eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 ✍ بعد امیررضا رو صدا کرد.امیررضا از اتاقش بیرون اومد و گفت: -جانم بابا؟ -بیا بشین. امیررضا نشست.حاج محمود به فاطمه گفت: -اون پسره همکلاسیته؟ -نه. -دانشگاه میاد؟ -گاهی میبینمش. حاج محمود به امیررضا گفت: _میتونی از این به بعد فاطمه رو هرجایی خواست بره،ببری و بیاری؟ امیررضا گفت:_بله،حتما. -هروقت کاری برات پیش اومد یا نتونستی قبلش به من بگو،خودم میرم. -چشم. فاطمه گفت: _ولی بابا اینجوری که شما و رضا از کار تون میفتین! امیررضا گفت: _من کاری مهمتر از مراقبت از آبجی کوچیکم ندارم. به شوخی گفت: _هنوزم بچه ای و باید مواظبت باشیم. پس کی میخوای بزرگ بشی نی نی کوچولو؟ -هروقت ظرف شستن یاد گرفتم،خان داداش زهره خانوم و حاج محمود هم لبخند زدن. حاج محمود به امیررضا گفت: _تو دانشگاه هم حواست بهش باشه ولی از دور.کسی متوجه نشه. -چشم بابا،حواسم هست. از فردای اون شب، فاطمه دانشگاه میرفت.برای اینکه خیلی وقت امیررضا رو نگیره،کلاس هایی که استادش به حضور و غیاب حساس نبود،غیرحضوری میخوند. باشگاه و جاهای مختلفی هم که قبلا میرفت، دیگه نمیرفت.امیررضا تو دانشگاه هم از دور مراقب بود. چندبار افشین رو دید که روی نیمکتی سر راه فاطمه می نشست و خیره نگاهش میکرد.اما فاطمه حتی نگاهش هم نمیکرد.امیررضا هم هربار بیشتر عصبانی میشد.افشین هم برای اینکه امیررضا رو عصبانی کنه،اینکارو میکرد. چند روز گذشت. امیررضا،فاطمه رو رسوند خونه و دنبال کارهاش رفت.به مغازه ای رفت.وقتی از مغازه بیرون اومد،افشین جلوش ایستاد. با لحن تمسخرآمیزی گفت: _تا کی میخوای راننده شخصی باشی؟ امیررضا عصبانی نگاهش میکرد.افشین گفت: _نگاه و اخمت خیلی شبیه خواهرته.ولی چشم هات شبیه نیست،چشم های خواهرت خیلی قشنگ تره. امیررضا که دنبال فرصت بود، چنان مشتی به افشین زد که افشین یه کم دور خودش چرخید.چند مشت دیگه هم زد و افشین بدون اینکه از خودش دفاع کنه،روی زمین افتاد.روی سینه ش نشست و مدام به سر و صورتش ضربه میزد. مردم جمع شدن و به سختی امیررضا رو جدا کردن. پلیس اومد....
🔥 ✍ پلیس اومد و هردو رو به کلانتری بردن. افشین از امیررضا شکایت کرد. تو راهروی کلانتری نشسته بودن.با خونسردی گفت: -خواهرت هم بخاطر تو هر کاری میکنه؟ امیررضا تازه متوجه شد، که افشین از اول نقشه داشته عصبیش کنه تا باهاش درگیر بشه.عصبانی تر شد ولی سعی میکرد آرام باشه.اما افشین دست بردار نبود.گفت: _بهتره فاطمه هم... امیررضا بلند شد و با پا محکم تو دهان افشین زد.دهان افشین پر خون شد. -اسم خواهر منو به زبان کثیفت نیار. -داداش!!! امیررضا و افشین سرشون رو برگردوندن. فاطمه بود که با تعجب و نگرانی به امیررضا نگاه میکرد. امیررضا گفت: _تو اینجا چکار میکنی؟!! برو خونه. افشین گفت: _داداشت چقدر برات مهمه؟ اون که بخاطر تو هر کاری میکنه.تو هم بخاطرش... امیررضا نعره زد: _دهان تو ببند آشغال افسر پرونده از اتاق بیرون اومد و گفت: _چه خبره؟ به سربازی که مراقب امیررضا بود گفت: _بیارشون تو. امیررضا به فاطمه نگاه کرد و گفت: _جان رضا برو خونه. امیررضا و افشین رو بردن تو اتاق. فاطمه همونجا روی صندلی نشست.