هر اندازه نورانى تر باشد، راننده ، راحت تر و از خطرات محفوظتر است ، و هر گاه چراغ شكسته شده باشد و يا نور آن منحرف گشته و يا به كلى خاموش گردد، راننده بايد توقف كند وگرنه به دره هاى هلاكت سقوط خواهد كرد و يا به طور قطع تصادف خواهد نمود و ضرر و زيانش عائد خود گشته و هم به ديگران خواهد رسيد
شاید به همين جهت باشد كه امام صادق (ع ) از پيامبر بزرگوار اسلام (ص ) نقل نموده كه آن حضرت فرمود: بدترين كورى ها كورى دل است . (215)
دست : خود زبان به كورى چشم دل اشاره كرد.
چشم : شما عجله مى كنيد وگرنه من هم مى دانم كه رواياتى درباره كورى چشم قلب وارد شده ، كه از باب نمونه مى توان رايت امام صادق (ع ) را نقل كرد كه فرموده : جز اين نيست كه شيعيان ما داراى چهار چشمند: دو چشم در سر، و دو چشم در قلب ، آگاه باشيد كه همه خلايق اينچنين هستند، بيدار باشيد كه خداوند چشمهاى شما را بينا قرار داده و چشمهاى آنها را نابينا. (216)
و شهيد ثانى از پيامبر اسلام (ص ) نقل كرده كه فرمود: قلب مومن سفيد و در آن چراغى است كه روشنى مى دهد، و دل كافر سياه و وارونه است . (217)
سوال پیش میاد
برخی افراد میگویند که چرا آنقدر که به موضوع حجاب در وصیتنامههای شهدا پرداخته میشود، به توصیههای دیگر آنها نظیر حفظ بیتالمال توجهی نشده و در برابر فساد اقتصادی برخی مسئولان و آقازادهها سکوت میشود؛ این در حالی است که هیچکس در برابر عمل به وصیت شهدا سکوت نکرده است و عمل نکردن به توصیههای آنها که برگرفته از اعتقادات دینی و ملی ماست، وظیفهای است که همه موظفیم به سهم خود به آن عمل کنیم و این توجیه مناسبی نیست که اگر مسئول یا آقازادهای فساد اخلاقی یا اقتصادی دارد، ما هم به آرمانهای شهدا پشت کنیم؛ هرچند که فساد آنها با سوءاستفاده از فرهنگ و نام شهدا باشد که در این صورت هم ما باید با بصیرت خود، راه را از چاه تشخیص دهیم.
حال بیاییم با نگاهی کوتاه به وصیتنامههای برخی از شهدای دوران دفاعمقدس و شهدای مدافع حرم، کمی به فکر فرو رویم که چرا در جامعهای که این همه چراغ هدایت وجود دارد، باید معضلی بهنام بدحجابی گریبانگیر فرهنگش باشد و چرا به خود تعهد نمیدهیم که در برابر خون شهدا به اندازه خودمان مسئول هستیم.
خواهرم! نگذار به اسم آزادی، با تو همانند شئ رفتار کنند
شهید «علیرضا ملازاده»: شهید وقتی که غرق در خون میشود فریاد برمیآورد «خواهرانم حجاب شما از خون من رنگینتر است»، من اکنون نیز فریاد برمیآورم «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. تن پوش و لباست را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شئ رفتار کنند. این فریاد از اعماق قلبم است.
دین خودمان چه کم دارد که از غرب و شرق بیدین تقلید میکنید
شهید «مسعود عظیمی»: تو ای خواهر مگر این دین عزیز خودمان چه کم دارد که از این غرب و شرق بیدین تقلید میکنید. شما از الگوهایی مانند حضرت زهرا و زینب (س) راه و روش زندگی را یاد بگیرید، مگر حجاب باعث وقار یک زن نمیشود؟ مگر باحیا بودن جلوی فساد را نمیگیرد؟ زنی که با آداب حضرت زینب و زهرا (س) آشنا باشد، جامعهای را به وجود میآورد که از همه نظر نمونه میشوند. از شما میخواهم که این انقلاب را به هر طریقی که میتوانید حفظ کنید، هرچند این انقلاب به دست خداوند حفظ میشود. اگر ما در نهضت این انقلاب شرکت کردیم و خود را به کاروان آن رسانیدیم رستگار میشویم، وگرنه خداوند به داد ما برسد.
خواهرم! بدان تفنگی که دست من است چادری است بر سر تو
شهید «حسین شعبانیپور»: خواهرم حجاب تو سنگری است که آغشته به خون من است، بدان تفنگی که دست من است چادری است بر سر تو، اگر میل به حفظ اسلام داری چادرت را حفظ کن. دوستان عزیز اراده ما در جنگ نه تنها از ویتنامیها کمتر نیست، بلکه بیشتر است و نه استقامت شما کمتر از مردم هند در جهت مبارزه با انگلستان و نه استعداد شما از ژاپن، به خود آئید.
نگذارید اصل حجاب در جامعه اسلامی کمرنگ شود
شهید «هادی صدقیان»: نگذارید اصل حجاب در جامعه اسلامی کم رنگ شود؛ به خصوص عفت و پاکدامنی گسترش پیدا کند تا فحشاء و منکرات کمتر و کمتر شود.
مانند حضرت زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س) باشید
شهید «مهدی باغیشنی»: خواهرانم! شما با حجاب خود مشت محکمی بر دهان ابرقدرتها بکوبید و بگوئید ای از خدا بیخبران! ما مانند حضرت زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س) هستیم و هرگز از راهی که آنان رفتهاند، برنمیگردیم و با تمام توان راه آنها را ادامه میدهیم.