#حرفهای_من_و_خدا ✍لیله القدرت از راه می‌رسد، و باید پنجه در پنجه آسمان، به آغوشت متصل شوم... ✨و من می ترسم؛ این چند ساعت از روشن ترین سیاهیِ زمین را، به غفلت تباه کنم...@montzeran

#حرفهای_من_و_خدا ✍لیله القدرت از راه می‌رسد، و باید پنجه در پنجه آسمان، به آغوشت متصل شوم... و من می ترسم؛ این چند ساعت از روشن ترین سیاهیِ زمین را، به غفلت تباه کنم...

دور که می‌شوی...، گریزان که می‌شوی...، یادش که نمی‌کنی...، دیگر چشمانش، برق نمی‌زند...! ملائکه‌اش را در پی‌اَت می‌فرستد: رد فلان بنده‌ام را بگیرید... دلم برای صدایش تنگ شده... و تو آن‌قدر سرگرمِ خویش و دلبرهای دروغین دنیایی که نه صدای پای ملائک را می‌شنوی و نه نشانه‌های گاه و بیگاهشان را می‌بینی...! مجموعه‌ی #حرفهای_من_و_خدا(۱۷) پَرسه‌ای شاعرانه، حوالی سی اسم از اسماء الهی در #جوشن_کبیر... @montzeran

سال‌هاست که عادتِ روزانه‌ی ما شده؛ اذان و اقامه میخوانیم؛ أشهد أن لا اله الّا الله... ولی؛ نه آهنگ ضربان قلبمان، نزدیک اذان، فرق می‌کند... و نه در انتظار خلوت، زمان برایمان کُند می‌گذرد... خنده دار نیست؟! چه الهی... که هوش از سرمان نبرده است؟! چه الهی... که برای لمسِ آغوشش، به هیجان مبتلا نمی‌شویم؟! چه الهی که حوصله‌اش را در خلوتیِ نیمه‌های شب نداریم؟! مجموعه‌ی #حرفهای_من_و_خدا(۱۸) پَرسه‌ای شاعرانه، حوالی سی اسم از اسماء الهی در جوشن کبیر... @montzeran

#حرفهای_من_و_خدا #سحر_اول 💠امشب برای حجله ی اول، به تکرار نامی مَست میکنم؛ که از همه آزادم میکند... ✨یا رفیق من لا رفیق له. چقدر آغوشت، گرم است، ای رفیقِ کسی که رفیـق ندارد! #سحر استقبال از ماه مبارک رمضان

#حرفهای_من_و_خدا #دلنوشته سحر دوم ✍یادم آمـــد... همان اسم قشنگت را... امشب لاجرعه تکرارت میکنم؛ یقین دارم یکپارچه نور خواهــم شد! ✨یا نــورُ یا نـــورُ یا نـــورُ

#حرفهای_من_و_خدا #دلنوشته سحر سوم جمعه ها که تمام می شوند... شبیه کودکانی میشویم که در انتظار پدر، خیره به در، خوابشان می برد...

#حرفهای_من_و_خدا #دلنوشته سحر چهارم چهار سجاده گذشت... چهار آغوش گــرم... چهار ابرِ پر از بااران... ✨و مـــن دلنگرانــم.