در واقع شتابزدگی حاصل عدم درک جایگاه مصلحت و حکمت الهی نسبت به تحقق خیر الهی و عدم تسلیم نسبت به ارادۀ خداوند است که به دخالت در تقدیر الهی در مورد زمان ظهور میانجامد؛ چنین فردی تنها عامل انسانی را در تحقق ظهور مؤثر میداند؛ در حالیکه عامل اساسی پدیدۀ ظهور، خداوند است و هر انسان منتظری به اندازۀ قابلیت خود حق دخالت در تحقق آن را دارد[۱۵].
2_بررسی آثار مثبت صبر: فرد منتظر با بررسی آثار صبر، در موضوع ظهور میتواند با این وصف یعنی تعجیل ظهور مبارزه کند. امام صادق (ع) فرمودند: «کسی که در راه انتظار و در مسیر آن بمیرد، مانند کسی است که در خیمه امام منتظر بوده باشد»[۱۶].[۱۷]
3_روشنگری اندیشمندان مسلمان: روشنگری علمای دینی نسبت به عاقبت صبر کردن منتظران و همچنین ایجاد معرفت و شناخت به امام راه بسیار موثری برای ایجاد صبر در جان منتظران است[۱۸].
فرق بین انتظار و عجله
نکتۀ مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بین انتظار و عجله در امر ظهور تفاوت وجود دارد، چراکه انتظار کشیدن جزء وظایف منتظران است ولی در موضوع عجله، عجله نکردن جزء وظایف منتظرین قرار میگیرد.
فرق انتظار و عجله در این است که انتظار نوعی شتاب و دویدن به سمت مطلوب است؛ اما نه شتابی که مورد مذمت قرار گرفته است بلکه انتظار مصداقی از شتابهای مطلوب است، چنانکه در اذان و اقامه به این نوع از شتاب اشاره شده است «حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ و حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ و حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَلِ».
دعا برای ظهور مصداق بارز شتاب مطلوب به سمت ظهور است، زیرا دعا برای ظهور حضرت نشان دهندۀ یقین و ایمان داشتن منتظر به اینکه ظهور حضرت و فراهم نمودن وسائل فرج از قدرت همه، جز خداوند خارج است[۱۹].
اما اسبابی که باعث میشود انتظار از مقولۀ عجلۀ مذموم نباشد عبارتند از:
1_فرد منتظر به سبب انتظارش از خداوند نمیخواهد امر ظهور را بدون در نظر گرفتن شرایط، زمان و مصلحت آن محقق کند، در حالی که انسان عجول به خاطر عجله ای که دارد میخواهد امر ظهور به هر طریقی محقق شود چه شرایط و زمان برای این امر حاصل شده باشد، چه حاصل نشده باشد[۲۰].
2_انتظار فرد منتظر، همواره بر اساس انجام تکالیف الهی است که در زمان غیبت بر دوش منتظران نهادینه شده است یعنی فرد منتظر خود را مکلف میبیند، تکالیفی که بر عهدهاش قرار گرفته است را به خوبی انجام دهد، چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «آنانکه از همراهی و یاری قائم خشنود میشوند؛ باید انتظار پیشه کند و به پرهیزگاری و حسن خلق روی آورد که در چنین صورتی او منتظِر است و اگر در این حالت بمیرد و قائم پس از او قیام نماید، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است؛
پس تلاش کنید و انتظار بکشید که این انتظار گوارایتان باد»[۲۱] در حالی که فرد عجول به خاطر عجله ای که در امر ظهور دارد نمیتواند به انجام تکالیف الهی مقید باشد[۲۲].
نتیجه گیری
بنابراین عجله نکردن در امر ظهور یکی از اصلی ترین وظایف منتظر در زمان غیبت امام عصر (ع) است، زیرا عجله در امر ظهور هم آثار منفی از جمله اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی دارد و هم به وجود آورندۀ آثار منفی عقلی از جمله ایجاد روحیۀ یأس و نومیدی در انسانِ منتظر میشود.
آیتالله سید یحیی فاضل همدانی، در کتاب «نشانههای قائم آل محمد» در اینباره گفته است:
«در روایات بسیاری وارد شده است که شما تسلیم امر خدا باشید و عجله ننمائید که در صورت عجله هلاک میگردید. در احادیث بسیاری وارد شده است که این امر (یعنی غیبت حضرت) دارای نهایت و پایانی است که باید به آن برسد. در حدیثی از امام صادق (ع) وارد شده است که فرمود: "محاضیر هلاک شدند".
. راوی گوید: پرسیدم: "محاضیر چیست؟" فرمود: "شتابزدگان". پس فرمود: "نزدیک شمارندگان نجات یافتند، و قلعه بر روی پایههای محکم خود ثابت ماند"[۲۳].
از علل مذموم بودن عجله به خاطر این است که عجلهکنندگان ممکن است صبر و تحمّل از کف بدهند و از شخص یا اشخاص گمراه پیروی نمایند که ادعای امامت مینمایند. یا اینکه این عجله باعث میشود که از وقوع این امر عظیم (ظهور حضرت) مأیوس شوند و این یأس یعنی تکذیب همه ائمه هدی و پیامبر اکرم (ص). شخص عجول و شتابزده ممکن است بر اثر شک و تردید خود، دیگران را نیز به شک وا دارد و یا از بعض اعمال و تکالیف عصر غیبت شانه خالی نماید مانند ترک دعا برای تعجیل فرج حضرت و یا ترک صدقه برای سلامتی آن وجود نازنین و اعمال مهم دیگر»[۲۴].