به زمین خیره شده بود و اشک میریخت. حالش خیلی بد بود.بهتر که شد،دربست گرفت و رفت خونه.تو راه با پدرش تماس گرفت و جریان رو تعریف کرد. -ببخشید بابا،شما بخاطر من خیلی اذیت میشین. -دخترم،اگه مطمئنی کارت درست بوده پس قوی باش.شاید امتحانه که تا کجا پای ایمان و عقایدت میمونی. -بابا،به رضا بگین من خونه م و پامو از خونه بیرون نمیذارم.خیالش راحت باشه. افشین کسی رو مامور کرده بود بعد از اینکه با امیررضا درگیر شد و راهی کلانتری شدن به فاطمه خبر بده. حاج محمود رسید. این بار امیررضا با افشین تو اتاق کلانتری بود.حاج محمود نگاه گذرایی به افشین کرد و سمت امیررضا رفت.افشین به رفتار حاج محمود با پسرش هم با دقت نگاه میکرد.امیررضا تا متوجه پدرش شد، ایستاد و با احترام سلام کرد. حاج محمود پسرش رو بغل کرد و آرام نزدیک گوشش گفت: _فاطمه گفت بهت بگم خونه ست و پاشو از خونه بیرون نمیذاره.خیالت راحت باشه. افشین نمیشنید حاج محمود به پسرش چی میگه ولی دید که امیررضا نفس راحتی کشید. حاج محمود از امیررضا جدا شد....
حاج محمود از امیررضا جدا شد.پیش مامور پلیس رفت و گفت: _جناب سروان ما چکار باید بکنیم؟ -یا از اون آقا رضایت بگیرین یا پسرتون امشب اینجا میمونه،فردا میره دادسرا. حاج محمود نگاهی به افشین کرد. سر و صورت افشین پر خون و کبودی بود.به امیررضا نگاه کرد و گفت: _پسرم،فردا تو دادسرا میبینمت. امیررضا لبخند زد و گفت: _نیاز نیست فردا هم به زحمت بیفتین. نتیجه شو بهتون خبر میدم. حاج محمود دوباره پسرش رو در آغوش گرفت،خداحافظی کردن و رفت. وقتی حاج محمود رفت، امیررضا با پوزخند به افشین نگاه کرد. افشین گیج شده بود.دلیل رفتار امیررضا و پدرش رو نمیفهمید. انتظار داشت فاطمه بخاطر برادرش عذرخواهی کنه که نکرد. انتظار داشت حاج محمود بخاطر پسرش التماسش کنه؛که نکرد. انتظار نداشت امیررضا با پیروزمندی نگاهش کنه؛که کرد. امیررضا تو بازداشتگاه موند و افشین راهی خونه شد. اون شب هیچکس نخوابید. فاطمه تا صبح دعا میکرد. حاج محمود و زهره خانوم نگران بودن. افشین برای اولین بار تو عمرش دوست داشت جای کس دیگه ای باشه.دوست داشت جای امیررضا باشه. امیررضا خانواده ای داشت که افشین همیشه آرزو داشت، داشته باشه.تصمیم گرفت رضایت بده و امیررضا زندان نره. نقشه دیگه ای داشت. از امیررضا و حاج محمود هم کینه داشت.میخواست امیررضا هم شاهد عذاب کشیدن خانواده ش باشه و عذاب بکشه. بازهم امیررضا، فاطمه رو میرساند دانشگاه و برمیگرداند.ولی افشین بخاطر کبودی های صورتش دانشگاه نمیرفت. سه هفته گذشت. امیررضا و فاطمه تو راه دانشگاه بودن. حاج محمود با امیررضا تماس گرفت. گفت: -کجایی؟ -فاطمه رو میرسونم دانشگاه. -تا کی کلاس داره؟ -امروز تا ظهر کلاس داره. -ظهر که بردیش خونه،بیا مغازه. -چیزی شده بابا؟ -چیز مهمی نیست.فاطمه رو نگران نکن. امیررضا مطمئن شد خبری شده. فاطمه سرکلاس بود که براش پیامک اومد.ولی توجه نکرد. بعد کلاس به پیامکش نگاه کرد. شماره ناشناس بود.نوشته بود...
🔥 ✍ شماره ناشناس بود.نوشته بود: -پدرت چقدر برات مهمه؟ نگران شد. با امیررضا تماس گرفت.تو محوطه بود. سریع رفت پیشش.با نگرانی گفت: -بابا کجاست؟ امیررضا هم نگران شد: _مغازه..چی شده مگه؟! -بریم. -کلاست؟! -ولش کن،بریم. هردو سوار شدن.امیررضا پرسید: _چیشده؟! _نمیدونم.فقط تندتر برو. وقتی رسیدن، مغازه رو نشناختن. یه کم به اطراف نگاه کردن.همین مغازه بود. حاج محمود فروشگاه بزرگ لوازم خانگی داشت، ولی هیچ وسیله ای توش نبود. خالی خالی بود.فقط میزکار حاج محمود وسط فروشگاه بود که اونم خالی بود. امیررضا با پدرش تماس گرفت، خاموش بود.به مغازه کناری رفت.بعد احوالپرسی گفت: _مغازه ما چیشده؟! پدرم کجاست؟! -صبح که اومدیم دیدیم مغازه شما رو خالی کردن.یعنی جارو کردن.همه چیز بردن.فقط هم مغازه شما رو خالی کردن. از هیچکدوم دیگه،هیچی کم نشده.حاج نادری الان کلانتریه. -دوربین ها چیزی نشان ندادن؟! -نه،طرف حرفه ای بوده. -بابام حالش خوب بود؟ -آره،حاج محمود آروم بود.پلیس اومد، چند تا سوال پرسید،بعد باهم رفتن کلانتری. امیررضا تشکر و خداحافظی کرد و رفت پیش فاطمه.به فاطمه گفت: _تو از کجا فهمیدی؟ -هر بلایی سر ما میاره،بهم خبر میده..بابا حالش خوب بود؟ -آره،کلانتریه..تو رو میبرم خونه،بعد میرم پیش بابا. فاطمه چیزی نگفت، و امیررضا حرکت کرد.وقتی فاطمه رفت تو خونه و در بست،حرکت کرد. حاج محمود تو راهرو کلانتری نشسته بود.وقتی امیررضا رو دید با تعجب گفت: _تو اینجا چکار میکنی؟! مگه نگفتی فاطمه تا ظهر کلاس داره؟! تو دانشگاه ولش کردی؟! -نه بابا،بردمش خونه. -میدونست؟! -بله،پسره بهش گفته بود. -حالش خوب بود؟ -بله،نگران شما بود حاج محمود از کلانتری با فاطمه تماس گرفت...
⁉️دادگاه‌های جهان فقط یک بار محاکمه و مجازات می‌کنند، پس چرا خدا برخی از گناهکاران را به دنیا رجعت داده و مجازات می‌کند و سپس به جهنم نیز می‌برد؟ قرار نیست خدا تابع بشر و دادگاه‌های بشری باشد و او عادل است نه بشر. 🖇پس در ضمن: اولاً دادگاه‌های جهان نمی‌توانند عدالت را برقرار کنند و اگر خیلی عادل باشند، فقط می‌توانند مختصری تنبیه (جریمه، زندان) کنند – ثانیاً خدا دنیا را دار مکافات قرار نداده است، وگرنه مجازات اولین گناه و نافرمانی خدا مرگ آنی و ورود به عذاب ابدی است، لذا نه تنها به همه گناهکاران فرصت داده می‌شود، بلکه بسیاری را می‌بینیم که تا آخر عمر از مواهب دنیوی نیز برخوردار هستند. ثالثاً همه گناهکاران و از جمله آنان که رجعت یافته و در دنیا مجازات می‌شوند، در زمان حیات خود مجازات نشده‌اند و این گروه معمولاً از ظالمین هستند که به دیگران ظلم کرده‌اند - ودست آخر آن که رجعت گناهکاران (ظالمین) و کشته شدن آنها، عذاب آنها نیست، بلکه قصاص آنهاست و قصاص هیچ گاه مطابق جزا و مکافات عادلانه نیست. ⁉️آیا با قصاص یک قاتل فرزندان مقتول از یتیمی نجات می‌یابند؟! ✅اگر کسی صدهزار نفر را بکشد نیز بیش از یک بار قابل اعدام نیست، در حالی که حقش دست کم صدهزار بار اعدام است. ⁉️اگر دادگاه‌های دنیا فردی را بیابند که مثلاً فرزندش را بیست سال در زیر زمینی حبس کرده و نگذاشته او از مواهب زندگی و رشد (ارتباطات اجتماعی، تحصیل، ورزش روح و جسم و ...) برخوردار گردد، چه می‌کنند؟ ⁉️آیا بیشتر از حبس ابد یا در نهایت اعدام را می‌توان فرض نمود؟ اما ظلم او بیش از این جزا است. حال اگر کسی ده‌ها میلیارد انسان را از رشد محروم کرده باشد را چه می‌توان کرد؟ آیا بیش از یک بار اعدام را می‌توان فرض نمود؟ پس اگر او را بگیرند و اعدام کنند، جزای عملش نیست. آیا جزای کسی که امیرالمؤمنین، یا امام حسن و یا امام حسین و ... (ع) کشت و به میلیاردها نفر از نسل بشر ظلم کرد و سبب انحراف و عقب افتادگی آدم و آدمیت در طول تاریخ شد، فقط این است که مثلاً اعدام و کشته شود؟ پس از جزای دنیا فقط حکم قصاص دارد و نه مکافات عمل. لذا ظالمین رجعت داده شده قصاص می‌شوند و نه مجازات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🔹حرکت به سوی امام زمان عج 🎙آیت الله سید احمد نجفی
