مصادرۀ مقام معصوم به نفع افراد جایز الخطا
اصل این عرفان کاذب همین است: مقامات اهل بیت(ع) را مصادره میکنند، میدهند به این شیخ و آن شیخ و این آقا و آن آقا. میآید به مردم میگوید: بیایید مرید ما باشید، ما شما را میبریم بالا. چه؟ به مقام حضرت زهرا(س) میخواهند برسانند.
این دروغ است. این عرفان، دروغ و خطرناک است. جلوی «این» را بگیرید. این کمتر از ادعای مهدویت نیست. این زمینهای برای هزار ادعاست که یکیشان مهدویت است.
این که کسی خودش بگوید دارای مقامی بالاست، به دور از تقواست
مگر نمیگوییم ائمه الگوی ما هستند؟ وقتی میگویند این الگوست، یعنی شبیه این شو، مثل این باش.
اولاً، کسی که درجه ای از تقوای اهل بیت و معصوم را داشته باشد، نباید خودش این را دربارۀ خودش بگوید. دیگران باید بگویند.
مگر ائمه خودشان جایگاه خود را نمیگفتند؟
آن امام معصوم است. بالاتر از اینهاست. امام اصلا استثناست. امام گاهی تکلیفش است که بگوید تا اتمام حجت کرده باشد.
کسی غیر از امام اگر به جایی رسید تکلیف ندارد بگوید؟
نخیر. وانگهی؛ ما میگوییم: در این ادعاها، اصل، دروغ و خیال است، مگر آن که خلافش با قطع و یقین ثابت شود.
خب بعضیها کراماتی هم دارند. میخواهم مرز اینها را با معصومان، معلوم کنید.
این را قاطی میکنند. وقتی اینها را قاطی ائمه میکنی، ادعای مهدویت و یاری امام مهدی زیاد میشود. این عرفان دروغین را حذف کنید. هرگز غیر از معصوم، فانی فی الله نداریم، کسی که تمام اردهاش ارادۀ خدا باشد نداریم. آن که این مقام را ادعا میکند، دروغ میگوید.
مدّعیان هنگام عمل، دروغ خود را نشان میدهند
خب وقتی کسی ادعا میکند چه کار باید کرد؟ بر فرض الآن یک نفر میآید، یا خودش ادعا میکند، یا با واسطه میشنویم که مدعی مقامی است، منِ
نوعی، چه واکنشی باید نشان بدهم؟
یعنی اخلاقش را بسنجم؟
امتحانش کن به مال، به ذات، به حیثیت، به هر چیز، ببین چه کار که نمیکند!
کدام فنا باباجان؟ اوه! نَعوذُ بالله! بعضی از اینها آدم میکُشند! میکُشند! یک به اصطلاح عارفی بود -از همین نوع- وسط نماز و عبادت بود، آمدند به او گفتند فلانی را که از مخالفان تو بود و از قبیله دیگر بود، گرفته ایم، چه کارش کنیم؟ آن عارف، همان طور که الله اکبر میگفت، این طور [به گردنش] اشاره کرد که بکشیدش. این فناء فی الله است؟ این دروغ است، این حرف است، لقلقة زبان است.
این عرفان دروغین را باید از جامعه پاک کنیم. آن وقت زمینه ادعای مهدویت هم خیلی کم می شود.
در ایران، تعریف و تمجید افراطی، فراوان است
پرسش بعدی دربارۀ جعل اصطلاحات جدید است. این اصطلاحات چقدر با اصول اعتقادی تشیع دربارۀ مهدویت ارتباط دارد؟
این که این پدیدهها را آسیبهای مباحث ظهور بنامیم، نادرست است. سرچشمۀ آن، از مباحث ظهور نیست. اصل تمام این ادعاها، روش نادرست در عرفان و غُلُوّ در مورد اشخاص است.
یعنی بت کردن دیگران؟
بله. در ایران به فرد بسیار احترام میگذارند. حتی در مورد یک فرد، فعل جمع به کار میبرند. این احترام، گاهی مثبت و ارزنده است، ولی گاهی هم به افراط میرود و مشکلساز میشود. حتی در مورد یک مسئول. اینجا وقتی کسی عاشق یک مسئول میشود، غلو میکند و غلو میکند و از او بت میسازد. اگر عاشق خودش شود نیز همین کار را میکند.
چگونه میشود از این جلوگیری کرد؟
روش عرفانیای که ما الآن در حوزه داریم، باید نقد و بررسی شود. وقتی به طلبه میگوییم اگر خودت را بشناسی، از راه نفس و تأمل در خود، به خدا میرسی، این روش خطرناکی را ارائه میدهد. این را باید بفهمانیم به طلبه. اینها دارد تلقین میشود به طلبه. و مشکل ما از این جا نشئت میگیرد.