در جای مناسب مصرف کردن دارویی به نام موسیقی :
میدونی شرطش چیه ؟ مگه نگفتم موسیقی داروهست ؟ اکسپرتورانته؟ مگه نگفتم موسیقی استامینوفنه؟ مثلا این غلطه که وقتی انگشت پات درد گرفته ، اسپکتورانت بخوری! اما اگر سینت درد میکنه، گلوت درد میکنه ، اسپکتورانت بخوری خوب کاری کردی، یعنی بلد باشی موسیقیو کجا استفاده کنی ، دارم میرم ورزش چی گوش میکنم؟ موسیقیه شاد ، به لحاظ پزشکی ایرادی نداره . شما فکر کردید برای چی وقتی یک نفر میمیره دورو بری هاش به طور طبیعی گریه میکنن؟ میدونی موسیقیه مورد علاقه این فرد چیه؟ همون گریه اطرافیان آرومش میکنه، تحقیقات اینو نشون داده، نویسنده کتاب میگه : “من زنی رو دیدم که دچار بیماری “سیکلوتمی” شده بود و دلیل بیماری او این بود: بچه این میمیره ، بعد از مرگ بچش میبینن که این زن دو سه روزه داره پشت سر هم گریه میکنه ، میان براش آهنگ شاد میذارن که از این حالت غم درش بیارن بعد از چند روز که این اتفاق تکرار میشه ، میدونی چه بلایی سر طرف اومده بوده؟ یک دقیقه گریه میکرده یک دقیقه میخندیده ، به همچین کسی ما میگیم دیوانه، دچار بیماری سیکلوتمی شده ، ولی چرا؟ چون بدنش به اون گریه نیاز داشته، گریه بهش تسکین میداده ،ولی آهنگ میگه فشار خونو ببر بالا ، آهنگ میگه شاد باش بخند ، این آهنگِ ریتمیک تورو باید به خنده وادار بکنه ، و در نتیجه بدن قاطی کرده ، یک دقیقه گریه میکرده یک دقیقه میخندیده ، افرادی رو دیدین که دارن باتو صحبت میکنن میخندن میخندن، یهویی عصبی میشن بعد گریشون میگیره، احساساتی میشن، باز میخندن، اینا سیکلوتمی ضعیف گرفتن! برو ببین چه موسیقی هایی گوش میکرده ؟ ببین رعایت میکرده؟ احتمالا همینجوری بوده که در ایام غم موسیقی شاد گوش کرده و در ایام شادی موسیقی غمناک گوش کرده .
سایر آثار موسیقی بر بدن :
من تا الان فقط هفده تا از چهل و خورده ای عوارض ناشی از موسیقی بر بدن رو براتون خوندم ، بقیش زیر شاخه های اینهاست که فقط نام می برم :
اضطرابات گوناگون ،عصبانیت، سستی، بی ارادگی ، سر گیجه، ، مالیخولیا ، نفخ معده، تحریکات قلبی، تپش قلب، بی نظمی آنژین، اختلالات غدد مترشحه داخلی مخصوصا تیروئید و تخمدان، اسپاسم لوله گوارش، آسم، مرض مانی ، پارانوآ و غیره ، اینهمه بیماری در اثر موسیقیه ، بهتره بگیم اینهمه بیماری در اثر اینه که ما دارو رو اشتباه خوریم.
موسیقی و خطرناشنوایی
شیفتگان موسیقی در معرض خطر ناشنوایی!
پایگاه اطلاع رسانی بریتانیا : گوش دادن به موسیقی از طریق گوشی و با صدای بلند می تواند به شنوایی آسیب برساند . بر اساس پژوهشی که در اتحادیه اروپا انجام شده است، از هر ۱۰ نفری که از دستگاه های پخش موسیقی قابل حمل استفاده می کنند یکی با خطر از دست دادن قوای شنوایی خود بطور دائم روبرو است.
دانشمندان می گویند کسانی که در طی مدتی بیش از پنج سال روزانه بیش از یک ساعت موسیقی را با صدای بلند گوش می کنند، با ریسک آسیبی جبران ناپذیر به گوش خود مواجه هستند.این پژوهشگران می گویند این شرایط در مورد حدود ۱۰ میلیون نفر در سرتاسر اروپا از جمله بسیاری از کودکان و بزرگسالان صدق می کند.کمیسیون اروپا به دنبال بررسی راه های احتمالی بهبود فنی دستگاه های پخش موسیقی برای به حداقل رساندن آسیب به دستگاه شنوایی است.
تخمین زده شده که بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر بطور روزانه از پخش کننده های موسیقی قابل حمل استفاده می کنند.کمیسیون اروپا به دلیل نگرانی از استفاده گسترده از پخش کننده های موسیقی میان جوانان، از کمیسیونی مستقل درخواست کرد تا این پژوهش را انجام دهد.
موازین ایمنی اتحادیه اروپا سطح نویز در پخش کننده های موسیقی قابل حمل را ۱۰۰ دسی بل تعیین کرده است، اما بسیاری از مصرف کنندگان دستگاه های پخش موسیقی برای پوشاندن صدای ترافیک یا صدای محیط در وسایل حمل و نقل عمومی صدای پخش موسیقی را به بالای سطح خطرناک ۸۹ دسی بل افزایش می دهند.
آسیب غیرقابل جبران
کمیته تحقیقات درباره تهدیدهای بهداشتی نوظهور اتحادیه اروپا در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین پنج تا ۱۰ درصد شنوندگان موسیقی که رقمی معادل ۲٫۵ تا ۱۰ میلیون نفر را در این منطقه تشکیل می دهد، احتمالا در معرض خطر هستند.
سال گذشته انستیتو ملی سلطنتی ناشنوایان در بریتانیا در پژوهشی دریافت که بیش از نیمی از جوانانی که به موسیقی گوش می دهند بیش از یک ساعت در روز از پخش کننده های شخصی استفاده می کنند.
در این پژوهش سطح صدای دستگاه های پخش موسقی ۱۱۰ نفر سنجیده شد و مشخص شد که ۷۲ نفراز آنها با صدایی بلندتر از ۸۵ دسی بل به موسیقی گوش می کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحث جنجالی درباره موسیقی _ رحیم پور ازغدی
شیطان: فردی هستم از طایفه جن. مسمی به اسم خاص "ابلیس" و مشهور به اسم عام "شیطان"؛ البته اسامی و اوصاف دیگری هم دارم که چندان معروف نیستند نظیر وسواس، خنّاس، عزازیل، عفریت، شیصبان، حارث، مارد، غوی، رجیم، ابو مره، ابولبین، مذموم، مرید و…(1)
شیطان: مشاغل فراوانی دارم؛ گاهی مسافر کشم؛ سر دو راهی حق و باطل می ایستم و مسافران را در جاده گمراهی در بست به سفر جهنم می برم. گاهی کشاورزم و بذر کینه و نفاق را در زمین دلها می افشانم. گاهی نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقیقت می زنم و جامه کژی برقامت راستی می پوشانم. گاهی هم خلبانم؛ با بالهای وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمی چرخ می زنم تا باند مناسب برای فرود بیابم.(2)
شیطان: ماجرا از آن روزی شروع شد که صحنه آرای خلقت، دست به کار آفرینش آدم شد.(3) ملائک نه از روی اعتراض که از روی کنجکاوی گفتند: این موجود خاکی که می آفرینی بر روی زمین فسادها خواهد انگیخت و خونهای بسیارخواهد ریخت.اگر قصد تو طاعت بردن است که ما در فرمانبری مطاعیم. واگر مقصود تو تسبیح و تقدیس است که ما پیوسته در این کاریم.(4)
در این کار رازهاییست سر به مهر؛ من آنچه را که در خشت خام می بینم شما در آینه هم نخواهید دید.(5)
اینچنین بود که خالق به واسطه این مخلوق نوپای دو پا به خود بالید و بر ما فخر فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد که: "در مقابل این مخلوق خاکی به خاک سجده فرو افتید!"
این فرمان اما بر من بسیار گران آمد؛ چه آنکه من سوابقی درخشان داشتم، تنها 6000هزار سال(6)(با حساب شما البته صد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال دنیا(7))، خالصانه خدای را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستیده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم که فرشتگان گمان می کردند که من نیز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار این خفت را به دوش کشم. هر چه باشد آفرینش من از آتش بود وخلقت او از خاک، برتری من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من کجا می توانستم بر انسانی خاکزاد سجده برم.
آری، آن روز گستاخانه در برابر خالق ایستادم و متکبرانه از این فرمان سر باز زدم.
این شد که از درگاه ربوبی اش رانده شدم. از آن زمان به بعد کینه آدم را سخت به دل گرفتم و هر روز آتش این کینه در دلم شعله ورتر می شود.
بهشت و جهنم: این عبادتهای خالصانه که گفتی چگونه ترا از این تکبرورزی بازنداشت؟
شیطان: من به زعم خود از روی خلوص خدای را می پرستیدم حال اینکه از ابتدا شائبه شرک و نفاق در خداپرستی ام راه داشت و این امتحان، شرک و نفاقم را آفتابی کرد.
شیطان: با روش منحصر به فرد " گام به گام". (8) من به طور معمول کارم را در چند مرحله انجام می دهم؛ نخست از طریق وسوسه های تحریک آمیزخود، افکاری پلید را بر قلب انسان القا می کنم، آنگاه آن اندیشه زشت را نیک جلوه می دهم، سپس در مرحله عمل با تزیینات گوناگون، اشتیاق فرد را برای ارتکاب گناه برمی انگیزم.
این را هم اضافه می کنم که در مقام روش اساساً با حصر گرایی مخالفم؛ بر این باورم که همیشه نمی توان با روشی واحد به صید شکار رفت. وسوسه، تزیین و حتی تسویل، شاید برای اغلب انسانها سودمند افتد، اما حریم دفاعی برخی انسانها گاهی نفوذ ناپذیر است؛ اینجاست که ناگزیرم به حربه های دیگری چون وحی، نسیان و ایجاد فراموشی متوسل شوم.(9) البته هنرمندیهای دیگری هم دارم؛ مثلا در هیئت و قالب اجسام، تمثل و تجسم می یابم و از این رهگذر، ابنای آدم را به سراشیبی سقوط در پرتگاه تباهی و عصیان، سوق، که چه عرض کنم، هل می دهم.(10