حجاب به پوشش زن در برابر مرد نامحرم گفته میشه به این معنی که یک خانم هنگام معاشرت با مردان باید بدن خودش رو بپوشونه و جلوهگری و خودنمایی نکنه بنابراین حجاب دارای دو بعد ایجابی و سلبی هستش
خب این یعنی چی؟
یعنی حجاب فقط پوشیدگی نیست بلکه در کنار اون باید حیا و عفت هم باشه بُعد ایجابی حجاب واجب بودن پوشش و بُعد سلبی اون حرام بودن خودنمایی و جلوهگری در برابر نامحرمه این دو تا بُعد وقتی که کنار هم باشن حجاب اسلامی محقق میشه اگه از این دو مورد یکی باشه و یکی نباشه در این صورت نمیشه گفت که حجاب اسلامی محقق شده بنابراین اگر خانمی پوشیدگی داشته باشه اما بُعد سلبی یعنی خودنمایی رو رعایت نکنه(مثل خیلی از حجاب استایل ها)محجبه نیست و فقط پوشیدگی داره و همچنین اگر کسی بُعد سلبی رو رعایت کنه ولی بُعد ایجابی رو رعایت نکنه باز هم حجاب اسلامی محقق نشده بنابراین این دو تا بُعد در کنار همدیگه حجاب رو تکمیل میکنن
خُب تا اینجا حدوداً فهمیدیم که حجاب چیه و اگر بخوایم رعایتش کنیم باید چه جوری عمل کنیم
خداوند در قرآن کریم به صراحت وجوب حجاب رو بیان کرده و از زنان خواسته شده تا اون رو رعایت بکنن
آیه ۳۱ سوره نور که آیه حجاب هم نامیده میشه که در اون پوشش بر زنان واجب شده
بخشی از آیه ۳۱ سوره نور:
"و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را(از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش(فرو) اندازند "
آیه ۵۹ سوره احزاب:
ای پیغمبر (گرامی) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است
و آیات دیگه که اینجا بهش نمیپردازیم نکتهای که اینجا باید بگم اینه که منبع استنباط احکام فقط قرآن نیست و در کنار قرآن سیره اهل بیت و امامان معصوم و رفتار اونها که تبیین حقیقی آیات قرآن هستش مد نظره و همچنین احادیث و روایات معتبر
در آیه ۵۹ سوره احزاب که آیه جلباب هم نامیده میشه از زنان خواسته شده تا خودشون را با جلباب بپوشونن
لغتشناسان و مفسران، برای جلباب معانی مختلفی ذکر کردهاند، از جمله: لباس فراگیر از سر تا پا مانند چادر، لباسی فراخ که زن روی لباسهایش میپوشد و تا قدمهایش را فرامیگیرد، ملحفه، مقنعه و سرپوشی که سر و روی زن را بپوشاند
جلباب پارچه بلندیه که میتونه سرتاپای انسان را بپوشونه از این رو این کلمه رو میشه در فارسی در قالب کلماتی نظیر چادر، پیراهن گشاد، ملحفه معنی کرد. در واقع میشه به این نتیجه رسید که تمام بانوان مسلمان برای حجاب کامل باید علاوه بر روسری و مقنعه یک پوشش سرتاپایی بلند و گشاد رو نیز بر تن کنند تا اندام های زن و پوشاک زیرین او نمایان نشود
بخش نخست آیه ۵۹ سوره احزاب مقدمه اى است براى بخش دوم یعنى پوشیدن چادر,مقدمه اى است براى شناخته شدن تا آزار نبینند و ولگردان بر گرد آنان نگردند نه این که تکلیفى الزامى و شرعى براى زنان باشد چون آن تکلیف بعد ها و در برههاى دیگر هنگام نازل شدن سوره نور بیان شده است و در نتیجه مى توان گفت: جلباب مطرح شده در این آیه حقى است که خداوند براى زنانى که نمى خواهند مورد آزار و اذیت ولگردان قرار بگیرند, قرار داده است نه این که وادار کردنى در کار باشد
براى روشن شدن بیش تر مسئله یه مثال مى زنیم: هرگاه شخصى چه زن و چه مرد در منزل خود باشد منزل مکان امن و پناهگاه اوست و کسى حق هیچ گونه دست اندازى به حقوق او را ندارد و کسى حق ندارد به جاى امن و پناهگاه وى تجاوز کند.
اگر کسى از پشت بام بالاى درخت یا روزنه اى و… به داخل منزل کسى نگاه بکند به حریم خانه دست انداخته و صاحب خانه حق دارد با او برخورد کند
ولى اگر در خانهاى گشوده بود و زنى برهنه در برابر در نشسته بود و دیگران به او نگاه کردند
با آنها برخورد نمیشود و بیننده را تجاوزگر به حریم دیگران نمى دانند (گرچه تماشا کننده کار حرامى انجام داشته است)
اما آن زن با گشودن دَر و نشستن روبهروى آن خودش حریم خانه خود را شکسته است.
حال از این آیه روشن مى شود که خداوند به زنان صالح و مؤمن ارفاق کرده و به آنان امتیاز داده و اجازه داده است که حریم خود را به همراه خود ببرند یعنى اگر (جلباب) و پرده اى بین خود و محیط خارج پدید آورند این پرده حریم آنان خواهد بود و کسى حق ندارد به این حریم دست درازی کند و با کسى که این حرکت زشت را انجام داد مى توان برخورد کرد ولى اگر کسى چنین حریمى را براى خود قرار نداد و مورد اذیت و آزار دیگران قرار گرفت و نگاه ها به او دوخته شد و سخنان ناشایستى درباره او به کار گرفته شد نمیتواند ادعاى دست اندازى به حریم خود را مطرح کند زیرا خود حریمى براى خود قرار نداده است
استاد شهید مطهری اعتقاد دارند که خداوند بزرگ، حجاب را نه واجب بلکه مطلوب هم نمی داند؛ آن چه واجب است حفظ نوع خاصی از پوشش(ستر) است که اجازه ندهد خانم ها به مثابه ابزارهایی برای لذت جویی مردان هوسباز، مورد بهره برداری قرار گیرند.
زن به عنوان امین حقالله از منظر قرآن مطرح است. یعنی این مقام و حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده این حق من را به عنوان امانت حفظ کن
آیتالله جوادی آملی در این باره در کتاب «زن در آیینه جمال و جلال» مینویسند: عدهای گمان میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی شوهر برای او به وجود آورده است. در حالی که در بینش قرآن کریم، حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید از حق خود صرفنظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد نیست تا بگوید من راضیام. حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند. بلکه حجاب زن، حق الهی است و لذا در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند. اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکند. اما در اسلام اینطور نیست. زیرا حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه حق پدر و برادر و یا فرزندان اوست. اگر همه اطرافیان زن راضی به بیحجابی او باشند، قرآن کریم در این باره رضایت نمیدهد. به این علت که آبروی زن در حکم حقالله است و شخصیت و حریم او حریم الهی به حساب میآید.
در هیچ یک از آیات قرآن نیامده که زنها در نوع و مقدار پوشش بدن (حجاب) آزاد هستند، بلکه آنچه در قرآن آمده، واجب بودن حفظ پوشش (حجاب) برای زنان است، اما این که این پوشش حتماً باید با چادر صورت گیرد، آیهای به صراحت نداریم
پوشش کامل با مانتو و روسرى نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد ولى حجاب برتر نیست
زن و مرد از جهاتی؛ مانند خلقت از یک ذات و گوهر و بهرهمندی از حقوق اجتماعی؛ مانند تحصیل علم، آزادی قلم و بیان و...، مساوی هستند.
اما از لحاظ فیزیکی و روحی تفاوتهای فراوانی با هم دارند که همین تفاوتها باعث میشود تا احکامی، نظیر حفظ و رعایت حجاب در جامعه، قانونی مخصوص به خود را داشته باشند. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است، قهراً به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده، نه به مرد.
البته، اینگونه هم نیست که پوشش مخصوص خانم باشد و بر مردان اصلا حجابی لازم نباشد.
حجاب یک فریضهی عبادی- اجتماعی و فراتر از آن حماسی-سیاسی است، مثل نماز نیست که در روز چند نوبت اقامه شود و تمام گردد یا مانند روزه که در سال یک ماه واجب گردد و یا مانند خمس که چون تسویه شود دیگر وظیفهای به بار نیاورد، حجاب یک فریضهی منشورگونه با ابعاد و اضلاع متفاوت و متنوعی است که آثار فقهی و اخلاقی، عرفانی و الهی به دنبال دارد.
از یک سو حالت عرفانی برای بانوی باحجاب دارد زیرا با عشق در آمیخته و همین امر، سختیهای ظاهری را سهل و آسان میسازد، از سوی دیگر جلوهی حماسی دارد و چونان بیرق برافراشتهی حق سالاری و عدالت خواهی، پاکی و پاکدامنی است که همیشه همراه و در حال اهتزاز است
حجاب «حق زنان» و «حدّ مردان» است، زنان، با حجاب به حق خود که شخصیت متعالی است میرسند و مردان حد خود را که عبور نکردن از مرز خویش است مییابند، این بینش که همسو با فطرت پاک هر انسانی است بیانگر این حقیقت رحمانی است که اعضای زن امانتی است که از سوی خداوند به او واگذار شده است و او باید بنا به دستور خالق خود از آن بهره برداری کند و در همین راستا پس از ازدواج تنها در اختیار شوهر قرار دهد.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند موجب حرص بیشتر مردان می شوند. برتراند راسل یکی از مادی گرایان در این زمینه می گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف تر می شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله ورتر می شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه مند می شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می کند. به همین علت است که می بینیم بی بند و باری در غرب ادامه پیدا می کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می شوند.
مگر میشود به زور کسی را وادار به رعایت حجاب کرد؟
حجاب یکی از احـکام الهی و یکی از قوانین کشور است. در محیطهای خصوصی، حجاب یک مسئله بین هر فردی با خداست، اما در فضای عمومی اجتماع، دیگر مسئله فرق میکند. همانطور که رعایت بقیه قوانین برای همه لازم است، حجاب هم باید در کوچه و خیابان رعایت شود. حجاب چه تفاوتی با دیگر قوانین مثلا قوانین راهنمایی و رانندگی دارد؟ مثلا هرکسی بگوید مگر بهزور میشود پشت چراغقرمز ایستاد؟ من دلم میخواهد همیشه از چراغقرمز عبور کنم. یا حتی در مورد همین قوانین پوشش، یک آقا بگوید من میخواهم بدون پیراهن در خیابانها راه بروم و بهزور نمیشود پیراهن تن کسی کرد. اگر این منطق در همه ابعاد زندگی جاری شود، بهنظر شما زندگی اجتماعی ما چه وضعی پیدا میکند؟
جمهوری اسلامی با حجاب زنان چهکار دارد؟
بهنظر شـما چـرا جمهـوری اسـلامی بایـد روی حجـاب پافشـاری کنـد و بـرای آن اینقدر توهیـن بشـنود و هزینـه بدهـد؟ آیا راحتتر نیست که پوشش و سایر محدودیتها در روابط را آزاد کند و اجازه دهـد مـردم در ایـن لذتهای مـادی غـرق شـوند و دیگـر کاری بـه حکومـت نداشـته باشـند؟ تمـام نظامهای سیاسـی دنیـا نفـع خود را در ایـن میبینند کـه مـردم و بهخصوص جوانـان در سـرگرمی و لذتهای جنسـی غـرق باشـند و در عـوض خودشان بـه حکومت خود ادامه دهند؛ اتفاقی که در کشورهای غربی ر خ داده است. جمهوری اسلامی نیز اگر صرفا حفظ قدرت و حکومت برایش مهم باشد، راحتترین کار همین است! اما ازآنجاییکه کرامت انسانی و رشد استعدادهای انسان برای جمهوری اسلامی مهـم اسـت، روی ایـن اصـل ایسـتاده اسـت و بـرای آن هزینـه میدهد و شـهید تقدیـم میکند. برای روشن شدن اهمیت این اقدام، کافی است به سند زیر دقت کنید:
در سال ۲۰۰۱، شاهزاده بندر بن سلطان، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، در گفتوگویی کـه بـا نیویورکتایمز انجـام میدهد، دربـاره مقایسه عربسـتان امـروز و ایران زمان شاه میگوید دهه ۱۹۶۰، شـاه ایـران تعـدادی نامه محرمانـه بـه ملـک فیصل پادشاه عربستان نوشت. وی در یکی از آنها نوشته بود: برادرم! از تو خواهش میکنم دسـت بـه مدرنیزاسـیون بـزن. درهـای کشـور خود را بـاز کـن. آموزشگاههای مختلـط پسـران و دختـران را بـاز بگـذار. دیسـکو برگـزار کـن. مـدرن بـاش، وگرنـه تضمیـن نمیکنم کـه بتوانـی تاجوتخت خودت را نگهداری» یعنی همین کاری که امروز بن سلمان در عربستان انجام میدهد.
