💫هر دو ميوه هستند اما آن ميوه با اين ميوه كه از طريق تربيت از درون اين هسته بيرون آمده تفاوتهاي فاحشي دارد.🌹
🌟 اولي يك نوع اخلاق خشك هست، نميگوييم هميشه وكلا" اما غالبا" باطنش يك سري آفتهاي خانمانسوزي دارد.🌹
در چنين اخلاق قشري و صوري و تلقيني و تحميلي صورتش بسيار زيباست.
💥 شخص همة واجبات را عمل ميكند. از همة محرمات پرهيز ميكند و جالب اينكه همة مستحبات را دقيقا" مثل واجبات رعايت ميكند، مكروهات مثل محرمات.
💥 اما درون پر از عجب ، پر از خود برتربيني ، پر از توقعات گوناگون از ديگران كه ملاحظة شخصيتي ، تقواي، پاكي مرا ديگران بكنند.
توقعاتي كه از جامعه دارد ، از خانواده اش دارد، از ديگران دارد، توقعاتي كه از خدا دارد و حجابهاي بسيار بسيار شفافي كه تشخيص اين حجابها خودش مشكل بزرگي است. كه در اخلاق خشك انسان به آن گرفتار است. 🌹
💫 در واقع نوعي نفس انسان همان رذيله را ادامه ميدهد كه از ظواهر اعضايش كنده شده و از درون خودش به سمت ديگر، بطور ديگر به شكل ديگر، خطرناكتر از آن رشد كرده 🌹
⚡️اما در اخلاق تربيتي نفس براساس كتاب وسنت اين همان نفس را مثل هستة درختي كه در درون خاك تحت برنامة منظم تربيت ميكند و ديگر چيزي از آثار هسته در آن باقي نميماند.
هرچه هست آن پوسته از بين ميرود و درخت زيباي تنومند از درون آن ظهور ميكند و اين همان شجرة طيبهايست كه قرآن به آن عنايت دارد.🌹
فرقهائي كه در بين اين دو تا روش اخلاق هست و اينكه اين احكام را هر كسي نميتواند از ظاهر كتاب در بياورد و به سليقة شخص خودش عمل بكند،🌹
🌟اين اخلاق با توجه به اهميت سرنوشت ساز ابدي كه دارد حساسيتش هم بسيار بالاست اين استنباط احكام معرفتي از كتاب و سنت ، كار فقيه ديني است. هركسي نميتواند به راحتي با خواندن يك حديثي كلام يك بزرگي براي خودش يك دستورالعمل تربيتي يا به خود يا به ديگران كار بسيار حساس و دقيق تخصصي است.
حتما" فقيه جامع الشرايطي ميخواهد كه بتواند دست ما انسانها را بگيرد و بر اساس آن قوانين ما را رشد بدهد🌹
💥 لذا ما مبناي حركتمان بايستي متصل به آن و احكام بزرگانمان باشد. اين باز يك بحثي است مفصل 🌹
شخصيتهايي مثل ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي، علامة طباطبائي ، آيت اللهالعظمي بهجت و شخص امام بزرگوار و در اين رديف فقها كه فقهاي جامعي هستند و اجازة اجتهاد و استنباط احكام الهي آن هم نه احكام ظاهري مربوط به جسم و اعمال ظاهري، احكام پيچيدة دقيق باطن نفس انسان🌹.
⚡️ متاسفانه از آنجائي كه واژهها در انتقال حقائق نقش مهمي دارند. دشمنان دين در طول تاريخ سعي كردند آن واژههاي بسيار مهم را بي محتوا كنند و گاهي تبديل به معناي ضد خودش بكنند تا اينكه اين انسان نتواند از اين واژهها استفادة صحيح بكند تا محروم بشود.🌹
💫اين يك خيانتي است از جملة خيانتهاي فراوان دشمنان بشريت و دين و مخصوصا" اهل بيت عليهم السلام. چون وقتي اين واژه از بين رفت ديگر واسطة اين انسان با آن حقيقت آن واژه هم خودبخود بريده شد. اين پل وقتي شكست ديگر ارتباطي بين جنود الهي با انسانهاي مظلومي كه به دادشان برسد، قطع شد. 🌹
💥خوب شما ملاحظه ميفرمائيد واژه آزادي كه قرآن، اهل بيت عليهمالسلام، فطرت انسان ، چقدر برايش اهميت قائل هست، خوب چگونه در طول تاريخ معناي خودش را از دست داده (است). 🌹