یعنی مثل حد قذف [دروغ و تهمت ناموسی]؟ یعنی حکم دارد؟
بله، بله، شلاق دارد.
حد دارد؟
حد نه، تعزیر دارد. تعزیر کمتر از حد است، حد هشتاد ضربه است، تعزیر مثلا سی چهل تاست، تعدادش موکول به نظر قاضی است.
پس به نظر شما مدعی دروغین را باید به دادگاه برد و تعزیر کرد.
بله. حتماً.
پس اگر کسی ادعایی کرد، حتی در حد خواب و پیغام ساده، باید از او معجزه خواست، وگرنه باید تعزیر شود.
حتماً، حتماً.
مشکل اصلی، عرفان کاذب است
دیگر چه پیشنهادی دارید؟
باید سطح عمومی فرهنگ جامعه را بالا ببریم.
یعنی چه؟ چطوری بالا ببریم؟
در ایران، این حالت عرفان کاذب، زمینه مهمی برای این ادعاهاست.
یعنی چه؟
یعنی مثلاً از عرفان کاذب پرده برداریم. عرفان دروغ، مهمترین زمینه رشد این ادعاها است.
عرفان کاذب یعنی چه؟
متأسفانه باید گفت، بیشترین عرفانی که اکنون در ایران منتشر است، عرفان کاذب است. عرفان کاذب نوعى از خودخواهی است.
کسی که فکر می کند مثل خداست، چرا فکر نکند مثل امام زمان عجل الله است؟
ببینید؛ عرفان چند نوع است: یکی روش «تعذیب الذات» که سختگیری و شکنجه و خود آزاری است روش ریاضتهای هندی است؛ یکی هم روش «تقدیسُ الذات» که اکنون در ایران معروف است و به طالب یاد میدهند که شما قدرت هاى بالا دارید. این قدرت ها را بالفعل کنید.
الآن این عرفانی که برای رسیدن به اغراض خود آن را به امام خمینی (قدس سره) نسبت میدهند، این گونه است که به فرد میگوید: «تواناییهای عظیمی درون تو هست، تو میتوانی به بالاترین مقامات و درجات عالیۀ امامان و پیغمبران(ع) برسی، عالم اکبر درون توست، تو میتوانی در خدا فنا شوی، تجلی خدا شوی، مظهر اسما و صفات خداوند باشی!
اینها را به کسی میگویند که اهل گناه است و حتی نمیداند واجباتش را چگونه باید انجام دهد، این را به کسی میگویند که نه دین را میفهمد، نه زندگی را. او را باد میکنند، آن بیچاره هم خیال میکند که واقعا به درجۀ عالیهای رسیده، در حالی که در سلوک شرعی، همچنان زیر صفر است.
چنین کسی کاملاً آماده است که ادعا کند با امام مهدی عجل الله
ارتباط دارد، یا مانند خود اوست و میتواند به نام او سخن بگوید.
بعضی متون را میآورند تفسیر غلطی از آن ارائه میدهند. مثلا میگویند «مَن عَرَفَ نَفسَه، فَقَد عَرَفَ رَبَّه» به این معنی است که خدا را از راه تأمل در خودت بشناس. در حالی تفسیر صحیحش یعنی هر کس نقص خود را بفهمد، به کمال خدا پی میبرد، ناتوانی خود را بفهمد، به قدرت خدا پی میبرد. نه این که خودش شبیه خدا میشود.
راه شناخت خدا، مشخص است. تأمل در خود کافی نیست. خدا از راه پیامبر و امامان شناخته و پرستش میشود. خدا برای هدایت ما، برای آموزش ما، معصومان را فرستاده، نه این آقا و آن آقای جایزالخطا را.
من از یکی از آقایانِ قم یک سخنرانی شنیدم؛ از یکی از آقایان معروف در فلسفه و عرفان، که از مسؤلان حوزه و مؤید نظام است، در تلویزیون رسمى، مراحل ترقّی انسان را میگفت. چند مرحله گفت و زود رسید به فناء فی الله! خدایا! فناء فی الله! فانی میدانید یعنی چه؟ یعنی کسی که از خودش ذات و ارادۀ شخصى ندارد.
«و ما رَمیتَ اذ رَمیت» بشود.