ربابه میگوید: من قبل از اینکه بخواهم چادر را بهعنوان حجاب خودم انتخاب کنم، هیچ اعتقادی به چادر و حجاب نداشتم و اصلاً حجاب را قبول نداشتم.
سه سال پیش به شلمچه رفتم و در آنجا بود که تغییر کردم و فلسفه واقعی حجاب را پیدا کردم و هیچوقت فکرش را نمیکردم، روزی چادر سر کنم و با حجاب شوم.
این تغییر در زندگی من بسیار تأثیر داشت و مسیر زندگیام را عوض کرد، البته در این مسیر تنها نبودم و رفقای شهیدم همیشه همراهم بودند؛ بهطوریکه تا الآن بعد از سه سال توانستم هنوز بر سر قول و عهدی که با خدا و امام زمان (عج) بستم بمانم.
دوستانم مسخرهام میکردند
کار بسیار سختی است که بخواهی ظاهر خود را عوض کنی، چون آدمی بدحجاب بودم، باید خودم را برای مقابله با همه افرادی که قرار بود، مسخرهام کنند، آماده میکردم و واقعاً هم همینطور شد و واکنش دیگران نسبت به من خیلی بد بود و من در اوایل خیلی اذیت شدم.
روز اولی که با چادر به مدرسه رفتم، آن روز همه دوستان و نزدیکانم به من خندیدند و گفتند که جوگیر شدهای و یک ماه دیگر تو را میبینیم که خسته میشوی و میخواستند کاری کنند که من چادر را کنار بگذارم و به حالت قبلی برگردم؛ اما حرف آنها هیچ تأثیری در من نداشت؛ چون واقعاً رفقای شهیدم کمکم کردند و اگر آنها نبودند شاید همان اوایل جا میزدم و آن زمینه عهد بستن با امام زمان (عج) و خدا پیش نمیآمد.
واکنش پدر و مادرم خوب بود و هیچ مخالفتی نداشتند؛ پدرم همان شب اول که با چادر مرا دید فکر نمیکرد که بتوانم تا امروز پای حجابم بایستم؛ اما خدا را شکر سه سال از آن روز میگذرد و امیدوارم تا آخر عمر بتوانم بر عهدم بمانم.
آرامش الان را قبل از باحجاب شدن نداشتم
ربابه اظهار کرد: آرامشی که الان دارم قبل از با حجاب شدن نداشتم و همیشه با خود میگویم من چگونه قبل از این تغییر زندگی میکردم و چطور زمانی که حالم بد میشد، حالم را خوب میکردم؛ درصورتیکه هیچ اعتقادی به حجاب نداشتم و امروز کنار آرامش حس امنیت پیدا کردهام.
وی تصریح کرد: زمانی که بدحجاب بودم و به بیرون از منزل میرفتم، بسیاری از نگاهها اذیتم میکرد؛ اما الآن خیلی با اعتمادبهنفس بیرون میروم و خبری از آن نگاههای بد و آزاردهنده نیست و خدا را شکر میکنم که این تغییر در من ایجاد شد.
زمانی که بدحجاب بودم و به بیرون از منزل میرفتم، بسیاری از نگاهها اذیتم میکرد؛ اما الآن خیلی با اعتمادبهنفس بیرون میروم و خبری از آن نگاههای بد و آزاردهنده نیست و خدا را شکر میکنم که این تغییر در من ایجاد شد.
ربابه اضافه کرد: هنوز ازدواج نکردهام؛ اما اگر روزی این تصمیم را بگیرم، باید کسی را انتخاب کنم که من را با همین پوششی که دارم، قبول داشته باشد؛ چون این اتفاق افتاده و یکی از دوستان محجبه من ازدواج کرده و همسرش باعث شده که چادرش را کنار بگذارد و این اتفاق نباید برای من پیش بیاید.
حتی یک لحظه هم پشیمان نشدهام
وی ادامه داد: انتخاب حجاب و چادری شدن من تنها انتخاب در زندگیام بوده که حتی یک لحظه پشیمان نشدهام و مطمئنم تا آخر عمر هم پشیمان نمیشوم.
وقتی باحجاب شدم، خیلی چیزها را به دست آوردم و به خدا نزدیکتر شدم و با حجاب امام زمانم را پیدا کردم؛ چون قبل از اینکه چادری شوم میدانستم که یک امام وجود دارد که غایب است؛ اما او را نمیشناختم و ظاهری که من داشتم، باعث شده که ظهورش عقب بیفتد و هیچ چیزی باارزشتر از این نیست، چون با حجاب توانستم به آنها وصل شوم.
با چادری شدنم هیچ چیزی را از دست ندادم، فقط میتوانم بگویم عقاید اشتباه را از دست دادم؛ اما چیزهای به دست آوردم که نمیتوان بههیچ عنوان باارزشتر از آنها در دنیا پیدا کرد.
وی ادامه داد: اگر بخواهم کسی را به این راه تشویق کنم، از راه امام زمان (عج) به او نزدیک میشوم؛ البته ابتدا باید ببینم چقدر به امام زمان (عج) اعتقاد دارد و بعد او را تشویق کنم که باحجاب شود؛ چون با حجابش میتواند به خدا و آن حضرت نزدیک شود.
فلسفه حجاب برای برخی دختران بدحجاب روشن نشده است
این بانوی سمنانی بیان کرد: اگر روزی به من بگویند که به خیابان برو و به دخترانی که بدحجاب هستند، تذکر بده، سعی میکنم با یک شاخه گل و یا یک گیره روسری آنها را دعوت به حجاب کنم و با آنها با خوشرویی صحبت میکنم؛ این بسیار تأثیرگذار است تا اینکه بخواهیم بهزور آنها را وادار به این کار کنیم.