نسب و خاندان حضرت ایوب
حضرت ایوب از نوادگان حضرت اسحاق (ع) و نوه حضرت ابراهیم (ع) بودند و مادرشان از فرزندان حضرت لوط (ع) بودند که خدای مهربان ایشان را به پیامبری برگزید. ایوب (ع) مردی اهل روم بود و همسر ایشان نیز نامشان رحمة بود و از نوادگان حضرت یوسف (ع) محسوب می شدند
ایشان در حسن و جمال شبیه به حضرت یوسف بودند. حضرت ایوب (ع) از پیامبران صاحب کتاب بودند که کتاب ایشان در مجموعه کتوییم در عهد عتیق و از نوشته های مقدس مسیحیان و یهودیان بوده است. این کتاب 42 باب داشته و موضوع اصلی این کتاب رنج است.
حضرت ایوب (ع) چگونه روزگار می گذرانید؟
حضرت ایوب (ع) مردی نیکوکار و مهربان بودند. ایشان با کشاورزی و دامپروی روزگار می گذراندند و از این طریق ثروت زیادی جمع کرده بودند. وقتی خداوند حضرت ایوب را به پیامبری برگزید، ایشان مردم را به سوی خداوند فراخواندند، اما تنها تعداد معدودی ایمان آوردند. بر اساس روایات تنها سه نفر ایمان آوردند: فردی از اهل یمن به نام یفن و دو مرد از سرزمین خودش با نام های بلاد و صافن.
داستان زندگی حضرت ایوب چگونه بود؟
داستان زندگی ایشان با حسادت شیطان به حضرت ایوب (ع) شروع شد. شیطان به خداوند گفت: اگر ایوب نعمت های خداوند را شکر می کند، به این دلیل است که زندگی مرفه و آسانی داشته است و نعمت های وسیعی به او بخشیده ای. مطمئن باشد اگر نعمت های مادی را از ایوب بگیری، هرگز شکرگزار تو نخواهد بود. به این ترتیب خداوند تصمیم به امتحان الهی از حضرت ایوب (ع) گرفت.
خداوند به شیطان اجازه داد تا به سراغ حضرت ایوب برود و یکی یکی اموال و فرزندانش را از او بگیرد. شیطان شروع به انجام این کار کرد، اما در کامل تعجب می دید که با گرفتن هر کدام از این دارایی ها، حضرت ایوب (ع) همچنان شکرگزار خداوند است. سپس شیطان از خدا اجازه خواست تا دامداری و زراعت حضرت ایوب (ع) را نابود کند و خداوند نیز اجازه داد. اما باز هم حضرت ایوب (ع) شکرگزار خداوند بود. در نهایت شیطان از خداوند خواست تا بر بدن ایوب مسلط شود و او را بیمار کند. اما حتی بیماری هم باعث ناسپاسی حضرت ایوب (ع) نشد.
در کتاب تاریخ انبیاء عمادزاده این گونه روایت شده است: «روز چهارشنبه آخر ماه محرم بود که یکی از غلامان نزد ایوب آمد و گفت: جماعتی از اشرار غلامان تو را کشتند و گاوهایی که به آنها سپرده بودی را غارت کردند. هنوز سخن وی تمام نشده بود که غلام دیگری رسید و گفت: ای ایوب! آتش عظیمی از آسمان فرود آمد و بلافاصله همه چوپانان و گوسفندانت را سوزاند. در همین میان غلام سومی نیز آمد و گفت: جمعی از سواران کلدانی و سرداران پادشاهان بابل آمدند و ساربان را کشتند و شترها را به یغما بردند. در همین لحظه، مردی گریبان چاک زده که خاک بر سر می ریخت، با عجله نزد ایوب آمد و گفت: ای ایوب! فرزندانت مشغول خوردن غذا بودند که ناگهان سقف بر سر آنان فرود آمد و همه مردند.
پس از اینکه حضرت ایوب (ع) تمام این خبرها را شنید، با کمال صبر و آرامش تحمل کرد و حتی ابروهای خود را خم نکرد و شروع به سجده پروردگار کرد: ای خدا! ای آفریننده شب و روز، برهنه به جهان آمده ام و برهنه به سوی تو می آیم. پروردگارا تو به من دادی و تو از من باز پس گرفتی. بنابراین به هر چه تو بخواهی، خشنودم. پس از آن ایوب به بیماری سختی دچار شد و به پا درد مبتلا گردید. زخمی در ساق پایش ایجاد شد به گونه ای که قدرت حرکت نداشت. حضرت ایوب (ع) 7 یا 17 سال را با این وضعیت گذرانید و در این مدت پیوسته به شکرگزاری خدا مشغول بود».
بیماری حضرت ایوب چه بود
در برخی منابع نوشتند که علت دوری گزیدن مردم از حضرت ایوب (ع) بیماری ایشان بوده است، اما از امام باقر (ع) فرمودند که در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود. در واقع علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بی پولی و ضعف چهره ایشان بود. ایشان چهار همسر داشتند و همه آنان حضرت ایوب را ترک کردند و تنها یکی به نام رحمة به ایشان وفادار ماند. رنج و بیماری ایشان همچنان ادامه داشت و در منابع مختلف بین 7 تا 17 سال بیان شده است. ولی حضرت ایوب با صبر و مقاومت همچنان شکرگزار خداوند بود
همسر ایوب (ع) در دوران بلا
در مدتی که خداوند حضرت ایوب را با بلاهای مختلف امتحان می کرد، همسرش به او وفادار ماند و با کار کردن در خانه مردم پول ناچیزی به دست می آورد و زندگی دو نفری شان را می گذراند.
تلاش شیطان برای وسوسه همسر ایوب (ع)
پس از اینکه حضرت ایوب همواره در تمام مشکلات شکرگزار خداوند بود و شیطان از گمراه کردن ایشان قطع امید کرد، به سراغ همسر ایشان رفت. به این ترتیب که به شکل مردی ناشناس نزد همسر حضرت ایوب رفت و حال حضرت ایوب را از او پرسید. رحمه نیز پاسخ داد: گرفتار بلا و بیماری است. ابلیس شروع به وسوسه رحمه کرد و بزغاله ای به او داد و گفت این بزغاله را از طرف من و بدون نام خدا ذبح کن و از گوشتش خوراکی فراهم کرده و به ایوب بده تا شفا پیدا کند.
رحمه نزد ایوب آمد و بزغاله را آورد و گفت: این بزغاله را بدون ذکر نام خدا ذبح کن تا از آن خورده و شفا پیدا کنی. ایوب در جواب گفت: وای بر تو! دشمن نزد تو آمده و می خواهد تو را گمراه کند. تو فریب او را خورده ای. در نهایت وقتی رحمه از او دور شد، حضرت ایوب (ع) تنها شده و هیچ گونه آب و غذایی نداشت و در این هنگام به سجده افتاد و گفت: «بدحالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربان ترین مهربانان هستی». در این هنگام دعای ایوب مستجاب شد و بلاها برطرف گردید و با نعمت ها جایگزین شد.
این گونه شد که ایوب سرگذشتی غم انگیز و در عین حال پرشکوه و پر ابهت دارد، صبر و شکیبایی او مخصوصا در برابر حوادث ناگوار عجیب بود. به گونه ای که «صبر ایوب» به یک ضرب المثل تبدیل شد.
در شهر اورفه ترکیه غاری وجود دارد که گفته می شود حضرت ایوب (ع) در دوران بیماری در این غار زندگی می کرد. بر اساس عهد عتیق، حضرت ایوب (ع) 200 سال عمر کرد که 140 سال آن پس از شفا از بیماری بود. بر اساس برخی از روایات نیز 7 تا 18 سال را در رنج زندگی کرد و در کنار چشمه ای که از آن شفا یافته بود، دفن گردید. در مورد محل دفن دقیق حضرت ایوب اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما مقبره هایی در کشورهای مختلف لبنان، عراق و فلسطین و عمان منسوب به ایشان وجود دارد. یکی از این مقبره ها در منطقه الرّانْجِیَّه در ده کیلومتری جنوب حله در کشور عراق قرار دارد و به این علت که به محل زندگی حضرت ایوب (ع) نزدیک تر بوده، از شهرت بیشتری برخوردار است.
ذکر نام حضرت ایوب در قرآن کریم
نام حضرت ایوب (ع) در چهار سوره قرآن کریم آمده است. در ایات سوره «نساء»، «انبیاء» و «انعام» و «ص» در مورد حضرت ایوب (ع) صحبت شده است. قرآن کریم با جزئیات به زندگی حضرت ایوب (ع) اشاره نکرده است، اما در عهد عتیق و برخی روایات اسلامی درباره آن ماجراهایی نقل شده است. به طور خاص در مورد صبر ایوب در قرآن نقل شده است: زمانی که مسلمانان در مکه تحت فشارهای زیادی بودند، خداوند داستان حضرت ایوب را به عنوان نشانه ای از صبر جمیل جهت الگو گرفتن مسلمانان در آیات 41 تا 44 سوره «ص» بیان نمود:
«و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامی که پروردگاش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی خنک برای شست و شو و نوشیدن است! و خانواده اش را به او بخشیدیم و همانند آن ها را بر آنان افزودیم. تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان. (و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده (به سوی خدا) بود!»
بر اساس روایات قرآن کریم، وقتی حضرت ایوب (ع) بیمار گشت، سوگند یاد کرد که اگر شفا پیدا کند، صد تازیانه به همسرش بزند. با این حال پس از بهبودی تصمیم گرفت تا همسرش را به خاطر فداکاری ها و خدماتش ببخشد. اما به او وحی شد تا دسته ای از چوب های نازک بگیرد و به همسرش بزند و به سوگند خود وفادار باشد. البته مفسران دلیل تنبیه همسر ایشان را دلایل مختلفی دانستند و یکی از مفسران توضیح می دهد: وقتی شیطان بر رحمه ظاهر شد، او از بیماری همسرش خسته شده بود و تصمیم گرفت تا همسرش را معالجه کرده و پس از بهبودی بگوید که دلیل بهبودی اش شیطان بوده است. و در واقع پیشنهاد شیطان را پذیرفته بود.
ویژگی های حضرت ایوب در قرآن کریم:
خداوند حضرت ایوب را در قرآن کریم با سه صفت مهم وصف کرده است: در سوره «ص»: و تنها ایوب و سلیمان را «نعم العبد» خوانده زیرا شکرگزار نعمت های خداوند بودند. حضرت ایوب را در مقام عبودیت، صبر و استقامت و بازگشت پیاپی به سوی خداوند وصف کرده است.
سخن آخر
حضرت ایوب (ع) زندگی سخت و پر فراز و نشیبی داشت تا حدی که در قرآن از ایشان به خاطر صبرشان یاد شده است. خداوند ایشان را با از دست دادن اموال، فرزندان و بیماری برای سال ها امتحان کرد و در نهایت ایشان از تمام امتحانات الهی سربلند بیرون آمدند و هیچ گاه از شکرگزاری و یادخداوند غافل نشدند. از این رو در قرآن از ایشان به نیکی یاد می شود.
#در_محضر_معصومین
🔰امام رضا علیه السّلام:
✍کانَ أبی إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لایُری ضاحِکا ... فَإذا کانَ یَومُ العاشِرِ کانَ ذلِکَ الیَومُ یَومَ مُصیبَتِهِ و حُزنِهِ و بُکائِهِ.
⚫️چون ماه محرم فرا می رسید، کسی پدرم را خندان نمی دید... چون روز دهم می رسید آن روز، روز سوگواری و اندوه و گریه او بود.
📚وسائل الشیعه، ج۱٠،ص۵٠۵
#حدیث_روز
7108553402.mp3
5.58M
| روایتِ یہ قلبِ امانـتی
کہ هرثانیہ واسه ‹اربابش› میتپہ . .
با گوشِ جان بشنوید ؛
از ژرفای ِ دل ضبط شدھ🖤^^
#رهامنکنتوخونوادهیمنیحسین :)