👈🏻 شما جوان مسلمان،
👤 مرد و زن مسلمان،
👦🏻 کودکان مسلمان،
❤️ باید با قرآن انس🦋 پیدا کنید.
قـ📖ـرآن را به معنای حقیقىِ مخاطب قرار گرفتنِ
در مقابل خدا✨، بخوانید و در آن تدبرکنید😊
و از آن بیاموزید🤔...
[•مقام معظم رهبرے🌱•]
ــــــــــــــــــــ❄ــــــــــــــــــــ
#مقام_معظم_دلبری
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
@montzraan
اینجوری یلدا گرفتن که الان بتونیم یلدا بگیریم.
درود به روح پاکشون❤️
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
@dokhtarane_enghelabi
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
مثبت حرف بزنیم☺️
ﻧﮕﻮ:ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ!ﺑﮕﻮ:ﺧﻮﺑﻢ
ﻧﮕﻮ:ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ !ﺑﮕﻮ:
ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻧﮕﻮ :ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ
ﺑﮕﻮ:ﺁﺳﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻧﮕﻮ:ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭه ﺑﮕﻮ :
ﺧﻮﺩﻡ ﺣﻠﺶ ﻣیکنم
ﺧﻮﺏ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ
ﻗﻠﺐ ﻫﺎﺭﺍﺗﺴﺨﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ♥️🦋
#ریحانه_بانو
🔴 انتقاد جدی کیهان به رئیس #قوه_قضاییه بخاطر اهمال در کنترل #فضای_مجازی
✍ روزنامهی کیهان نوشت:
🔗 این روزها خبرهای تلخی از دامنه گسترده دامهای مجازی به گوش میرسد؛ از جولان سایتها و صفحات اینستاگرامی قمار و شرطبندیهای خانمانسوز تا راهاندازی پویشهای مبتذل و افزایش لایوهای حیرتانگیز و پردهدرانهای که مستقیم دختران و پسران نوجوان کشورمان را هدف گرفته است.
از قوه قضائیه انتظار میرود به موضوع رهاشدگی فضای مجازی در کشور جدیتر از قبل ورود پیدا کند.
کاش ریاست محترم قوه قضائیه همانطور که به درستی برای بررسی آبگرفتگی منازل مردم و سیلاب در خوزستان نماینده ویژه به منطقه اعزام کردند، گروهی ویژه را برای پیگیری سریع سیل ویرانگر و مخرب و آلوده فضای مجازی که زندگی مردم را تهدید میکند تشکیل دهند.
🆔 @Clad_girls
❌ تصور کنید آنتن تلویزیون در اختیار هر نوع آدمی (اعم از قاچاقچی، معتاد، روسپی، دزد و...) قرار داده شود و اینها هر وقت خواستند، هر محتوایی را نشر دهند.
حالا تصور کنید فرزندتان به صورت تنها و محرمانه، با گیرندهای مواجه باشد که هر وقت خواست هر محتوایی را دریافت کند.
ترکیب این دو گزاره میشود #اینستاگرام!
🆔 @Clad_girls
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
📛آدم های منفی
به پیچ و خم جاده می اندیشند
✅و آدم های مثبت
به زیبایی های جاده
🌺عاقبت هر دو به مقصد می رسند
اما یکی با حسرت
و دیگری با لذت👌
💐مثبت باشید❗️
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
•{✨''🍊}•
#تلنگر ↻
-
میدونـے یـھ آدم ،
کِی قد میکشہ...؟ 🕊
وقتـے ـدورِ بعضۍ
ڪاراشو خط
میکشه...(:''🌿
.______•|♥️|•______.
{ @sh_daneshgar }
#یـآامـامرضــآ♥️✨
طـرحلبخــندخداوندبہما،
یعنےٺۅ. .
ڪعبہےمشهدُحجّفقرا،
یعنےٺۅ. .
حرمٺحالُهواےهمہجارا دارد..
نجفُسامرهوڪربُبَلا؛
یعنےٺۅ. .
{ @sh_daneshgar }
-ازحضرٺزهراروایٺشدهکہ
رسولخدافرمودند:
امامهمچونکعبہاسٺکہبایدبہسویشروند:)
نہآنکہمنتظرباشندتااوبہسویِآنھابیاید . . .🌱'!
|°•🕊🌹|
طنز جبهه|😁|
لبخند های خاکی|🤓|
خرمشهر بودیم !
آشپز و کمک آشپز |👨🍳| تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها نا آشنا |😐|
آشپز سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها |🍽| رو چید جلوی بچه ها
رفت نون بیاره که علیرضا بلند شد |🧔🏻| و گفت ( بچه ها ! یادتون نره ! ) |👍🏻😎|
آشپز اومد |👨🍳| و تند تند دوتا نون |🥖| گذاشت جلوی هر نفر و رفت|🚶♂|
بچه ها تند ، نون ها رو گذاشتند زیر پیراهنشون|🤭🤦♂|
کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد ، تعجب کرد|🙄😳|
تند تند برای هر نفر دوتا کوکو |🥔🥚| گذاشت و رفت| 👣|
بچه ها با سرعت کوکوها رو گذاشتند لای نون هایی که زیر پیراهنشون بود| 🤦♂😄|
آشپز و کمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها |💔😡|
زل زدند به سفره |👀| بچه ها هم شروع کردند به گفتن شعار همیشگی ( ما گشنمونه یا لله ! ) |🥄|
که حاجی داخل سنگر شد و گفت چخبره ؟ |🤷♂|
آشپز دوید |🚶♂|روبروی حاجی و گفت حاجی
اینا دیگه کیند... |😡|
کجا بودند!
دیوونه اند یا موجی ؟!!|😬😶|
فرمانده با خنده پرسید چی شده ؟ |😁|
آشپز گفت تو چشم بهم زدنی مثل آفریقائی های گشنه هرچی بود بلعیدند !!|😂😂😂|
آشپز داشت بلبل زبونی میکرد که بچه ها نون ها و کوکو ها رو یواشکی گذاشتند تو سفره
حاجی گفت این بیچاره ها که هنوز غذاشونو نخوردند |😳🤷♂|
آشپز نگاه سفره کرد ، کمی چشماشو باز و بسته کرد |😳🙄|
با تعجب سرش رو تکونی داد |🤭| و گفت جلل الخالق !؟
اینها دیوونه اند یا اجنه؟! |😱|
و بعد رفت تو آشپز خونه....
هنوز نرفته بود که صدای خنده بچه ها سنگرو لرزوند|🤣🤣🤣🤣🤗|
دوڪلامحرفحساب 🌱🌸
.
° بعضیاميگن:بابادلتپاڪباشهڪافیه!
° جوابازقرآن:👇
اونڪسےڪهتوروخلقڪرده ،
اگردلپاڪبراشڪافےبود
فقطمیگفت" آمنوا "
درحالیڪهگفته :
« آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات »
یعنےهمدلتپاڪباشه ،
هم کارت درست باشه ...:)☘
°اگرتخمهڪدو روبشڪنےومغزشرو بڪارےسبزنمیشه،پوستشروهمبڪاری سبزنمیشه،مغزوپوستباید باهمباشه...
" همدل ؛همعمل !"
آیتاللهمجتهدی
+❄️شـباولزمستـوناینروایتروشنیـدی ؟
الشَّتَاءُرَبِیعُالْمؤمِـن
- نهیعنـیچـی؟!😳
+امامصادق"علیهالسلام"میفرماینـد :
زمستـان،بھارمومـناسـٺ ..
- چرابهارهمومنـه ؟!
+ 🌙ازفرصتِشبھایِبلنـدشبرایِعبادت
وازروزهایکوتاھشبرایروزهگرفتناستفادهکن ✨
@Ayehaientzar
مشاهدهی کارت پستال دیجیتال 👇🏻
https://digipostal.ir/daymahi
متولدین دے ماه تولدتون مبارڪ❄️🌨
📙فرهنگ یعنی...
📕فرهنگ یعنی:
عذرخواهی نشانهی ضعف نیست
📗فرهنگ یعنی:
کینهها وبال گردن خودمان هستند
📘فرهنگ یعنی:
لباس گرانقیمت نشانهی برتر بودن نیست.
