eitaa logo
منتظران محبوب
164 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
این کانال کسانی است که محبوبشان خدا و خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد. ناشناس کانال 👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1801627
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد با سعادت امام رضا جانمان مبارک ❤️😍 👤 زیبای " دلتنگ حرمم" با صدای کربلایی در شب ولادت امام رئوف، لحظاتی دل‌هایمان را هوایی صحن و سرای حرم مطهر رضوی خواهد کرد 🌺 ویژهٔ ولادت مارا دنبال کنید👇 @montazeranmahbob
امام باقر علیه السلام فرمودند: هر بنده‌ای که از خانه‌اش خارج می‌شود، ‌شیطان بر ضرر زدن به او اراده می‌کند، اما اگر بنده «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید، دو فرشته راست و چپ او، به او می گویند: کفایت شدی؛ و هرگاه بگوید: "آمَنْتُ بِالله" به او می‌گویند: هدایت شدی؛ و هرگاه بگوید: «توکّلت علی الله» به او می‌گویند: محفوظ شدی. در اینجا شیاطین از او دور می‌شوند و به یکدیگر می‌گویند: چگونه‌ می‌توانیم بکسی که هدایت شده و نگاه داشته شده و کفایت شده است، آسیبی بزنیم؟! 📚منبع: الکافی ج۲ص۵۴۱/محمد بن یعقوب کلینی/دارالکتب الاسلامیه/تهران #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جوار مرقدش هرگز به کم قانع مشو چون که از مشهد برات کربلا باید گرفت « ماه هشتم مصطفی » با صدای 🎤حاج محمود کریمی لطفاً مارا دنبال کنید 👇 @montazeranmahbob
منتظران محبوب
از اندوه هرچه دلتنگی، قربةً الی آغوش شما‌! حضرت پناه ..🥺😍
اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده:) دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده. لطفا ما را دنبال کنید👇 @montazeranmahbob
منتظران محبوب
باورتان میشود همه اینها وجود زنده هستن کمی اندیشه به قدرت خداوند @montazeranmahbob
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 عین...‌شین...قاف♥️ 🏝مهرت در وجودم ریشه دوانده. قدیمی‌ترین وبهترین رفیقم؛ دوستت دارم.🏝 لطفاً مارا دنبال کنید 👇 @montazeranmahbob
بسم الله الرحمن الرحیم یک منتظر حقیقی امام زمان ارواحنافداه، همیشه در بالاترین سطح آمادگی جهت لبیک به ندای امام عزیز خود می باشد، این حالت از غروب پنجشنبه تا روز جمعه به اوج خود می رسد و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه، در شب و روز جمعه، یک شعف و هیجان دیگری، جهت شنیدن فرمان ظهور و ملاقات مولا و محبوب و معشوق خود دارند، و شب را در آمادگی کامل به این امید صبح می کنند که از طرف امام زمان ارواحنافداه، احضار شوند و در پوست خود نمی گنجند ، بسیار بودند در تاریخ انتظار، منتظرانی که لحظه شماری می کردند برای ظهور و یاری ارباب عزیزشان. دوستان عزیز، ما در چه سطحی از آمادگی هستیم؟ امشب اگر خدای متعال اذن ظهور را صادر کنند خودمان را آماده کرده ایم؟ یا هنوز پیرو خود خواهی و سلیقه های خودمان هستیم؟ یا شاید هنوز منتظر رسیدن به آرزوهای مادی و دنیایی هستیم؟ یا نستجیربالله، آلوده به معاصی شدیم؟ یا مبادا ، سست و بی حال و اشخاص گناهکار و غرق در دنیا، ما را تحت تاثیر خود قرار داده اند؟ شب عاشورا، یاران اباعبدالله علیه السلام، با شور و شعف خاصی ،تا صبح به عشق و امید وصال، به عبادت و راز و نیاز با خدای متعال، بسر بردند بیاییم ما هم چنین باشیم، ما هم ظهور مولای عزیز مان را نزدیک دانسته و خودمان را برای یاری و خدمت به حضرت بقیة الله ارواحنافداه، ساخته ودر بالاترین سطح آمادگی باشیم. انشاالله @montazeranmahbob
چه خوب که زندگی من همیشه نور خدا داره :) چه خوبه تو کشوری هستم که معصومه، رضا داره. لطفا ما را دنبال کنید👇 @montazeranmahbob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی دیوار دلم حک شده با جوهر اشک... لطفاً مارا به دوستان خود معرفی کنید 👇 @montazeranmahbob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۳۶ روز تا عید غدیر علی‌بن‌ابی‌طالب شیر خداست، شمشیر خداست... لعنت خدا في أرضه و سيفه على أعدائه @montazeranmahbob
17.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبا «امام مقدس» از گروه «نجم الثاقب» لطفاً مارا به دوستان خود معرفی کنید 👇 @montazeranmahbob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 داستان کرامت امام رضا علیه‌السلام 🌟 به زندانی اعدامی اهل زرند کرمان 🎙 با بیان شیرین صابر خراسانی لطفاً مارا دنبال کنید 👇 @montazeranmahbob
#پروفایل دَرهَیاهو‌یِ‌دنیایی‌پٌـرازجمعیٺ سَلٰام‌بَـراو‌کہ‌جـایَش‌ هَمہ‌جـٰاخـٰالۍاست..! @montazeranmahbob
31.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 بسیار زیبای «شوق روزگار تو» 🔸 بیچاره منم که یک عمر 🔸 عادت کردم به جدایی 🔹 با اینکه غافلم از تو 🔹 امیدوارم که بیایی @montazeranmahbob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۳۵ روز تا عید غدیر به قدر عمر حضرت نوح عبادت کنی یک کوه طلا انفاق کنی مظلوم کشته شوی بدون ولایت امیرالمومنین، به دردی نمی‌خورد! 🔹 حدیثی از 📚 ثم قتل بین الصفا و المروة مظلوماً @montazeranmahbob
وقتی‌کہ‌میگوییم‌:خداکند کہ‌بیایی‌شاید‌اومیفرماید خداکندکہ‌بخواهی @montazeranmahbob
‍ تشرف آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني و بحرالعلوم در کتاب گنجينه دانشمندان از علامه متتبع آقاي حاج سيد محمد حسن مير جهاني نقل مي کند که او فرمود : يکي از علماي زيدي مذهب به نام بحرالعلوم که در يمن سکونت داشت و منکر وجود مقدس حضرت ولي عصر ارواحنا فداه بود به علما و مراجع آن وقت نامه نوشت و از آنها براي اثبات وجود مقدس آن حضرت دليل مي خواست ، انها به او جواب مي دادند ولي  او قانع نمي شد . تا آنکه نامه اي براي مرحوم آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني نوشت و از ايشان جواب خواست مرحوم  آيت الله اصفهاني در جواب نامه نوشته بود که اگر شما به نجف بياييد پاسخ شما را شفاهي خواهم داد . لذا بحرالعلوم يمني با فرزندش سيد ابراهيم و جمعي از مريدانش به نجف اشرف مشرف شدند و بحرالعلوم به خدمت مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني رسيد و به او گفت من طبق دعوت شما به اين مسافرت آمده ام اميد است جوابي را که وعده فرموده ايد به من بدهيد تا استفاده کنم . مرحوم آيت الله اصفهاني فرمودند فردا شب به منزل ما بيائيد تا جواب شما را بدهم . بحرالعلوم و پسرش شب بعد به منزل مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني رفتند پس از صرف شام و نقل مطالبي درباره وجود آن حضرت و رفتن ميهمانان ديگر و متفرق شدن آنها و  گذشتن نيمي از شب مرحوم آيت الله اصفهاني به نوکرشان مشهدي حسين فرمودند چراغ را بردار و به بحرالعلوم و فرزندش گفتند برويم تا خود آن حضرت را ببينيم . آقاي مير جهاني فرمودند : ما که آنجا حاضر بوديم خواستيم با آنها برويم آيت الله اصفهاني فرمودند شما نياييد فقط بحرالعلوم با پسرش بيايد .  آنها رفتند و ما نفهميديم که به کجا رفتند ولي فرداي آن روز که من بحر العلوم يمني و فرزندش را ملاقات کردم و از جريان شب قبل سؤال نمودم او گفت : بحمدالله ما مشرف  به مذهب شما شديم و معتقد به وجود مقدس حضرت ولي عصر «عج» گرديديم . گفتم : چطور ؟ فرمود : آيت الله اصفهاني حضرت ولي عصر عليه السلام را به ما نشان داد . پرسيدم : چگونه او حضرت بقيه الله علیه السلام را به شما نشان داد ؟ گفت : وقتي ما از منزل بيرون آمديم نمي دانستيم به کجا مي رويم تا آنکه در خدمت آيت الله اصفهاني به وادي السلام وارد شديم در وسط وادي السلام محلي بود که آن را مقام حضرت ولي عصر  عليه السلام مي گفتند . آيت الله اصفهاني به در مقام رسيد چراغ را از مشهدي حسن گرفت و تنها مرا با خود به داخل مقام برد در آنجا وضويش را تجديد کرد پسرم به اعمال او مي خنديد . آنگاه چهار رکعت نماز در آن مقام خواند و کلماتي گفت که آن را نفهميدم ناگهان ديديم آن فضا روشن شد در اينجا پسرش مي گفت در اين موقع من بيرون ايستاده بودم . پدرم با مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني داخل مقام بودند پس از چند دقيقه صداي پدرم را شنيدم که صيحه اي زد و غش کرد . نزديک رفتم ديدم آيت الله اصفهاني شانه هاي پدرم را مي مالد تا به هوش بيايد وقتي از آنجا برگشتيم پدرم گفت : حضرت ولي عصر عليه السلام را ديدم و او مرا مشرف به مذهب شيعه اثني عشري فرمود و بيشتر از اين خصوصيات ملاقاتش را نگفت و پس از چند روز به يمن برگشت و چهارهزار نفر از مريدانش را شيعه دوازده امامي کرد . لطفاً مارا به دوستان خود معرفی کنید 👇 @montazeranmahbob
‍ [کرامتی شنیدنی از امیرالمومنین علیه السلام] فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده: يكى از طلبه‌هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود. روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى‌دارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل‌هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌ايد، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در خواب مى‌بيند كه آن حضرت به او مى‌فرمايد: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى‌خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكان به خانه فلان كس مراجعه كنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى‌شود و عرضه مى دارد: زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى‌بيند كه مى‌فرمايد: سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى‌توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى‌توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : به آسمان رود و كار آفتاب كند پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى‌رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى‌كنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گيرد، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى‌كنند . وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زن ، چون در را باز مى‌كنند مى‌بيند شخصى از پله‌هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود مى‌گويد : به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت‌هايش را صدا مى‌زند و مى‌گويد: اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى‌گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى‌شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى كه كنار دستش بود، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پيش خود گفت: وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى‌دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى‌بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد: شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) شعرى بگويم، يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ايران مراجعه كردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد، نصف دارايى‌ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت: من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت: مصراع دوم از من نيست، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه سجده شكر كرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند *** به آسمان رود و كار آفتاب كند (منبع کتاب عبرت آموز ) لطفاً مارا به دوستان خود معرفی کنید 👇 @montazeranmahbob