باز آی تا تــو روضه بخوانی برایمان با های های گریه‌ی جانکاه فــاطـمـه
🥀😭 فکر کردن به غم‌وغصه مادر سخت است خواندن روضه‌ی در چند برابر سخت است از حسین این همه‌اصرار: حسن حرف بزن از حسن بغض‌پی‌بغض: برادر سخت است سلام‌الله‌علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هست این صحبت‌های شهید رئیسی در مورد توسل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را حتماً ببینید... آقاسید اولین فاطمیه که در کنار ما نیستی... سلام ما را به مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برسان💔 هدیه به محضر خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و آقا حضرت محسن علیه السلام، شادی ارواح طیبه شهدا و امام راحل و تمامی اموات ۵ گل صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا گاهی اموات به فکر ما می آیند؟ حجت الاسلام : اگر یکدفعه به یاد میتی افتادید بدونید داره به شما التماس میکنه که براش دعا کنید... ‌🌹مرحوم آیت الله بها الدینی: ‌ گاهی من برای صلوات را هدیه می‌‌کنم و اثرات عجیبی هم دیدم. ‌💠خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات‌ها او را نجات داده‌اند. 🌟کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچ‌چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی‌کند؛ بهترین هدیه که به من می ‌‌دهی، این ذکر است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها 😭
صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا
4_6006088503018915355.mp3
28.97M
🎤 🌟 از دعاهای بسیار معروف است؛ علاّمه مجلسی(رحمة‌الله‌علیه) فرموده است: این دعا از بهترین دعاهاست و دعای خضر پیمبر است.💫 🌟امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) آن را به کمیل که از خواصّ اصحاب آن حضرت بود آموخت؛ و نیز فرموده است: در شب‌های نیمه‌شعبان و در هر شب جمعه خوانده می‌شود و برای کفایت از گزند دشمنان و گشوده شدن درهای روزی و آمرزش گناهان سودمند است 💫
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا ایتها الصدیقه الشهیده🖤 «مـــٰــآدر‌𔘓⇉»دو‌ ² بــَـــخش‌ أســـــت: «مـٰــــا»‌و⇠«دَر»... وقـِــــصّہ یَتـــــیمے مـــٰــا أز، کـــــنٰارِ «دَر»شـُــــروع‌شُـــــد... 😭 اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وبنیها وسرالمستودع فیها بعددما احاط به علمک🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتلائات حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از پدر! ایام فاطمیه 🖤 اللهم عجل لولیک الفرج 🌱
🖤 | مردم دنیا باید پیام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را بدانند ✏️ آیت‌الله خامنه‌ای: زندگى حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نه تنها الگويى براى زنان مسلمان و انقلابى كشورمان است بلكه زندگى اين بانوى معصوم ميتواند الگويى براى تمامى زنان جهان باشد. ✏️ مردم دنيا بايد پيام حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را بدانند و اين انقلاب با بركت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) ميتواند به دنيا صادر شود. ۱۳۶۴/۱۲/۱۰