غیرت حضرت موسی
ابن عباس گوید:
«انّ موسی کان رجلاً غیوراً، لا یصحبُ الرفقة لئلا تری امراتهُ»(6)
«همانا حضرت موسی مردی غیرتمند بود، با کسی مصاحبت نداشت، به خاطر آن که ناموسش دیده نشود (کسی را به خانه نمی آورد)».
غیرت حضرت ابراهیم
پیامبر می فرمایند:
«کان ابراهیمُ ابی غیوراً و انا اغیرُ منه و ارغم اللهُ انفَ من لا یغارُ من المؤمنین»(7)
«پدرم ابراهیم غیرتمند بود و من از او غیرتمندترم، بریده باد بینی آن کس که از مؤمنین غیرت نمی ورزد.»
شدت غیرت حضرت ابراهیم
چون نمرود حضرت ابراهیم را تبعید کرد، ابراهیم همه ی وسایل و اموال خود را برداشت و صندوقی ساخت و همسرش ساره را در آن گذارد به خاطر غیرت زیاد، قفل زد و از مملکت نمرود بیرون شد و داخل مملکت قبطیان شد که پادشاهی به نام «عراره» داشت. با رسیدن حضرت ابراهیم به مرز، مأمور گمرک برای دریافت عوارض گمرکی پیش آمد، تا به صندوق رسید، گفت: باز کن.
ابراهیم فرمود: شما تصور کنید طلا و نقره است. به وزن آن عوارض گمرکی را می دهم.
مأمور گمرک قبول نکرد و درب صندوق را باز کردند، زنی را در نهایت حجاب و عفاف دیدند.
گفتند: این زن کیست و با تو چه ارتباطی دارد؟
ابراهیم فرمود: همسر من است.
صندوق را به نزد پادشاه بردند و گزارش دادند. ابراهیم فرمود: من از صندوق جدا نمی شوم، مگر جانم گرفته شود. داخل این صندوق ناموس من است و حاضرم اموال خود را بدهم ولی درب آن را نگشایی. پادشاه به اجبار درب آن را گشود و از کثرت زیبایی ساره نتوانست خود را نگه دارد، دست خود را به سوی او برد.
ابراهیم رو برگردانید و عرض کرد: «خدایا! دست او را نگهدار و این ناموس من است.»
دست پادشاه خشک شد و نتوانست به سوی ساره دراز کند، به ابراهیم گفت: خدای تو چنین کرد؟
ابراهیم فرمود: آری، خدای من غیور است و نزدیک شدن به حَرَم را دشمن می دارد. چون اراده ی حرام کردی، بین تو و او حایل شد.
پادشاه گفت: از خدای خود بخواه دست مرا به حال خود برگرداند، دیگرمتعرض نخواهم شد.
ابراهیم تقاضا کرد و دست او به حال خود برگشت و دوباره تعدی کرد، باز ابراهیم از خدا خواست و دست او خشک شد.
پادشاه گفت: خدای تو خیلی غیور است و تو هم بسیار غیوری، پس از خدایت بخواه دست مرا به حال خود برگرداند.
ابراهیم فرمود: به شرط آن که بر عملت برنگردی. پادشاه قبول کرد و دستش به حال خود برگشت و گفت هرجا می خواهی برو و کنیزی داشت به نام هاجر به ساره بخشید.(8)
امام جعفر صادق می فرمایند:
«انّ الله تبارک و تعالی غیورٌ، یحبُّ الغیرة، و لغیرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها»(9)
«همانا خداوند تعالی غیرتمند است و غیرت را دوست می دارد و به خاطر غیرتمندی است که فحشا و زشتکاری آشکار و نهان را حرام فرموده است.»
غیور است محبوب پروردگار
که بی غیرتی آورد ننگ و عار
هر آن کس کند حفظ ناموس خویش
ز دربار ایزد برد بهره بیش
نتیجه ی غیرت ناموسی
خداوند حضرت ایوب را به انواع بلاها مبتلا و امتحان کرد، باغ ها و کشاورزی اش از بین رفت، خانه هایش ویران شد، فرزندانش مردند، به بیماری سختی همراه با تهی دستی مبتلا گردید و سرانجام کار به جایی رسید که همسر باوفایش (لیا) برای تأمین معاشف گیسوان خود را به زنی فروخت. وقتی که نزد ایوب برگشت و او متوجه شد که همسرش گیسوانش را فروخته است، بسیار ناراحت گردید که هیچ کدام از گرفتاری های سابق، این گونه او را غمگین نکرده بود. با دلی شکسته و حالی زار، به در خانه ی خدا رفت و فرمود:
خدایا! مرا به انواع بلاها در مورد اموال و فرزند و خانه و باغ و مزرعه و بیماری مبتلا نمودی و صبر کردم.
ای خدا! من بنده ی تو هستم و همه چیز تحت قدرت و اختیار توست، سپاسگزار درگاه تو هستم، ولی کارم به اینجا کشیده شده که همسرم گیسوانش را فروخته. ای خدا! لطفی کن.»