eitaa logo
منتظران محبوب
141 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
این کانال کسانی است که محبوبشان خدا و خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد. ناشناس کانال 👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1801627
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 کاخ باشکوه... ▫️ کاخی باشکوه، آن‌سو یزید فاتحانه برتخت نشسته و این‌سو اهل‌بیت پیامبر در غل و زنجیرند. ساقی و مطرب و می مهیاست و قاتلان حسین سرمست از پیروزی‌اند! ▪️ ناگهان ورق برمی‌گردد چطور ممکن است؟ این صدای علی‌ست که در کنگره‌های کاخ پیچیده است یا زهراست که خطبه می‌خواند؟ زینب است که این چنین پُرصلابت «ما رایت الا جمیلا» سر می‌دهد. حالا نوبت اوست که علم بردارد و از ولایت دفاع کند. او باید پیام عاشورا را به آیندگان برساند. ▫️ امروز از آن قصر باشکوه و آدم‌هایش اثری برجا نمانده است. اما پرچم حسین هنوز در اهتزاز است و فرزندش مهدی در انتظار تا حق را به حق‌دار برساند... @montazeranmahbob
🏝می‌بینید روزگار پردرد و تلخمان را؟ می‌بینید دل‌های داغدار و ِ سینه‌های به خون نشسته‌مان را؟ می‌بینید اشک‌های جاری و بغض‌های فرو خورده‌ی بی‌پایانمان را؟ می‌بینید هزار زخم بی‌مرهم بر پیکر نحیف آرزوهایمان را؟ می‌بینید دردهای ناتمام و اضطراب کشنده‌مان را؟ اینجا... در انتهای کور و تاریک و جهنمی آخرالزمان، ما هر روز برزخ را مرور می‌کنیم می‌ترسیم بهشت‌ندیده از دنیا برویم بیایید و رهایمان کنید از هجوم رنج‌ها🏝 @montazeranmahbob
•♥️🌿 صد فتنه در عراق ویمن به پا شود مارا حسین دور خودش جمع میکند @montazeranmahbob
بهم‌حق‌بده‌آخہ‌به‌دلم یہ‌سال‌وعده‌دادم‌میریم‌کربلا...💔 حسين‌جان؛حسين‌جان…
امام صادق علیه السلام: 🔷اگر مردم می‌دانستند چه خیری در زیارت اباعبدالله علیه اسلام است. برای زیارت رفتن با هم جنگ میکردند و همه اموالشان را برای زیارت خرج میکردند. @montazeranmahbob
غم دوری حرم میکشد ما را ‌...💔😭
‍ ▪️مهمان خانه‌ی امام شده بود. امام خرما تعارفش کرد، گفت: از غصّه نمی‌توانم چیزی بخورم؛ در راه دیدم ماموران حاکم زنی را می زدند؛ می‌خواستند زندانی‌اش کنند؛ کسی به دادش نمی‌رسید! امام پرسید: مگر چه کرده بود؟ بَشّار گفت: شنیدم از مردم که پایش لغزیده و زمین خورده. همان وقت دشمنان مادرتان زهرا سلام الله علیها را نفرین کرده. محاسن امام صادق علیه السلام خیس اشک، فرمود: برخیز! 👈 برویم مسجد سهله آنجا برای نجاتش دعا کنیم. امام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت، بعد دعا فرمود: آزادش کردند، برویم! خبر آوردند زن آزاد شده. حاکم شهر دویست درهم به او بخشیده؛ برای جبران و دلجویی، زن اما قبول نکرده، با اینکه سخت محتاج بوده. به امر امام بشار به دیدن آن زن رفت. گفت: امام صادق علیه السلام سلامت را رساند، این هفت دینار را هم هدیه فرستاده. زن مات و مبهوت پرسید: امام زمانم به من سلام فرستاد؟ از هوش رفت، وقتی جواب آری شنید. به هوش که آمد، باز همین سوال را پرسید. باز بیهوش شد، از شوق آن سلام. برای سومین بار هم مدهوش شد. بار آخر به بَشّار گفت: به امام زمانم بگو کنیز او هستم و محتاج دعایش. بَشار، همان کرد که زن گفته بود. امام با اشک برایش دعا کرد. 📚 برگرفته از المزار الكبير ، ص۱۳۶.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا