نام انگشت پا
انگشت شست، انگشت پس از آن «سبّابه»، «شهادت» و «مسبِّحه» نام دارد. انگشت بعدی «وسطی»؛ انگشت پس از آن «بِنْصِر» و انگشت کوچک «خِنْصِر» نام دارند.
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمؤمنین علیه السلام:
✍ ظَرْفُ المؤمنِ نَزاهَتُهُ عنِ المَحارِمِ ، و مُبادَرَتُهُ إلى المَكارِمِ .
🔴 زيركى مؤمن به دورى كردنش از حرامها و شتاب او به سوى خصلتهاى والاست.
📚 غرر الحكم : 6072 .
#حدیث_روز
🔹جهت تعجیل در فرج:
🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
منتظران گناه نمیکنند
🔹🔸🔹 ورود پیکر مطهر شهیده معصومه کرباسی به تهران 🔸این شهیده به همراه همسر لبنانی خود به دست رژیم صه
درمورد خانوم شهیده معصومه کرباسی
👇👇👇👇👇
معصومه کرباسی (آرزو) سال ۱۳۵۹ در شیراز دیده به جهان گشود. فرزند حاج حسین کرباسی از اصحاب مسجد النبی شیراز و از مهندسان برجسته سازمان جهاد کشاورزی بود. وی فارغ التحصیل رشته مهندسی کامپیوتر دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز و از فعالان فرهنگی و رسانهای و از نخبگان برنامه نویسی در این دانشگاه بود. معصومه سال ۱۳۸۲ با همکلاسی لبنانی خود دکتر رضا عواضه ازدواج کرد و به همراه همسرش در سال ۱۳۸۳ به لبنان رفت و در آنجا به حزب الله لبنان پیوستند.
وی در خانوادهای قرآنی پرورش یافت و مادر فداکار پنج فرزند بود. سالها با راه اندازی کانونها، مجالس فرهنگی و دینی با نگاهی امتی به مباحث جهان اسلام، هم اسطوره مقاومت شد و هم به آرزوی خود که بارها به خانواده اش گفته بود، رسید.
رضا در بیروت مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته کامپیوتر اخذ کرد و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و از دانشگاه امیرکبیر موفق به دریافت مدرک دکتری شد. وی از نخبگان امنیت سایبری حزب الله بود و تا آخرین لحظه در کنار حزب الله و همراه همسرش با رژیم غاصب صهیونیستی مبارزه کرد.
پهپاد ارتش تروریستی روز شنبه ۲۸ مهر به طور هدفمند یک خودرو در شهر جونیه را تعقیب میکرد، خودرویی که سرنشینانش کرباسی و همسرش عواضه بودند. خودرو در حال حرکت بود که پهپاد رژیم صهیونیستی به سمت آن موشکی پرتاب کرد، اما به گوشه ماشین برخورد کرد و صدمهای به سرنشینانش وارد نشد. عواضه خودرو را متوقف کرد. کنار اتوبان ایستاد، پیاده شد و دست همسرش را گرفت تا گوشهای پناه بگیرند. سرنشینهای خودروهای دیگر هم پیاده شدند، اما انگار هدفهای پهپاد مشخص بودند. موشک دوم هم شلیک شد و زوج ایرانی_ لبنانی به شهادت رسیدند.
آرزوی معصومه شهادت بود
نرجس عباسآبادی یکی از دوستان شهیده کرباسی گفت: سال ۲۰۰۶ که جنگ در لبنان شروع شد معصومه تازه به لبنان آمده بود آرزوی او شهادت بود. گاهگاهی هم این آرزوی شیرین را به زبان میآورد، مثلاً سال ۲۰۰۶ در برابر اصرارهای خانواده و اطرافیان که از او میخواستند به ایران برود، میگفت «همینجا میمانم، کنار مردم لبنان مقاومت میکنم و اگر قسمتم بود شهید میشوم.» پای حرفش هم ماند، تا روز آخر جنگ در لبنان بود و ترجیح داد آوارگی را به جان بخرد، اما کنار مردم باشد. علاوه بر خودش و همسرش باکی نداشت اگر پنج فرزندش هم در این مسیر مقدس فدایی شوند. همیشه میگفت «فرزندانم تقدیم به مقام معظم رهبری هستند.» بسیار مؤمن و ولایتی بود. هر جا حرفی از کار فرهنگی میشد معصومه اولین نفر آنجا حاضر میشد. زیاد میشنیدم که لبنانیها را تشویق به یادگیری زبان فارسی میکرد. میگفت «زبان فارسی، زبان انقلاب و جمهوری اسلامی است.»