منتظران گناه نمیکنند
تمـاسفورے📞-!
زشتـھبچـھشیعـہموقـعاذانگوشےدستشباشھ😐-!
پـس..!
نـتگوشےقطــ❌ـع
نـتالھےروشـ✔️ـن
#حےعلےعاشقـۍ:
نمازهاےخودرابخوانـیدقبلازاینڪھبرایتاننمازبخوانند
منتظران گناه نمیکنند
🔴 #وقایع_آخرالزمان 🌸 #قسمت_پنجم 💥ظهورِ ناگهانی 🔷 بر اساس برخی روایات، « #ظهور_امام_زمان به شکل #ن
👆👆👆👆👆👆قسمت پنجم وقایع آخرالزمان
درموردش کامل ترمیگم
ظهور بهطور ناگهانی محقّق میشود
مطابق آنچه از ائمّه اطهار(ع) نقل شده است، ظهور امام زمان(عج) به صورت دفعی و بدون زمینه قبلی واقع خواهد شد. حضرت ولیّعصر(عج) در توقیع مبارک به جناب شیخ مفید فرمودهاند:
«فإنَّ اَمرَنا یَبْعَثُه فَجْأَةً؛10 (خداوند) کار ما را بهطور ناگهانی برمیانگیزد.»
«فإنَّ اَمرَنا یَبْعَثُه فَجْأَةً؛10 (خداوند) کار ما را بهطور ناگهانی برمیانگیزد.»
در حدیث دیگری امام علیّبن موسیالرضا(ع) نقل فرمودهاند که وقتی از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند که قیام کننده از فرزندان شما چه وقت ظهور میکند، حضرت در پاسخ فرمودند:
"مَثَلُه مَثَلُ الساعَةِ التی لا یُجَلّیها لِوَقْتِها إلّا هو... لا یأتیکُم إلّا بَغْتَةً؛1
ظهور همچون قیامت است که آن را در زمان خاصّ خودش فقط خداوند ظاهر میسازد... جز این نیست که بهطور ناگهانی برایتان رخ میدهد."
تعبیر فجــأه و بغتة
تعبیر "فَجْأَه" و "بَغْتَه" این دو حدیث شریف بر یک معنای صریح دلالت میکنند و آن این است که ظهور حضرت هنگامی واقع میشود که به حساب ظاهری و روی قرینهها مشهود، انتظار وقوع آن نمیرود و انسانها عموماً آمادگی و انتظارش را ندارند. دفعی و ناگهانی بودن، نقطه مقابل تدریجی بودن است. چیزی که تدریجاً واقع میشود، ابتدا زمینهها و مقدّماتش فراهم میگردد، بعد آرام آرام شرایط برای رسیدن به آن آمادهتر میشود و افراد کم کم آمادگی وقوع آن را پیدا میکنند؛
ولی ظهور امام زمان(عج) اینگونه نیست. ایشان بدون مقدّمه و زمینه قبلی خروج میفرمایند و جز افراد بسیار بسیار اندک که انتظار ظهور ایشان را دارند، وضعیت اکثر مردم و شرایط عمومی به گونهای نیست که بتوان نزدیکی وقوع آن را از قبل پیشبینی کرد. این، معنای ناگهانی و دفعی بودن فرج امام عصر(عج) است.
حال که چنین است، اگر عموم مردم و اوضاع و احوال عادی بشر در غفلت و یأس از فرج الهی باشند، آیا مؤمن واقعی انتظار فرجش را از دست میدهد؟ آیا در هیچ شرایطی مُجاز هستیم که از ظهور مولای غایب از دیدگانمان ناامید باشیم؟ این مطلب تأکید دیگری است بر همان قاعده کلّی «کن لما لا ترجو أرجی منک لما ترجو» که در ناامیدی بسی امید است.
ناگهانی ظهور
نکته دیگری که از ناگهانی بودن ظهور حضرت مهدی(عج) فهمیده میشود این است که: ما نمیتوانیم به چیزی به نام "ظهور صغری" قائل شویم؛ آن چنانکه اخیراً در بعضی از نوشتهها به چشم میخورد. میگویند: «لازمه تشبیه وجود مقدّس حضرت بقیّهالله (ارواحنا فداه) به خورشید که در روایات متعّددی آمده، این است که: چنانکه، خورشید بعد از غروب تا یکی دو ساعت نورش باقی میماند و یکدفعه جهان را تاریک نمیکند و نمیگذارد فسادهایی که ناشی از یک مرتبه تاریک شدن است، ایجاد شود، در موقع طلوع هم یکدفعه روشن نمیشود؛ بلکه با یکی دو ساعت طول کشیدن، کم کم نورش ظاهر میشود و نمیگذارد ضررهایی که ناشی از روشن شدن ناگهانی است، به وجود آید. همچنین حضرت بقیّهالله (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) هم وقتی میخواهد از میان مردم، غایب شود باید غیبت صغری داشته باشد، که داشته و باید ظهور صغری نیز داشته باشد که مدّعای ماست.2
تشبیه حضرت به خورشید
حضرت بقیّهالله، ارواحنا فداه، به خورشید تشبیه شدهاند، پس باید همه خصوصیاتی که در طلوع و غروب خورشید هست، به ایشان نسبت بدهیم. این سخن هیچ دلیل و منطقی ندارد؛ زیرا در هر تشبیهی، گوینده یکی دو وجه شباهت را قصد میکند و هیچگاه همه خصوصیات مشبَّهٌبه به مشبَّه سرایت داده نمیشود. اگر به وجه یا وجوه شباهت، تصریح شده باشد که روشن میشود، و اگر جهت تشبیه مشخّص نشده باشد، معمولاً صفات بارز و شاخص مشبّهٌبه را به عنوان وجه شباهت تلقّی میکنند؛ مثلاً اگر انسان شجاع را در زبان فارسی یا عربی به شیر تشبیه میکنند، هرگز تمام صفات شیرـ اعمّ از حیوانیّت، درنده بودن و...ـ مورد نظر تشبیه کننده نیست؛ بلکه وجه شباهت همان ویژگی شجاعت است که صفت بارز و شاخص در شیر درنده است. اگر کسی بخواهد ویژگی دیگری از مشبّهبه را ـ که به آن تصریح نشده است ـ به مشبّه سرایت دهد، باید قرینه و دلیل روشن اقامه کند.
خورشید پشت ابر
حال در تشبیه امام(ع) به خورشید و امام غایب به خورشید پشت ابر، آن وجوهی از شباهت که در روایتها به آن تصریح شده است، محلّ بحث و گفتوگو نیست، ولی به جز آنچه تصریح شده صرفاً میتوانیم صفت بارز خورشید راـ که همان منبع نور و گرمی و حیات است ـ به وجود مقدّس امام(ع) نسبت بدهیم و حق نداریم بدون ارائه دلیل و قرینه قطعی، خصوصیات دیگر خورشید را با ذوق و سلیقه شخصی برای آن حضرت اثبات کنیم.
امام باقر(ع) فرمودند:
"یَظْهَرُ کالشِّهابِ الثّاقِبِ فی اللَّیْله الظَّلْماء؛3 امام عصر (عج) همچون سنگ آسمانیِ شکافنده در شب تاریک ظاهر میشوند."
ثـــــاقـــــب چیست؟
"ثاقب" در زبان عربی، به معنای سوراخ کننده و شکافنده میباشد.
"شهاب ثاقب" به سنگ آسمانیای گفته میشود که بهطور ناگهانی تاریکی شب را میشکافد. صفت بارز و شاخص آن همین است که در تاریکی مطلق ـ که هیچ روشنایی در آن نیست ـ به صورت ناگهانی نورافشانی میکند.
پس ظهور امام عصر(عج) هم که به شهاب ثاقب تشبیه شدهاند، به همین صورت خواهد بود. ایشان در تاریکی محض، ظهور میکنند و به صورت دفعی و ناگهانی آشکار میشوند.
در بحث از ناگهانی بودن ظهور، ممکن است این اشکال به نظر برسد که با وجود علائم حتمی برای ظهور، چگونه میتوانیم به دفعی بودن آن قائل شویم؟ اگر آن علامتها قطعاً واقع میشوند، پس ظهور نمیتواند ناگهانی باشد؛ بلکه ابتدا باید نشانههای آن ظاهر شود و تا وقتی آن نشانهها واقع نشدهاند، امید به ظهور نمیتوان داشت. اگر هم نشانههای حتمی آشکار شوند، خود مقدّمهای برای ظهور خواهند بود و دیگر نمیتوان ظهور را یک امر ناگهانی دانست.
این اشکال را نویسنده بزرگوار کتاب ارزشمند «مکیال المکارم» مطرح فرمودهاند و در پاسخ به آن دو جواب دادهاند.5 ما با الهام از فرمایشهای ایشان و با استفاده از بحث بداءپذیری علائم ظهور به پاسخ از اشکال میپردازیم.
احتمال اوّل:
چه بسا در وقوع این علائم، بداء صورت پذیرد و محتوم نامیدن آنها، منافاتی با ظهور بداء در مورد آنها نداشته باشد.
احتمال دوم:
بدون قائل شدن به بداء، در مورد آن علائم نیز میتوانیم ناگهانی بودن ظهور حضرت را بپذیریم.
راهحلّ مسئله
راهحلّ مسئله این است که ظهور حضرت را همراه با وقوع علائم آن، دفعی و ناگهانی بدانیم؛ این احتمال را حتّی اگر قائل به بداء در مورد علائم ظهور بشویم، نمیتوانیم مردود بداینم؛ زیرا وقتی چیزی بداءپذیر باشد، نمیتوان گفت که لزوماً واقع نمیشود. امکان بداء غیر از وقوع بداء است. ما در بحث از علائم ظهور، امکان بداء را در مورد آن اثبات میکنیم نه ضرورت وقوع آن را. بنابراین چه بسا در برخی از علائم ـ چه حتمی و چه غیرحتمی ـ بداء صورت نگیرد؛ ولی در عین حال، ظهور حضرت دفعی و ناگهانی باشد.