چرا زنـان ایرانـی بایـد حجـاب اجبـاری داشـته باشند؟ مگر قرآن نمیگوید «لا اکراه فیالدین» پـس چرا اجبار میکنید؟ برخی به حجاب اعتقاد ندارند و نمیخواهند حجاب داشته باشند.
حتما درخصوص این آیه شریفه زیاد شنیدهاید، اما معنایی که از این آیه مشهود است، دقیق نیست. این آیه شریفه به معنی عدموجود اجبار و اکراه در پذیرش دین است. اما وقتی کسی وارد یک دین شد، رعایت قوانین آن برای او لازم است و نمیتواند بخشی از آن را انتخاب کرده و بخش دیگر را رها کند. از طرف دیگر احـکام اسلامی دو جنبه دارند، جنبه فردی و جنبه اجتماعی. حجاب هم مانند دیگر واجبات دینی بر همه مسلمانان واجب است، اما اجباری در اجرای آن در حـوزه فردی وجود ندارد. مثلا اگر کسی در خانه خود یا میهمانی خصوصی، در جلوی نامحـرم، حجاب نداشته باشد گناه کرده است، اما کسی از او بازخواست نمیکند. مانند کسی که واجب مهمی مانند نماز را ترک کند. اما درجایی که امور جنبه اجتماعی پیدا میکند وضع فرق میکند، زیرا کارهای ما فقط بهخود ما مربوط نمیشود و روی دیگران و جامعه هم اثر میگذارد.
از این بحث که بگذریم اولا چهکسی گفته ما در کشور حجاب اجباری داریم؟ حجاب تعریف دارد حجاب یعنـی آن چیـزی کـه اسلام مشـخص کـرده اسـت، یعنـی یـک تار مـوی یـک زن نبایـد بیرون باشد، مچ دستش و ساعد دست نباید دیده شود، حـال اگر کمی از مو دیده شد آیا پلیس او را میگیرد؟! در کشـور مـا حجـاب اجبـاری نیسـت بلکـه پوشـش اجبـاری اسـت. بیـن حجـاب اجبـاری و پوشـش اجبـاری تفـاوت زیـادی وجـود دارد. در تمـام دنیـا پوشـش اجبـاری اسـت. همیـن خانمـی کـه چنـد وقـت پیـش در هلنـد کشـف حجـاب کـرد چـرا پایینتنهاش را برهنـه نکـرد؟ چـون طبـق قانـون هلنـد اگـر پایینتنهاش را کامـل برهنـه میکرد، مرتکب جرم شده بود و دستگیر میشد. پـس این یعنی در هر کشوری به یـک اندازهای پوشـش اجبـاری وجـود دارد. هیچ کشوری نمییابید که اجازه دهند خانمها در خیابان، مدرسه و دانشگاه لخت مادرزاد راه بروند. بهعنوانمثال اردیبهشت امسال دخترخانمهای دبیرستانی در کانـادا بهخاطر پوشـش زیـادی در مدرسـه اعتـراض کردنـد، پلیـس هـم وارد شـد و دستگیرشان کرد
حداقل پوشش همهجا وجود دارد. میگوینـد شـاید یکـی اعتقـاد بـه حجـاب نداشـته باشـد. مگـر ملانیا ترامـپ یعنی همسر ترامپ به حجاب عقیده دارد؟ پـس چرا وقتی به واتیکان میرود روسری سـر میکند؟! مگر ما کسی را بهزور مسلمان کردیم؟! در کشور باید قوانین اجرا شود. معنی لا اکراه فیالدین این است که «افکار برخلاف افعال، قابل اجبار نیست» یعنی شما نمیتوانید فکر یک نفر را بهاجبار تغییر بدهید، چرا؟ چون در ادامه آیه آمده: «قد تبین الرشد من الغی» باید تبیین شود. در تمام دنیا قانون وجود دارد مثلا یک خانم اجازه ندارد در دانشگاه پنسیلوانیا با کفش پاشنه بلند وارد دانشگاه شود، اینکه به اسلام ربطی ندارد قانون است. پـس قانون وجود دارد و ربطی به لا اکراه فیالدین ندارد. به همین دلیل است که در همه کشورها قوانین اجباری برای پوشش وجود دارد. فقط مسئله این است که مقدار این پوشش متفاوت است چراکه پوشش هر فرد در اجتماع و کوچه و خیابان، روی دیگر افراد هم تأثیر میگذارد؛ بنابراین چیزی به نام حجاب اجباری وجود ندارد و آنچه در بخش اجتماعی مطرح است پوشش الزامی است که در همه کشورها وجود دارد و طبیعتا در کشور ما با اکثریت جمعیت مسلمان، مبنای این قانون پوشش، قوانین اسلامی هستند.
حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیز دل ، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند
حال فلسفه حجاب را از جنبه های روانی،خانوادگی،اجتماعی و حفظ ارزشهای زن بررسی کنیم:
۱- آرامش روانی
نبودن حریم بین زن و مرد آتش شهوت را شعله ور میسازد. وقتی جوانی افراد بدحجاب را مشاهده میکند ، غریزه جنسی که نیرومندترین غریزه انسان هست در حالت تحریم قرار میگیره و در این حالت است که دچار بیماریهای عصبی و روانی میگردد.اسلام هم میخواهد همه در آرامش روحی و روانی کامل باشند. و راه را هم نشان داده: الف- حجاب ب – عدم چشم چرانی
۲-جلوگیری از ناهنجاریهای اجتماعی
که اگر رعایت نشه موجب گسترش فحشاء ، فرزندان نامشروع و غیره خواهد شد
۳-استحکام پیوند خانوادگی
هر چقدر برهنگی افزایش یابد طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده بیشتر میشود و این چیزی است که آمار نشان میدهد.
۴- حفظ ارزشهای زن
حجاب زن باعث افزایش احترام آنان میشود برعکس بدحجابی .و اسلام میخواهد ارزشهای زن حفظ شود.این مورد رو میتوانید از مردان سوال کنید
میگویند حجاب باعث حرص و سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلاتهای روانی و روحی میشود؟
جواب از استاد شهید مطهری:
پاسخ این ایراد اینست که درست است که ناکامی ، بالخصوص ناکامی جنسی ، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است ، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آن میافزاید . در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر ، برداشتن قیود ، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند . در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد . اینکه راسل میگوید : ” اگر پخش عکسهای منافی عفت مجاز بشود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد ” ، درباره یک عکس بالخصوص و یک نوع بی عفتی بالخصوص صادق است ، ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نیست یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا میشود ولی نه بدین معنی که تمایل به عفاف جانشین آن شود بلکه بدین معنی که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعی دیگر را تقاضا میکند . و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست . خود راسل در کتاب زناشوئی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است . آنچه با ارضاء تسکین مییابد حرارت جسمی است نه عطش روحی . بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگردد ، از نوع حرص و آزهائی که در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم
عدهای حجاب را فقط برای مومنین میدانند آیا این درست است؟
اگر آیات حجاب را در قرآن برای مسلمانان ندانیم بلکه برای کسانی که دارای مراتب والای ایمانی هستند بدانیم و مقصود آیه ۹۰ سوره مبارکه مائده که گفته شده ای کسانی که ایمان آورده اید بت پرستی نکنید را همه مسلمانان ندانیم و بگوییم مقصود کسانی هستند که دارای مراتب بالای ایمان اند نتیجه این میشود که مسلمانان اگر مومن اصطلاحی نیستند میتوانند بت پرستی کنند چون خطاب آیه به انسانهای مومن است و نه مسلمانان.
