بله. معاویه خودش دنبال این ادعا بود. پس از او هم عایشه برای موسی بن طلحه ادعای مهدویت کرد. طلحة بن عبیدالله تیمی، از قبیله تیم، قبیله ابوبکر بود. عایشه خواست ابوبکر برای پسرش عبدالرحمن برای خلافت وصیت کند، نگذاشتند. بعد خلافت را برای طلحه خواست. زمان عثمان برای طلحه خیلی فعالیت کردند. وقتی که عایشه در حج بود، شنید عثمان کشته شده، خوشحال شد و گفت آیا با طلحه بیعت کردند؟ -آخر طلحه ثروتمند بود و خرج هم میکرد-. گفتند: نه، با علی بیعت شد. تعجب کرد و حالش عوض شد. خب طلحه خلیفه نشد ودر بصره در جنگ جمل کشته شد. گفتند که موسی ابن طلحه، فرزند او، مهدی است، و آن مهدی که پیغمبر میگفت همین موسی بن طلحه است.
که از تیم بود و قریشی هم بود. (وکانوایرونه فی زمانهم المهدی فغشیه الناس. رک: تاریخ دمشق: 60 /431 وسیر اعلام النبلاء از ذهبی: 4 /365
از این بیشتر؛ برای عبد الله بن زبیر، خواهر زاده عایشه هم ادعای مهدویت کردند. چرا؟ چون در مکه پناه گرفته بود و ارتش سفیانی هم به جنگ او آمده بودند. یعنی ارتش امویِ آل ابوسفیان. از امّ سلمه [همسر پیامبر] پرسیدند: آیا این همان ارتشی است که پیغمبر میگفت؟ گفت نه، پیامبر گفته بود یکی از فرزندان او به مکه پناه میبرد. وانگهی، آن ارتش در فلان جا که پیامبر ایستاد و نشان داد، در زمین فرو خواهد رفت. پس این آن ارتش نیست.
منصور عباسی اعلام کرد پسرش مهدی موعود است
-پس این شایعههااز آن زمان بوده است ومعاویه و موسی بن طلحه و عبدالله بن زبیر، نخستین مهدیان دروغیناند. پس از آنها هم ادعای مهدویت بود؟
پس از آنها، حسنیان و عباسیان بودند. پیامبر(ص) فرموده «المهدی من وُلدی» مهدی از فرزندان من است. سادات حسنی میگفتند یکی از فرزندان امام حسن(ع) است که همین عبدالله المهدی است و نامش محمد است. پدر او، نام فرزندش را محمد گذاشت و از کودکی او را مخفی کرده بود. آنها تلاش کردند تا از برخی از علما و تابعین گواهی بگیرند که مهدی موعود، همین عبدالله بن حسن المثنی است.
سپس منصور دوانیقی بر آنان پیروز شد و آنان را کشت. در بغداد جشنی گرفت و شاهدانی را آورد که گواهی دادند مهدی موعود پسر اوست و نام او را مهدی گذاشت! منصور حدیثِ «اسمُهُ اسمی و اسمُ ابیهِ اسمُ ابی» (او و پدرش همنام من و پدرم هستند) را قبول داشت و گفت عبدالله خودمن هستم-آخر، اسمش عبدالله منصور بود-، اسم فرزندش را هم محمد گذاشت و گفت: فرزند من، همان مهدی است. شد «المهدی محمد بن عبدالله». برایش مراسمی بر پا کرد و فقها و روات را آورد و شهادت دادند که بله بر او منطبق است. در بغداد و بعد از شکست دادن مهدی حسنیان. عباسیان دیدند حدیثی قطعی و متواتر از پیامبر هست که میگوید یاران امام مهدی اهل خراسان و اهل پرچمهای سیاه هستند. گفتند شما هم پرچمهای سیاه بلند کنید تا این حدیث بر شما منطبق باشد. یعنی احادیث مهدی را به نفع عباسیها مصادره کردند.
ولی مهدی عباسی، پسر عبدالله منصور، اصلا به این چیزها اعتقاد نداشت. حرفهای بدی دربارۀ پدرش زد. برادرش هم او را مسخره میکرد و میگفت این برادرم «المهدی» است؟! خود المهدی عباسی، دائم به دنبال شراب و شکار بود. او بیشتر وقتش را بغداد نبود. بچۀ ایذه بود، در جنوب ایران. ولی به همدان علاقه داشت و برای شکار به آن منطقه میرفت. گاه شکارش یک ماه طول میکشید. سرانجام هم سوار بر اسب به دنبال آهو بود که وارد خرابه ای شد، اما در خرابه کوتاه بود، سرش به درگاه خورد و از اسب افتاد و مرد. این هم از عاقبت این مهدی دروغین!
انواع ادعا همیشه بوده است. از فاطمیان در مغرب [=مراکش]، تا کارگران سیاه زنگی در بصره و دهها و صدها مدّعی در سرزمینهای گوناگون. در عصر حاضر حتی وهابیان میگویند المهدی از ما و از منطقه نجد است و یاران او که صاحبان پرچم سیاهند، همین طالبان افغانستاناند. تا این حد.
ادعای مهدویت و سفارت امام(ع) برای جاهطلبان جذاب است
-سخن از پیشینۀ سوءاستفاده از مهدویت بود.
سوءاستفاده از مهدویت، امری طبیعی است. زیرا مژدۀ انسانی که خواهد آمد و بر جهان حکومت خواهد کرد، هم پتانسیل اسطوره شدن را دارد، هم پتانسیلی برای جاهطلبانِ طمعکار است. پس سرشتِ این موضوع، جذاب و فریبنده است. هر کسی ممکن است ادعا کند من آن مهدیم که بر جهان حکومت میکند. حتی تیمور لنگ، حتی معاویه، میگفت من مهدیام.
پس مادام که پیامبر مژده داده است که جهان به دست انسانی اصلاح خواهد شد، این مسئله اغواگر است. ولی این نقصی برای این موضوع نیست. این اغواگری، تنها به مهدویت هم اختصاص ندارد. نبوت هم اغواگر است و باب ادعاهای پیامبری بسیاری را گشوده است. طبیعت ایمان به غیب نیز چنین است. این که در انسان، معنایی غیبی (ناپیدا) باشد، به خودی خود اغواگر است. خود مسئلۀ خلافت پیامبر با سوءاستفاده از ایمان و با چنین ادعایی آغاز شد. ادعا کردند که به ابوبکر و عمر الهام میشود و این دو نفر، از بُعدی غیبی برخوردارند. فضایل عمر و ابوبکر را بخوانید. آوردهاند که فرشته ای هست که بر زبان ابوبکر سخن میگوید. اصولاً خود دین، به خودی خود آسیب دارد. عبادت، آسیب دارد.
عبادت، آسیب دارد. و نه تنها دین، مثلاً موفقیت هم آسیب دارد. مثلاًوقتی کسی میشنود که ذوالقرنین جهان را گرفته بود، به این فکر میافتد که او هم دنیا را بگیرد.
اما ویژگی مهدویت در این است که به آینده مربوط میشود. البته دیوار بزرگی هست که باعث میشود، هر مدعی دروغینی شکست بخورد. دروغ او با عملش مشخص میشود. کسی نمیتواند ادعایش را پیش ببرد، زیرا نمیتواند دنیا را پر از عدل و داد کند. زود رسوا میشود. زیرا نمیتواند عدالت را در سراسر جهان برقرار کند.
✅نماینده مجلس: ما نمایندگان به خاطر بیحجاب ها، سیبلِ نفرینِ مردم شدهایم!
🔸 رضا تقوی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه «گاهی ۲۰۰ پیامک در یک روز با موضوع ناراحتی از بیحجابها برای من ارسال میشود»، گفت: تعدادی از اینها از خانواده شهدا و عده دیگری از بچههای حزباللهی هستند و برخیها در پیامکها نفرین هم میکنند که خدا از شما نگذرد