آقااااا.... یعنی ميشه یک روزی هم من در مقابل شما بایستم...😔
دست به سینه بگذارم...✋
بگم...
السلام علیک یا صاحب الزمان...😭
صاحب عزا کجایی...💔🖤
ببین امسالم خیمه های🏴 عزای جد غریبت رو برپا کردیم...
اما بازم شما نیومدید😞
ای بانی مُحرم و صاحب عزای من😔
امشب میان سینه زدن ها و اشک ها
ببین آقا امشب برا چی اومدم...
حرف دلم چیه....💔🖤
😭✋امشب میان سینه زدن ها و اشک ها
🖤مُهری بزن به نامه ی کرب و بلای من
آقا... اومدم کربلام رو امضا کنی
(یا صاحب الزمان...)
پیغمبر فرمودند:
كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَة
فاطمه جان... دخترم... قیامت، همه ی چشم ها گریونند...
إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَين...
(بحار الانوار، ج 44، ص .293)
غیر از اون چشمی که ... در عزای حسین تو گریه کنه
اگه الان گوش دل باز کنیم... 😓
صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... 😥
صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... 😭
هی صدا میزنه...💔🖤
پسرم مهدی کجایی... 😞
یا بن الحسن...
یواش یواش دلتونو آماده کنید...
😭ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم
😢کی می رسد قیام تو یا صاحب الزمان
آقا... کی میشه شما بیایید...
انتقام جد غریبت حسین رو بگیریید..
شب اول محرم دلت رو کجا ببرم...
بذار اینطوری بگم...😭
آقا...
کی میشه بیای...
انتقام غریب کوفه (مسلم بن عقیل) رو بگیری...
زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را😭
از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه...🕌
دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه😭😔
زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را😢
زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان😭
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
صدات رو آزاد کن... 🗣
هر کجای این مجلس نشستی... ☝️
زن و مرد...👩👱
پیر و جوان...👵👴👨👧
ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم...
😭✋
(یا صاحب الزمان....)🏴🖤
مثل فردایی...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن😭
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه⁉️
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه❓..
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...🍃
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...😭
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...😔
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند... 😭
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...😭
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...😭💔
دنیایی از غم به دلم نشسته... 💔😭
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🍃خواهرم اینجا زمین کربلاست
🍃این زمین غصه و درد و بلاست
✨خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🖤خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🖤در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم...