آیه اوّل: مراد از«وزر»
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ * وَ وَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ * الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ * وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (1).
«ای رسول گرامی آیا تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟ و بار سنگین تو را (با عطای مقام نبوّت) از تو برنداشتیم؟ در صورتی که آن بار سنگین ممکن بود بر پشت تو سنگینی کند! و نام نیکوی ترا در عالم بلند کردیم! پس با هر سختی البتّه آسانی است».
شبهه ای که در این آیه شده این است که: گفته اند «وِزر» به معنای گناه است و خداوند فرموده: ای رسول آیا ما نبودیم که گناه ترا آمرزیدیم؟ و این دلیل بر این است که پیغمبران و انبیا از گناه مصون نیستند.
جواب:
«وِزر» در لغت به معنای گناه نیست، بلکه اساساً به معنای بار سنگین است و بار سنگین و طاقت فرسا را «وِزر» می گویند. گناه را نیز از این جهت «وِزر» می گویند، چون سنگینی ویژه ای را بر دوش گنهکار ایجاد می کند، و آن احساس شرم و دلمردگی و عذاب رستاخیز است؛ نه این که اساساً «وِزر» به معنای گناه باشد.
برای روشن شدن معنی درست این کلمه، به آیاتی استناد می کنیم که به معنی «بار سنگین» به کار رفته است. خداوند در سوره طه می فرماید:
«وَ لکِنَّا حُمِّلْنَا اَوْزَاراً مِن زِینَةِ الْقَوْمِ» (2).
قوم موسی به موسی گفت: «ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم ولیکن اسباب تجمّل و زینت بسیاری که (از فرعونیان) بار دوش ما بود آنها را در آتش افکندیم».
می خواهد بگوید، بار زیادی از جواهر و طلاآلات را به دست آوردیم و از آن بت ساختیم. «اَوزار» یعنی بار سنگین و برای بیان مقدار و وزن به کار آمده است.
همچون خداوند به رسولش دلگرمی می دهد و می فرماید:
«وَ لاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (3).
«هر کس آنچه کسب کرده است خود بر دوش می کشد. هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی گیرد».
پس «وِزر» در قرآن کریم اساساً به معنای گناه نیامده است.
در نتیجه مراد از بار گران در آیه چیست که در قرآن پیامبرش را از عقاب آن انذار می دهد؟
این بار وزین همان تبلیغ رسالت بود، یعنی ما تو را به پیامبری برگزیدیم و این بار گران (تبلیغ رسالت) را بر دوشت نهادیم. تو نیز با کمک ما به گونه ای نیکو از تحمّل و عهده این مسؤولیت طاقت فرسا برآمدی و این باری که بر دوش تو بود توانستی به سرمنزل مقصود برسانی. لذا بعد از طی طریق و انجام رسالت ندا می رسد:
«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً» (4).
«امروز (روز عید غدیرخم) دین شما را به حدّ کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم».
این همان پایان طریق رسالت است. پس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توانست این بار را به دوش بگیرد و به خوبی از عهده اش برآید و آن را به سلامت به هدف برساند.
نتیجه این قسمت از کلام ما این می شود که این آیه ربطی به مسأله گناه ندارد.
آیه دوّم: «مراد از مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ»
«إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً» (5).
«ای رسول! ما این فتح و پیروزی را نصیب تو کردیم تا این که گناهان گذشته و آینده تو آمرزیده شود و نعمت خود را بر تو تمام کرده باشیم و تو را به راه مستقیم هدایت کنیم».
شبهه ای که در این آیه مطرح شده این است که: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از نزول این آیه مرتکب گناهی شده بود و بعد از نزول این آیه هم تا فتح مکه گناهانی را مرتکب می شد که با فتح مکه همه آنها را خداوند بخشید. فخر رازی از جمله کسانی است که می گوید: این آیه دلالت دارد که پیامبر مرتکب گناه شده چون مغفرت در جایی صدق می کند که گناهی یا خطایی از شخص سرزده باشد.
جواب:
ذنب در این آیه به چند معنی می تواند باشد؟
الف:
«ذنب» در آیه، به معنای عصیان و معصیت پروردگار نیست، بلکه این گناه یک گناه اجتماعی است، زیرا هر مصلحی که نهضت می کند، و جامعه خود را دگرگون می سازد ارزشهایی را که تا آن روز به معنای ارزش اجتماعی مطرح بوده، دگرگون می سازد و آن ارزشها به بی ارزش تبدیل می شود و چیزهایی که ارزش نداشت، می شود صاحب ارزش. چون انقلاب حقیقی آن است که ریشه دار باشد، یعنی دگرگونی و واژگونی فرهنگی. پس اگر امام خمینی (قدس سرّه) جلوتر از این با این اعتقاد، انقلاب فرهنگی را شروع نکرده بود، نمی توانست به انقلاب نظامی و سیاسی دست پیدا کند