وقوع علائم ظهور
رمز مطلب این است که نشانههای ظهور را بسیار نزدیک و بلکه مقارن با خود ظهور بدانیم. در اینصورت هم میتوانیم قائل به وقوع بعضی از علائم ظهور بشویم و هم اصل ظهور را تدریجی ندانیم. ممکن است گفته شود که: در روایتها برای بعضی علائم ظهور مدّت زمانی معیّن شده است که با وجود آن زمان، نمیتوانیم وقوعش را نزدیک و بلکه مقارن با خود ظهور بدانیم. مثلاً در مورد خروج سفیانی، مدّتی که در بعضی روایتها معیّن شده است، پانزده ماه میباشد و این زمان با نزدیکی و مقارنت آن با اصل ظهور سازگاری ندارد.
پاسخ به این سئوال
به این سؤال میتوان چنین پاسخ داد:
بنا بر احتمالی که از مرحوم علّامه مجلسی در نقل شده است،
مورد اول :
چه بسا در اصل خروج سفیانی بداء نشود، ولی در مدّت زمان خروجش، بداء صورت بگیرد و اینکه در حدیث فرمودهاند:
در امر محتوم هم امکان بداء وجود دارد، میتواند اشاره به بداء در خصوصیات نشانهای، مانند خروج سفیانی باشد. به هر حال اگر وقوع علامتی از علائم بسیار نزدیک به اصل ظهور باشد، به ناگهانی بودن آن لطمه وارد نمیسازد.
مورد دوم:
مثلاً درباره کشته شدن «نفس زکیّه» که جزو علائم حتمی ظهور دانسته شده،6 از امام صادق(ع) چنین نقل شده است:
"لَیس بینَ قیامِ قائم آل محمّدٍ(ص) و بینَ قَتْلِ النّفْسِ الزَّکیَّةِ اِلّا خَمْسَةَ عَشَرَ لَیْلَةً؛7
فاصله میان قیام قائم آلمحمّد(ص) و کشته شدن نفس زکیّه فقط ۱۵ شب است."
این مقدار فاصله زمانی با ظهور حضرت، لطمهای به ناگهانی بودن آن نمیزند. اگر واقعاً چنین شود، عرفاً این دو حادثه را مقارن یکدیگر میشمارند. علاوه بر اینکه چه بسا درباره این پانزده شب هم بداء صورت بگیرد، بدون آنکه در اصل کشته شدن نفس زکیّه بداء شود
مورد سوم:
همچنین است در مورد «ندا» یا «صیحه» که آن هم از علائم حتمی به شمار آمده،8 ولی ممکن است در زمان وقوعش بداء شود. مثلاً اینکه فرمودهاند ندا در شب بیست و سوم ماه رمضان است و قیام حضرت در روز عاشورا، که فاصله این دو با یکدیگر بیش از سه ماه میباشد، چه بسا در اصل، ندا و صیحه آسمانی بدائی صورت نگیرد؛ ولی در فاصله آن با ظهور بداء حاصل شود.
نتیجه:
پس میتوان گفت: همه اینها امکانپذیر است و وقوع همه علائم یا بعضی از آنها با ناگهانی بودن ظهور قابل جمع میباشد. آنچه در این بحث باید به عنوان یک اصل مسلّم و قطعی تلقّی گردد، همین است که انتظار فرج امام زمان(عج) در هر سال و هر ماه و هر هفته و هر روز و بلکه هر ساعت و هر لحظه در دل و ذهن مؤمن زنده بماند؛ این اصلی است که به هیچ وجه نباید مخدوش گردد.
یأس از ظهور یک لحظه هم پذیرفته نیست
نتیجه بسیار مهمّی که از اعتقاد به بداءپذیر بودن وقت ظهور و ناگهانی بودن آن به دست میآید این است که:
امر فرج امام زمان(عج) متوقّف بر حصول زمینه و مقدّمهای که با دفعی بودن آن منافات داشته باشد، نیست.
بنابراین ناامیدی از امر فرج در هیچ مدّت زمانی، هر چند کوتاه روا نیست؛
بلکه حال انتظار فرج همیشه و در هر لحظه باید در مؤمن وجود داشته باشد. این معنا با تعابیر مختلف در احادیث ذکر شده است. امام هادی(ع) چنین فرمودهاند:
"اِذا رُفِعَ عَلَمُکُم مِن بَینِ اَظْهُرِکم، فَتَوقَّعُوا الفَرَجَ مِنْ تَحتِ اَقدامِکم؛9 هرگاه نشانه شما از میان شما برداشته شود، از زیر پاهایتان منتظر فرج باشید."