eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتظران گناه نمیکنند
#مکیال_المکارم 📍قسمت شصت و پنجم ✅ نتایج دعا برای فرج 💠آثار نیکی به والدین برای دعا کننده..... تم
📍قسمت شصت وششم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...‌ ✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ..‌.. ✅ نتایج دعا برای فرج 💠اشراق نور امام در دل دعا کننده.... بدون تردید حالتها و تغییرات مختلفی به سبب اعمالی که از انسان صادر میشود، و در دل او حاصل میگردد و این معنی را با وجدانمان درک میکنیم. خداوند در وصف اهل ایمان میفرماید: آنان که چون خداوند یاد شود، دلهایشان را ترس میگیرد. و درباره اهل کفر میفرماید: سپس با آن همه آیات دلهایتان قساوت گرفت که همچون سنگ یا سخت تر از آن شد. هر چقدر عمل صالح نزد خداوند ارزنده تر باشد، تاثیرش هم در روشنایی دل بیشتر است.لذا بعد از معرفت خداوند و معرفت پیغمبر صلی الله و علیه واله، چیزی مهمتر از محبت و ولایت امیرالمومنین و اولاد طاهرینش نیست. امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که نور امام در دلهای مومنین از آفتاب در روز ، روشنتر است و امامان دلهای مومنین را نورانی می کنند. از همه مطالبی که آوردیم عظمت و اهمیت مداومت و اهتمام در دعا برای مولای غایب از دیدگان، نزد خداوند معلوم میشود و این عمل ارزنده مایه زیاد شدن اشراق نور امام علیه السلام در دل دعا کننده خواهد شد و موجب توجه امام علیه السلام در دل او خواهد شد. 💠 مایه ی طول عمر .... اهتمام و مداومت در دعا برای حضرت قائم علیه السلام و تعجیل فرج و ظهور شریفش، مایه طول عمر است. در اینجا درباره چند موضوع بحث میکنیم: 1⃣ صله رحم مایه طول عمر است. امام باقر علیه السلام فرمود: صله ارحام، اعمال را پاک و اموال را افزون و بلا را دور می سازد و حساب را آسان نموده و اجل را به تاخیر می اندازد. 2⃣ صله رحم پیغمبر صلی الله علیه واله موکدتر و بهتر است. امام باقر علیه السلام فرمود: هر آن کس که پدران دینی اش، محمد و علی و نزدیکان آنها نزد او گرامی تر و محبوب تر باشند، از پدران خودش و نزدیکانش، خداوند به او خواهد گفت: آنکه بهتر بود، برتر داشتی و آنکه شایسته تر بود، ایثار کردی، حتما تو را در بهشت جاویدانم و همدمی اولیائم، پیش تر قرار میدهم. 3⃣ اینکه دعا، صله و احسان است. احسان و صله به دو امر حاصل میشود: اول) منفعت رساندن به دیگری دوم) دفع زیان از غیر و هر دو با دعا کردن حاصل میشود. چون از منافع بزرگ و ارزشمند احترام است و بدون تردید دعا کردن نوعی احترام است. دعا برای تعجیل در ظهور امام زمان علیه السلام با شروطی که مقرر شده، سبب جلو افتادن آن است و با آن، همه جور خیر و برکت آشکار می گردد و همه ضررها از بین میرود، و نیز از جمله آثار دعا مسرت و خرسندی کسی است که برایش دعا میشود و سرور آن حضرت خود منفعتی عظیم است. و دیگر دانستیم که دعا در جلو افتادن ظهور حضرت قائم علیه السلام تاثیر دارد و با ظهورش از خود و شیعیانش غم و اندوه برطرف میشود و خود دعا در رفع هم و غم موثر میباشد. 📚منبع: مکیال المکارم 🍀خرم آنروز که مشتاقی به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد 🍀لذت وصل ندانست مگر که آنکس که پس از دوری بسیار به یاری برسد
منتظران گناه نمیکنند
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #قسمت56 📌اگر شغلمان اقتضای دیدن ماهواره دارد... ❓برخی از افراد، شغلشان
