این گروه وفادار نیز همین که به آب رسیدند نتوانستند خود را حفظ کنند و کاملا خود را سیراب کردند. این امتحان سوم بود و در این امتحان هم گروهی مردود شدند.
گروهی نیز از این سه مرحله گذشتند و وقتی در مقابل دشمن قرار گرفتند. گفتند ما حریف دشمن نیستیم.
لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ [5] و در این میان تعداد کمی باقی ماندند که این شعار را سر دادند. کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ[6]. [7]
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: افرادی که تا آخر کار به طالوت وفادار ماندند، سیصدو سیزده نفر بودند.[8]
اصحاب آخرالزمانی موعود
رهبر باید نیروهای سست عنصر و راحت طلب را از مجموعه جدا کند. بنابراین قبل از برخورد و مقابله با دشمن باید تمرین مقاومت کرد. به همین دلیل نیروهای طالوت با نهر آبی آزمایش شدند و اصحاب قائم (علیه السلام) نیز امتحانی مشابه را در پیش رو خواهند داشت. ویژگی هایی که در روایات درباره یاران امام عصر(علیه السلام) آمده است، همچنین موید این مطلب است. بر اساس روایات در وجود ایشان سستی و ضعف و راحت طلبی راه ندارد:
مردانى هستند که دل هاى آن ها مانند پاره هاى آهن است شکى در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان از سنگ محکم تر است اگر آنها را وادارند که کوه ها را از جاى بکنند، از جاى کنده و از میان بر می دارند. لشکر آنها قصد هیچ شهرى نمی کنند جز اینکه آن را خراب می نمایند... مردانى در میان آنهاست که شب ها نمى خوابند زمزمه آنها در حال عبادت همچون زمزمه زنبور عسل است. تمام شب را به عبادت مشغولند، و روزها سواره به دشمن حمله می کنند... از هر جا می گذرند، رعب آنها پیشاپیش آنان به اندازه یک ماه راه در دل ها جاى می گیرد.[9]
بی شک تنها کسانی مصداق این ویژگی ها هستند که مراحل طاقت فرسای امتحان های قبل و پس از ظهور را با سربلندی سپری کرده باشند. ایشان اسطوره های مقاومت و سرسختی اند.
نهر آب و امتحان سرسختی و مقاومت
یاران طالوت در شرایطی قرار گرفتند که با وجود فراهم بودن نهر آب، بایستی از سیراب نمودن خود صرف نظر می کردند. اصحاب امام زمان(علیه السلام) هم در شرایط مشابهی قرار خواهند گرفت. بنابراین تنها کسانی از پس این ابتلا و مشقت بر می آیند که به وقت دستور امام بتوانند بر راحت طلبی و سستی غلبه کنند و خود را برای شرایط طاقت فرسا آماده کرده باشند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حب دنیا و راحت طلبی را در کنار مواردی دیگر، سرآغاز نافرمانی خداوند می داند.[10] همچنین امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
تفسیر حقیقت عبودیت، در گذشتن از همه علائق و بخشیدن هر چیزى در راه اوست، و مقدمه و سبب آن باز داشتن نفس است از خواسته هاى شخصى، و واداشتن به آن امورى که موافق میل نیست. و یگانه کلید این معانى، ترک راحت طلبى و خوشی ها، و عادت کردن به کناره گیرى از معاشرت هاى مادى و نفسانى است.[11].
با توجه به همین ویژگی ها است که هرگاه به امامان ما پیشنهاد قیام داده می شد ایشان نبود یاران مورد اعتماد را دلیل نپذیرفتن آن می دانستند و معتقد بودند شیعیانی که تسلیم محض امام خویش باشند و ضعف و سستی را پشت سر گذاشته باشند خیلی اندکند:
سهل بن حسن خراسانی خدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه چقدر شما رئوف و مهربان هستید شما امام هستید چرا دفاع از حق خود نمى کنید با اینکه بیش از صد هزار شیعه شمشیرزن دارید...؟ امام فرمود:
برو بنشین داخل تنور. خراسانى شروع به التماس نموده: یا ابن رسول اللَّه مرا به آتش مسوزان. از جرم من درگذر خدا از تو بگذرد. فرمود تو را بخشیدم.
در همین موقع هارون مکى وارد شد یک کفش خود را به انگشت گرفته بود عرض کرد: السلام علیک یا ابن رسول اللَّه. امام فرمود نعلین را از دست بیانداز برو داخل تنور بنشین. نعلین را انداخت و داخل تنور نشست.
امام شروع کرد با خراسانى به صحبت کردن از جریان هاى خراسان ... بعد فرمود: خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است.
به جانب تنور رفت دید هارون مکی چهار زانو در تنور نشسته ...امام (علیه السّلام) فرمود: از اینها در خراسان چند نفر پیدا مى شود؟
عرض کرد به خدا قسم یک نفر هم نیست.[12]
به نظر می رسد که آن چه موجب می شود شیعیان حب دنیا و آسایش مقطعی را پشت سر گذارند و جزء اصحاب حضرت به شمار روند ایمان خالصانه ای است که نتیجه اش تسلیم محض در برابر فرامین امامشان باشد.