حجت الاسلام و المسلمین عبدالرحمن انصاری، در کتاب «وظایف منتظران امام عصر» در اینباره گفته است:
«از جمله وظایفی که دوستان و شیعیان آن حضرت برعهده دارند آن است که از فراق و عدم سعادت درک حضور آن حضرت و رنجها و ناراحتیهایی که برای آن وجود مقدس پیش میآید، محزون و گریان باشند؛ چون غیبت آن حضرت، در حقیقت مصیبتی بس بزرگ است.
افزون بر این، خود آن حضرت نیز از اینکه از نظرها غایب است و نمیتواند به طور آشکار مردم را رهبری و هدایت کند و جلوی فساد و بیعدالتی را بگیرد، محزون و غمگین است.
همچنین از ستمهایی که بر آبا و اجداد طاهرینش روا داشتهاند، متأثر و گریان است. لذا دوستان و عاشقان آن حضرت نیز به جهت حزن و اندوه آن حجت الهی و محرومیت جامعه اسلامی از فیض حضورش، محزون و اشکبارند و در دعای ندبه میخوانیم:
مولایم! تا کی در فراقت مویه برکشم؟ تا کی در انتظار تو حیران بمانم؟ و با کدام گفتار تو را بستایم؟ چگونه و با چه زبانی؟ آهسته با تو سخن بگویم؟ بسیار دشوار است بر من که از غیر تو پاسخ شنوم و همسخن گردم. بسیار سخت است بر من که به فراق تو بگریم و مردم تو را واگذارند. آیا کسی هست که مرا یاری دهد تا با او هم ناله شوم؟ و مدتی طولانی با هم بگرییم.
در روایت است که امام جعفر صادق (ع) به مفضل بن عمر میفرماید: "...بخدا سوگند، امامتان سالیانی دراز از نظرها غایب خواهد شد و امتحانی سخت برای شما پیش میآید و کار به جایی میرسد که درباره او حرفهای مختلف گفته میشود (مانند اینکه او) مرده، کشته شده یا در کجا هست؟ همانا مؤمنان بر او گریان خواهند بود".
در این روایت امام جعفر صادق (ع) با صراحت میفرماید: در دوران غیبت آن حضرت، انسانهای مؤمن بر وی خواهند گریست، چون از درک حضورش محروماند و گروهی درباره آن حضرت سخنهای غیر صحیح مطرح میکنند و در دل مردم شک و تردید ایجاد میکنند.
مسئله غیبت آن حضرت و محروم بودن شیعیان از درک حضورش و حوادثی که در دوران غیبت پیش میآید، آن چنان مهم و مصیبتی بس بزرگ است که امام صادق بر این مسئله به شدت محزون و گریان و ناراحت میشوند: سدیر صیرفی نقل میکند: "من مفضل بن عمر، ابو بصیر و آبان تغلب بر آقای خود حضرت امام جعفر صادق (ع) وارد شدیم، دیدیم بر روی خاک نشسته و لباس مخصوصی پوشیده و همچون کسی که فرزند خود را از دست داده، با دلی سوخته گریه میکند و حزن و اندوه، چهره آن حضرت را فرا گرفته و رنگ مبارکش تغییر کرده، چشمهایش پر از اشک شده و با خود زمزمه میفرماید:
ای آقای من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده، زمین را بر من تنگ کرده و آرامش را از دلم برده. مولایم! غیبت تو، مصیبت و اندوه مرا به نهایت رسانده است: امامان معصوم، یکی پس از دیگری، از دنیا رفتند و (شهادت آنان) سبب نابودی افراد و جمعیتها اما هیچگاه به خاطر مصیبتهای گذشته، اشکی از چشمم جاری نشد آه و نالهای از سینه نکشیدم مگر اینکه مصیبتهای هولناکتر و سختتر و بزرگتر در برابر چشمانم مجسم شد؛ آن حوادثی که خشم تو را برانگیخته، و با غضب تو عجین گشته است.
سدیر گوید:
از وضعیت آن حضرت و مشاهده آن حالت و آن اضطراب، نزدیک بود عقل از سرمان بیرون رود و دلمان چاک چاک شود و تصور کردیم که یا واقعهای بزرگ در پیش است، و یا مصیبتی عظیم برای آن حضرت پیش آمده است، عرضه داشتیم:
خداوند دیدگانت را نگریاند ای زاده بهترین مردم! برای چه حادثهای این چنین اشکتان روان است و همچون باران گریه میکنید و چه پیشآمدی باعث شده که این چنین در سوگ نشستهاید؟ امام صادق (ع) از دل برکشید و بر پریشانیاش افزوده شده و فرمود:
وای بر شما! امروز صبح در کتاب خود نگاه میکردم و آن کتابی است که مرگها و بلاها و مصیبتها و آنچه در گذشته بوده یا در آینده خواهد شد در آن هست و آن کتاب را خداوند در اختیار محمد (ص) و امامان (ع) پس از او قرار داده است.
. در آن کتاب مطالب مربوط به ولادت، غیبت و طولانی شدن عمر غایبمان (امام دوازدهم حضت مهدی (ع)) و گرفتاری مؤمنان و شک و تردیدهایی که بر اثر طولانی شدن غیبت او برای آنها پیش میآید که بیشترشان از دین روی گردان میشوند مشاهده نمودم لذا رقت قلب برایم حاصل شد و اندوهها بر من مستولی گشت و این چنین مرا گریان و محزون مشاهده نمودید"[۲۵]»[۲۶].
حجت الاسلام و المسلمین محمد صابر جعفری،
در کتاب «اندیشه مهدویت و آسیبها» در اینباره گفته است:
«یکی از آسیبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگی در این امر، در روایات ما بسیار نکوهش شده است: مرحوم صدوق در کمال الدین نقل کرده که امام جواد (ع) فرمود: "در دوران غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند"[۲۷].
امام صادق (ع) فرمود: "شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند"[۲۸]؛