📌آیا محدودیت، مشکل‌ساز نیست؟ ❓من قبل از انقلاب، تمام برنامه‌های مبتذل را می‌دیدم و مانند من هم بسیار بودند. کسانی که این برنامه‌های مبتذل را می‌دیدند، انقلاب اسلامی را به پا کردند؛ امّا الآن ببینید در خیابان‌هایمان چه خبر است. آیا فکر نمی‌کنید که محدودیت‌های بیش از حد، ما را به این جا رسانده است؟ در زمان طاغوت، هر کس هر طور که می‌خواست، زندگی می‌کرد؛ امّا در نهایت، همان‌هایی هم که بداخلاقی می‌کردند، خواستار جمهوری اسلامی شدند و خواستند که اسلام بیاید و آنها پاک شوند. 1⃣ مقایسۀ نادرست دورۀ طاغوت و امروز ✅فکر می‌کنم که باید مقایسۀ میان زمان طاغوت و امروز را خیلی شجاعانه انجام داد. بنده به هیچ وجه معتقد نیستم انحراف در زمان شاه، آسان‌تر و دمِ‌دست‌تر از امروز بوده است. دلیل هم دارم. 🔰ابزارهای لازم برای انحراف در آن زمان با ابزارهای امروز، اصلاً قابل مقایسه نیست. شما در زمان شاه، چند ابزار برای انحراف داشتید؟ 1⃣ تلویزیون. 📺 اوّلاً در آن زمان، خانواده‌هایی که تلویزیون نداشتند کم نبودند. از این که بگذریم، باید دید تلویزیون چند ساعت برنامۀ مبتذل داشت و ابتذال در تلویزیون تا چه اندازه بود؟ چند بار در تلویزیون، صحنه‌های مستهجن آن‌چنانی پخش می‌شد؟ چند بار ابتذال در فیلم‌های تلویزیونی از حدّ پوشش نیمه‌عریان زن و رفتارهای زنندۀ میان یک زن و مرد، بالاتر می‌رفت؟ چند بار اعمال حیوانی در تلویزیون به نمایش گذاشته می‌شد؟ شاید همین جا برخی بگویند: درست است که تلویزیون، حدودی را رعایت می‌کرد؛ امّا در برخی از برنامه‌هایی که از طرف حکومت طرّاحی می‌شد، چیزهایی را که حتّی در تلویزیون نمایش نمی‌دادند، در خیابان‌ها در ملأ عام، نمایش می‌دادند. این را هم می‌دانیم؛ امّا بروید از قدیمی‌ها بپرسید که این مسئله در چند شهر و چند بار اتّفاق می‌افتاد؟ چند نفر از جمعیت حدود سی میلیونی آن زمان، این صحنه‌ها را می‌دیدند؟ امّا در شبکه‌های ماهواره‌ای امروز، چه چیزی از مسائل مستهجن قابل تصوّر است که به نمایش در نیاید؟ 2⃣ نشریات. 🗞یکی دیگر از این ابزارها، نشریات بود. در زمان طاغوت، چند نشریۀ مبتذل وجود داشت؟ در این نشریات، چه می‌نوشتند؟ این نشریات، در چه شمارگانی منتشر می‌شد؟ چند نفر مخاطب این نشریات بودند؟ بدون تردید، تعداد نشریات، میزان فسادی که در آنها بود و تعداد مخاطبانشان، قابل مقایسه با همین چیزها در ماهواره نیست. در آن زمان، چه تعداد از این نشریات به روستاهای ما می‌رسید؟ امروز چه تعداد از روستاهای ما در معرض تهاجم شبکه‌های ماهواره‌ای هستند؟ 3⃣سینما. 🎥پیش از انقلاب، سینما هم بود؛ امّا در کلّ کشور، چند سینما وجود داشت؟ فیلم‌های سینمایی مبتذل تا چه اندازه پرده‌دری می‌کردند؟ اگر کسی آنچه را در ماهواره‌ها پخش می‌شود، با ابتذال سینمای زمان رژیم شاهنشاهی مقایسه کند، متوجّه خواهد شد که تفاوت، از زمین تا آسمان است. 📛امروزه ابزارهای انحراف، هم فراوان شده‌ و هم به راحتی به دست می‌آید و هم جمعیت بسیاری را در بر می‌گیرد. شما با داشتن یک آنتن ماهوارۀ معمولی، می‌توانید به دو هزار شبکه دست پیدا کنید که اکثر قریب به اتّفاقشان، ایمان‌سوز و خانمان‌برانداز است. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص۲۴۱
2. از نظر روح و قواعد اسلامی؛ آواز خوانی در ذات خود امری طبیعی است، زیرا نغمه‌ی دل و احساس است و در آن زیانی نیست. مگر نه این است که آوازخوانی از طیبات دنیاست و روان‌ها از آن لذت می‌برند، و خردها و فطرت‌های پاک آن را نیک و پسندیده می‌داندو گوش‌ها را نوازش می‌دهد، همانگونه که غذای گوارا لذت‌بخش معده است. هماهنگونه که منظره‌ی زیبا لذت چشم، و بوی خوب لذت بینی است، شنیدن آواز دلنواز، برای گوش لذتبخش است. سؤال این است: آیا طیبات و آن چه سبب لذت می‌شود در اسلام حلال است یا حرام؟ می‌دانیم که خداوند متعال قوم بنی اسرائیل را به سبب اعمال بدی که انجام دادند، مجازات کرد و بعضی پاکیزه‌ها و مباحات را بر آنان حرام گردانید؛ آنجا که می‌فرماید:
(فَبِظُلْمٍ مِنْ الَّذِینَ هـَْادُو حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ اُحِلَّتْ لَهُمْ و بِصَدِّهِم عَنْ سَبیلِ اللهِ کثِیراً *و أخْذِهِمُ الرِّبـَْا و قَدْ نُهُو عَنْهُ وَ أکْلِهِم أمْوَالَ النَّاسِ بِالْبـَْطِلِ)[23] (پس به سزای ستمی که از یهودیان سر زد و به سبب آنکه [مردم را] بسیار از راه خدا بازداشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال شده بود، حرام گردانیدیم. و به سبب ربا گرفتنشان –با آنکه از آن نهی شده بودند- و به ناروا مال مردم خوردنشان)
هنگامی که خداوند متعال محمد (ص) را به پیامبری امت مبعوث گردانید، عنوان رسالت ایشان را د رکتاب‌های انبیای پیشین این گونه بیان داشت: (الَّذِی یَجِدُونَه مَکْتُوباً عَنْدَهُمْ فی التَّوْراةِ وَ الإنْجیل یَاْمُرُهُمْ بِالمَعْرُوفِ وَیْنَهـَْاهُمْ عَنِ المُنْکَرِ و یُحِلَّ لهم الطَّیِّباتِ و یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الخَبائِثَ وَ یَصْنَع عَنْهُمْ إصْرَهُمْ و الأغْلالَ الّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ)[24] (کسی که نام او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‌یابند [همان پیامبری] که آنان را به کار پسندیده فرمان می‌دهد و از کار ناپسند باز می‌دارد و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را حرام می‌گرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که برایشان بوده است بر‌می‌دارد.)
خداوند در اسلام و قانون شریعت هر مورد پاکی که از نظر روان و اندیشه‌ی سالم بشری گوارار و خوشایند باشد، برای رحمت به بندگان خود و اثبات اینکه رسالت، یک رسالت جهانی و جاودانی است حلال و مباح کرده است. خداوند متعال می‌فرماید: (یَسْألُونَکَ ماذا اَحَلَّ اللهُ لَهُمْ قُلْ اَحَلَّ لکُمْ الطَّیِّباتِ)[25]
(از تو می‌پرسند: چه چیز برای آنان حلال شده است؟ بگو چیزهای پاکیزه برای شما حلال گردیده.)
خداوند متعال اجازه نمی‌دهد که هیچ کس چه برای خود چه برای دیگران، موردی از آن پاکی‌ها را که خود روزی مردم قرار داده، حرام گرداند؛ هر چند در آن تحریم، نیب پاک باشد و قصد تقرب به خدا هم وجود داشته باشد، زیرا تحلیل و تحریم فقط از آن خداوند متعال است و در حیطه‌ی کاربندگان نیست. خداوند متعال می‌فرماید: (قُلْ أرَأیْتُم مـَْا اَنْزَلَ اللهُ لَکُمْ مَنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُم مِنْهُ حراماً و حلالاً قُلْ اللهُ أذِنَ لَکُمْ أمْ عَلَی اللهِ تَفْتَرُون)[26]
بگو: به من خبر دهید آن چه از روزی که خدا بر شما فرود آورده [چرا] بخشی از آن را حرام و بخشی را حلال گردانیده‌اید. بگو: آیا خدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ می‌بندید؟)
خداوند متعال تحریم حلال‌های خود را همانند تحلیل حرام‌ها قرار داده است. هر دو شق آن سبب خشم و عذاب پروردگار می‌شود و خداوند متعال فاعل چنین کاری را به خسرانی روشن و آشکار و گمراهی سخت، خواهد کشاند، همچنان که مردمان عصر جاهلی را به سبب انجام چنین عملی مورد سرزنش و عتاب قرار داده است و می‌فرماید: (لَقَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أوْلادَهُمْ سَفَهاً بَغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُم اللهُ افْتِراءً عَلَی اللهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ)[27] (کسانی که روی بی‌خردی و نادانی فرزندان خود را کشته‌اند و آن چه را خدا روزیشان کرده بود –از روا افترا به خدا- حرام شمرده‌اند سخت زیان کرده‌اند. آنان به راستی گمراه شده و هدایت نیافته‌اند.)
اگر به دقت بنگریم در می‌یابیم که علاقه به موسیقی و آواز ریشه در غریزه‌ی انسانی و فطرت بشری دارد، تا آنجا که کودک شیرخوار در گهواره‌اش با آواز زیبا ساکت می‌شود و از گریه باز می‌ماند. روح کودک آن چه را که سبب گریه‌اش شده، فراموش می‌کند و به سوی صدای آواز زیبا متمایل می‌شود. به همین دلیل است که مادران، مربّیان و دایه‌های شیرده از گذشته تا به امروز آواز و صدای زیبا را برای ساکت نمودن و آرامش خاطر کودکان خود، برگزیده‌اند. پرندگان و حیوانات هم از صدای زیبا و نغمه‌های موزون تحت تأثیر قرار می‌گیرند، تا آنجا که غزالی در کتاب «احیا» می‌گوید: هر کسی تحت تأثیر آواز خوب قرار نگیرد، انسانی ناقص و خارج از اعتدال و دور از معنویت است و به سبب طبیعت غلیظ و قساوت روان از حدود زیباگرایی پرندگان و چهارپایان فراتر نرفته است.
شتر با وجود طبعیت کودن خود از آواز و نغمه‌های ساربان متأثر می‌شود، به گونه‌ای که وزن بار سنگین خود را احساس نمی‌کندو مسافت‌های طولانی را به سبب نشاطی که آوازی دل‌انگیز در او ایجاد می‌کند، کوتاه می‌بیند. در حقیقت نغمه‌های ساربان، شتر را سرمست می‌کند. شتر با شنیدن آواز ساربان، گردنش را دراز می‌کند و با دقت به آن گوش می‌دهد و شتابان به راه خود ادامه می‌دهد تا آنجا که می‌بینی از فرط شادی بارها و محمل‌هایش تکان می‌خورند. حال که دریافتیم علاقه‌مندی به آواز خواندن و شنیدن، غریزی و فطری است، آیا می‌توان گفت که دین برای نبرد با غرایز و فطرت‌ها و سرکوب آنها آمده است؟ هرگز: رسالت دین آراستگی و کمال انسان و توجیه آن در جهت تحقق خواسته‌های فطری و پاک انسانی است. امام ابن تیمیه (رض) می‌گوید:
«اِنَّ الأنْبیاءَ قَدْ بُعِثوُا بِتَکْمیلِ الْفِطْرَةِ و تَقْریرِهـْا لا بِتَبْدِیلِها و تَغْیِیرِها» (انبیا برای تکمیل فطرت و تثبیت آن مبعوث شده‌اند، نه برای سرکوبی و تغییر آن.) مصداق آن، حدیث پیامبر گرامی است. هنگامی که آن حضرت وارد مدینه شد و دید که مردمان آنجا برای شادی و تفریح خود دو روز سال را جشن می‌گیرند. حضرت (ص) فرمود: «ما هذان الیَوْمانِ» (مناسبت این دو روز چیست؟) آنان گفتند: در دوره جاهلی در آن دو روز به بازی و تفریح می‌پرداختیم. پیامبر (ص) فرمود: «اِنَّ الله قَدْ اَبْدَلَکُمْ بِهِمَا خَیْراً مَنْها: یَوْمُ الأضْحـَْی وَ یَوْمُ الفِطْرِ»[28] (خداوند در عوض آن دو روز، دو روز بهتر را به شما عطا فرموده؛ روز عید قربان و روز عید فطر.)