این که رعایت حجاب بر غیر مسلمانان و یا مسلمانانی که نمیخواهند حجاب را رعایت کنند در حکومت و جامعه اسلامیالزامیاست نیاز به خطاب قرآنی ناس یعنی مردم که اعم از مومن و مسلمان است نمیباشد. هرگاه مسلمانان با اختیار خود تشکیل حکومت دادند و اکثریت آن جامعه به این حکومت اسلامی رای دادند دولت و حکومت وظیفه دارد احکام و قوانین مطابق با موازین اسلامیرا در جامعه اجرا کند و اقلیتی که به آن حکومت رای داده اند اگر مسلمان نباشند چون در جامعه اسلامیزندگی میکنند حق مخالفت ندارند اما حکومت هم حق ندارد آنان را ملزم به انجام دین مبین اسلام کند اما حجاب جز شعائر اسلامیاست و حفظ شئونات اسلامیهمچنان که بر مسلمانان در ملاء عام و حوزه عمومیلازم است بر غیر مسلمانان نیز لازم است و این به معنای معتقد کردن ایشان چه مسلمان و چه غیر مسلمان به آن عمل نیست بلکه چون عمل، در حوزه اجتماع اتفاق میافتد و دارای اثار اجتماعی و مدنی است وظیفه دولت اسلامیایجاب میکند آن را در جامعه عملیاتی کند.
بعضیا جوری میگن اختلاس رو ول کردید چسبیدید به بی حجابی که انگار ما اومدیم از اختلاسگرا بابت کارشون تشکر کردیم من بچه مذهبی همونقدر که نسبت به بی حجابی حساسم صد برابر بیشتر از اون از اختلاس متنفرم از رانت بیزارم و... ولی اختلاس گر نمیاد گناهشو علنی کنه که من بهش تذکر بدم نمیاد بگه من میخوام اختلاس کنم تو رو خدا بیا به من تذکر بده اینجا وظیفه دستگاه های اطلاعاتی هست که ورود بکنن و با تجسس و جمع آوری اطلاعات با این موارد برخورد کنن طرف میگه چون اختلاس و رانت و امثالهم هست پس منم حجاب رو رعایت نمیکنم!!!
یعنی همینقدر خنده دار یعنی شما برای مثلاً اعتراض به یک بی قانونی و گناه بیای خودت بی قانونی و گناه بکنی این با کدوم منطق جور در میاد؟؟
همون هایی که به بیتالمال دست درازی میکنن و ظاهر مذهبی دارن هیچ بویی از باطن مذهب و اسلام نبردن شما خیلی خوب میدونید که همه افراد مذهبی اینطور نیستند ولی تبلیغات مسموم رسانه های معاند که همه جوره تلاش میکنن تا تمام مشکلات کشور رو به گردن روحانیت و قشر مذهبی بندازن اجازه نفس کشیدن در فضای به دور از تنش رو بهتون نمیده بنابراین کاملا دوستانه پیشنهاد میدم که رسانه زده نباشید و فقط به صورت منفعل و پذیرنده هر چی که اونا بگن رو قبول نکنید
برید و خودتون مطالعه و تحلیل کنید و به مطلب درست برسید
عزیز من چه فرقی میکنه گناه گناهه من بیام بگم چون فلانی داره فلان گناه رو انجام میده پس منم میرم گناه انجام میدم یعنی شما مسابقه گناه گذاشتید با اختلاسگرا؟؟
کسی که این قانون ساده رو رعایت نمیکنه هیچ تضمینی وجود نداره که قوانین بیتالمال رو رعایت کنه تخم مرغ دزده که شتر مرغ دزد میشه
البته بنده معتقدم خیلی از افراد بدحجاب و برخی بی حجاب ها تحت تأثیر جو و فضای مسموم رسانهای قرار گرفتن بسیاری از دختر خانم های شل حجاب ذاتاً پاک هستن و عنادی با مسئله حجاب ندارن بلکه از ترس حرف مردم و دوست و آشنا میترسن که حجاب کامل داشته باشن میترسن چادر سر کنن از قضاوت شدن میترسن از اینکه بهشون برچسب اُمل و متحجر بخوره میترسن یکی از علت هاش این هست که رسانههای دشمن (و همچنین برخی فیلم و سریالهای داخلی و بلاگر های وطنی) با عوض کردن ارزش ها و بها دادن به ضد ارزش ها به وجود آوردن باید کار فرهنگی خیلی تمیز و درست (نه بنر زدن و تراکت پخش کردن کار فرهنگی کلان در حوزه آموزش و پرورش ونظام خانواده) برای این دسته از افراد انجام بشه تا واقعیت حجاب رو درک کنن و خودشون بفهمن که حجاب به نفعشونه وگرنه تبعیت از روی اجبار جز دین زدگی چیزی به دنبال نخواهد داشت
اما اون دسته کمی که با عناد نسبت به مسئله حجاب قصد ایجاد هنجارشکنی رو دارن باید مطابق قوانین باهاشون برخورد بشه عمده حرف این دسته افراد این هست که میگن نباید به قانون بد احترام گذاشت بدن خودمه تو نگاه نکن مگه ما میگیم شما چی بپوشین تو زندگی دیگران دخالت نکنید
باید عرض کنم که در این صورت هر قانونی از نظر یه عده بده به عنوان مثال کسانی که مالیات میدن باید بگن قانون مالیات بده؟ چرا ما باید بخشی از درآمدمون رو به دولت بدیم؟ پس به این قانون احترام نمیزاریم یا هر قانون دیگهای
میگه بدن خودمه تو نگاه نکن شما ها مریض جنسی هستید خب من اگه میخواستم نگاه کنم که به شما تذکر نمیدادم یه گوشه میایستادم نگاه میکردم وقتی بهت تذکر میدم یعنی نمیخوام کسی به تو نگاه کنه
چرا برای زدن حجاب در جامعه تلاش میشه؟
چرا دشمن اینهمه هزینه میکنه تا به قول بعضیا این یه تیکه پارچه رو از سر ما برداره؟
چون احساس خطر میکنن در برابر جامعه معنوی
اونا یه جامعهای میخوان که مردم سرگرم لذت های مختلف دنیایی باشن یه جامعه بیتفاوت
جامعهای بدون ایثار بدون غیرت بدون حیا
جامعهای که خواست انسان در اون مطرحه و هیچ خبری از معنویت و ارزش های والای انسانی در اون وجود نداره
چون خیلی راحت میتونن بر همچین جامعهای تسلط پیدا کنن
اومانیسم شالوده فرهنگ و فلسفه بعد از رنسانس در غربه که بر اساس آن، انسان میزان کلیه ارزشها و فضایل از جمله حق و حقگرایی است این جنبش، سرشت انسانی و علایق طبیعت آدمی را میزان همه چیز قرار میدهد.
کسی که زیبایی اندیشه دارد، زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد (شهید مطهری)
بنابراین چادر یعنی به طرز فکرم اهمیت بده نه به اندامم!
عدهای هم میگویند چرا در آیات زنان پیامبر مورد خطاب قرار داده شده پس حجاب فقط بر آنها واجب بوده
در پاسخ باید گفت
بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر(ص) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤكدتر و جدى ترى از اين كار پرهيز كند
یا میگن اصلا ما دوست نداریم حجاب رو تکلیف چیه
چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا ميداند، و شما نميدانيد/سوره بقره آیه ۲۱۶