عایشه ام المؤمنین می‌گوید: «همان طور که من به حبشی‌هایی که در مسجد مشغول بازی بودند نگاه کردم تا پیامبر خسته شدند. برای همین است که همه باید نیاز و احساسات دختران جوان و کم سن و سالی را که علاقه به تفریح دارند در نظر بگیرید.»[29] اگر قبول کنیم که آواز خوانی لهو و لعب است، پس شریعت آن را حرام نکرده است، جدیّت صرف و سخت کوشی دائمی صبر و حوصله‌ی انسان را سر می‌آورد. نیاز به شادی و تفریح، نیازی فطری است که نیروی انسان را تقویت می‌کند.
پیامبر (ص) خطاب به حنظله –هنگامی که با عیال و فرزندانش به بازی و شوخی پرداخته بود و حالتش با هنگامی که در محضر رسول خدا حضور داشت، تغییر یافته بود و می‌پنداشت منافق شده است- فرمود: «حنظله، زندگی ساعت، ساعت است.» (روایت از مسلم.)
علی ابن ابی‌طالب (رض) می‌گوید: «دل خودتان را ساعت به ساعت شاد نمایید، زیرا دل هر گاه ناراحت شود کور می‌گردد» در جایی دیگر می‌گوید: «روح‌ها هم مانند بدن‌ها خسته می‌شوند. برای شادی و نشاط، آنها را با لطایف و ظرایف حکیمانه، فعال و نیرومند سازید.» ابودردا، یکی از صحابی پیامبر (ص) می‌گوید: «من نفس خود را به بعضی از بازی‌ها و لهو و لعب شاد می‌نمایم تا در کارهای جدی و حقیقی توان و نیرو بگیرد.» امام غزالی در جواب کسانی که می‌گویند، آوازخوانی لهو و لعب است، می‌گوید: «درست است که غنا لعو و لعب است، ولی باید اعتراف کرد تمام ابعاد دنیا لهو و لعب است
شوخی‌های زن و شوهر لهو است به جز عمل زناشویی که سبب وجود فرزند است. بنابراین هر گونه شوخی که در آن فحش و ناسزاگویی نباشد، حلال است و این حکم از رسول خدا (ص) و یارانش به دست می‌آید. کدام لهو بالاتر از لهو حبشیان زنگی‌ها در مسجد پیامبر (ص) است که اباحه‌ی آن از طریق نصّ صریح و صحیح ثابت شده است. به علاوه من می‌گویم: لهو، نشاط‌بخش دلهاست و کاهش‌دهنده‌ی ناراحتی‌ها و فشارهای فکری، زیرا اگر دل خسته و ناتوان شود کور می‌گردد. استراحت و آرامش دل سبب می‌شود برای کارهای جدی و سخت آمادگی کافی به دست می‌آید جهت مواظبت فکر و اندیشه لازم است که انسان برای نمونه روز جمعه را تعطیل کند؛ زیرا تعطیلی یک روز موجب به وجود آمدن نشاط و شادی در سایر روزها می‌شود.
. هر کسی که بخواهد مواظب همه‌ی نمازهای سنت در تمام اوقات باشد، لازم است که در بعضی اوقات بعضی از ساعات را برای خود تعطیل کند. به همین سبب است که نماز خواندن مستحب در بعضی از اوقات کراهت دارد. اغلب روزهای تعطیل به وجود انسان کمک می‌کند. لهو نیز پشتیبانی است بر کارهای جدّی و واقعی. باید اعتراف کرد که انسان قادر نیست پیوسته اعمال جدی محض و حقیقت‌های تلخ را تحمل کند. جز روان پیامبران الهی (ع) بنابراین لهو و لعب داروی خستگی‌های روحی و فکری، است و لازم است لهو، غنا و شوخی مباح باشند به شرط آنکه شوخی و مزاح دایمی و همیشگی نشوند.
همان‌گونه که مصرف داروی زیاد مضرّ جسم است، مصرف لهو و شوخی زیاد، باعث تباهی روح و اندیشه می شود. اگر از، انجام لهو، مقصود و نیّت خیر باشد، موجب تقرّب به درگاه خداوند می‌شود؛ البته از بسیاری کسان هستند که تحت تأثیر آواز و موسیقی لطیف، به انجام اعمال خوب و صفات شایسته تحریک می‌شوند؛ امّا مقصود ما لهوی است که سبب لذّت و استراحت محض می شود؛ پس اگر لهو و غنا موجب تحریک انسان به سوی اعمال نیک و صفات پسندیده شود، در آن صورت لهو سنّت است؛ یعنی بر نقصانی مدارج عالی کمال دلالت دارد، زیرا انسان کامل و وارسته کسی است که برای استراحت دادن به قلبش جز به حق به هیچ محرکی نیاز ندارد. ولی باید دانست که حسنات نیکوکاران، سیّئات مقربان است. آنان کسانی‌اند که به علم معالجه‌ی دل‌ها و راه کشاندن آنها به سوی حق و واقعیت احاطه‌ی کامل دارند.
نتیجه می‌گیریم که استراحت دادن به دل با امثال این امور، داروی نافعی است و از آن بی‌نیاز نخواهیم بود. پایان کلام غزالی در کتاب الاحیاء، کتاب السّماع، ص1153-1152. این کلامی نفیس است که روح واقعی اسلام را بیان می‌کند.
کسانی که آواز خوانی را جایز می‌دانند آن چه بیان شد نظر کسانی بود که غنا را مباح دانسته‌اند. دلایل آنان از نصوص و قواعد اسلام منبعث گردیده است، که کاملاً کفایت می‌کند. و پاسخی است به نظر آن عده که معتقد به اباحه‌ی غنا نیستند. در صورتی که بسیاری از اصحاب و تابعان، همچنین توابع و فقهای آنان به جواز و اباحه‌ی آن نظر داده‌اند. برای ما همین قدر کافی است که مردمان مدینه با آن همه ورعی که داشتند و علمای ظاهری با آن همه تمسّک و دستاویزی که به ظواهر نصوص داشتند و عالمان صوفیه با آن تشدّد و سختگیری که پیوسته عزائم را بر رخصت‌ها ترجیح می‌داده‌اند رأی به اباحه‌ی آوازخوانی و سماع آن داده‌اند.
امام شوکانی در کتاب «نیل الاوطار» می‌گوید: نظر اهل مدینه و موافقان آنان، از علمای ظاهری و گروهی از صوفیان، بر جواز رخصت‌ غنا است، اگر چه همراه عود و نی سروده و خوانده شود.
استاد ابو منصور بغدادی شافعی در کتاب خود در مبحث سماع روایت می‌کند که عبدالله بن جعفر در آوازخوانی اشکالی نمی‌دید. آهنگ‌ها را برای کنیزان خود ترتیب می‌داد و با تار و عود آن آواز را از آنان می‌شنید. این واقعه در زمان امیرالمؤمنین علی (رض) اتفاق افتاد. همچنین ایشان-استاد ابو منصور بغدادی شافعی- جواز و اباحه‌ی غنا را از قاضی شریح، سعید بن مسیب، عطا بن ابی رباح، زهری و شعبی نیز روایت کرده است.
امام الحرمین در کتاب «النهایة» و «ابن ابی الدنیا» می‌گوید: از مورّخان با روایت صحیح بیان شده است که عبدالله بن زبیر کنیزان و جاریه‌هایی نوازنده داشته است. ابن عمر (رض) بر ایشان وارد شد و دید عودی کنار اوست. گفت: ای صحابی رسول خدا، این چیست؟ ابن عمر، عود را بر داشت و به دقّت در آن نگریست و گفت این میزان شامیان است؟ ابن زبیر در پاسخ ابن عمر گفت: آری، خردها را به آن می‌سنجیم.
حافظ ابو محمد بن حزم در رساله‌ی خود و در مبحث سماع آوازخوان با سندی از ابن سیرین روایت می‌کند و می‌گوید: «مردی با کنیزانی به مدینه آمد و نزد ابن عمر رفت و در میان آن کنیزان، کنیزکی دف می‌زد و می‌نواخت. مردی آمد و برای خرید آن کنیزک چانه زد. ابن عمر به صاحبت کنیزان گفت: تو را به مردی معرفی می‌کنم که در معامله به مراتب از این یکی بهتر است. آن مرد گفت: ابن عمر، او کیست؟ پاسخ داد: عبدالله بن جعفر است. آن مرد کنیزان را به عبدالله بن جعفر نشان داد و به یکی از آن جاریه‌ها گفت: این عود را بردار. کنیزک عود را برداشت شروع به خواندن آواز کرد. عبدالله بن جعفر برای خرید او با آن مرد به معامله پرداخت و سپس نزد ابن عمر آمد والی آخر. (این داستان پیش از این بیان شده بود).