📙فرهنگ یعنی:
به جای قدرت صدا
قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
📒فرهنگ یعنی:
القاب ناپسند گذاشتن برای دوست
نشان صمیمیت نیست
📕فرهنگ یعنی:
هر کتاب یک تجربه است
تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم
📗فرهنگ یعنی:
وجدان کاری داشته باشیم
📘فرهنگ یعنی:
چشم و همچشمی را کنار بگذاریم
📙فرهنگ یعنی:
تفاوت نسلها را درک کنیم
📒فرهنگ یعنی:
آزادی ما نباید مانع آزادی دیگران شود
📕فرهنگ یعنی: به دیگران زُل نزنیم
📗فرهنگ یعنی: برای دیگران دعا کنیم
📘فرهنگ یعنی:
به اندازه از دیگران سوال بپرسیم
تا دروغ نشنویم
📒فرهنگ یعنی:
در دورهمیها کسی را سوژهی
غیبت کردنمان قرار ندهیم
📕فرهنگ یعنی:
در جمع از کسی سوال شخصی نپرسیم
📓فرهنگ یعنی: کتاب بخوانیم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر⚠️
✨﷽✨
🍃ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ
🌷ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺒﯿﻨﯽ 😇
🌺 ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ، ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯ😉
🌸ﺍﮔﺮﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ، ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺑﺎﺵ
🌿ﺍﮔﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ
🕊ﺩﻧﯿﺎﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﭘﮋﻭﺍﮎ ﻧﯿﺴﺖ🕊
✨یادمان باشد زندگی
انعکاس رفتار ما است ☺️
🍃 انعکاس من بر من
⚜پس حواسمان باشد بهترین باشیم
تا بهترین دریافت کنیم 🙂🍉
🌸🌼🌸┅┈┈
∞| ♡ʝσiŋ🌼↷
『 @Ayehaientzar』∞♡
#قسمت_چهارم
یه روزبادوستام قرارداشتم👭
تااونموقع عکسموندیده بود
تابهش گفتم میخوام برم گفت میشه یه عکس ازخودت بفرستی؟📷
منم باحجاب کامل وچادروالبته ماسک😷 یه عکس براش فرستادم
هیچی نگفت،یعنی حتی نگفت چراماسک زدی
منم هیچی نگفتم.
رسیدم سرقرار.دوستام هنوزنیومده بودن
گفتم بهش.داشت باهام شوخی میکردکه من میتونم کاری کنم که از وقتی دوستات میان تاوقتی ازشون جداشی ،نتونی به غیرمن به کس دیگه فکرکنی😏🤯
گفتم نمیتونی .من مدتهاست که دوستاموندیدم
یکیشون که بیاد دیگه فراموشت میکنم تاااااا وقتی ازشون جدابشم
گفت ولی من میتونم 💪
گفتم چجوری؟🤔
🔴 ادامــ👇👇👇ــــه
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🔴 وام ازدواج ۱۰۰ میلیونی شد
سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس:
🔹با مصوبه امروز کمیسیون اجتماعی درجریان بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۰ وام ازدواج در سال آینده ۱۰۰ میلیون تومان خواهد شد و اقساط آن از ۵ ساله به ۱۰ سال افزایش پیدا خواهد کرد.
🔹دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ آورده بود که وام ازدواج ۵۰ میلیونی و زمان پرداخت اقساط آن ۵ ساله باشد.
🆔 @Clad_girls
❌شایعه: آن هنگام که عربها دختران خود را زنده به گور میکردند، ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ ﭘﺎک ما، ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺐ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ به نشانهی تولد میترا الهه بانوی ایران باستان، جشن میگرفتند. (شب یلدا)
✅ واقیعت
۱. همه عربها دختران را زنده به گور نمیکردند. بلکه این رسم زشت در میان برخی بوده، که اسلام با آن مخالفت کرد.
۲. از سویی دیگر میترا اصلاً زن / دختر نیست. بلکه نام یک جن است که زرتشتیان او را پسر اهورامزدا میدانند. هندوها نیز او را میپرستند.
🆔 @Clad_girls
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]• [🌿] بِســـمِࢪبالشھـــــدا°•. - [🧕🏻] رمانِ #دختر_شینا - [✨] #قسمت_چهل_هشتم - م
•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]•
[🌿] بِســـمِࢪبالشھـــــدا°•.
-
[🧕🏻] رمانِ #دختر_شینا
-
[✨] #قسمت_چهل_نهم
-
به همین خاطر هر صبح، تا از خواب بیدار می شدم، قبل از هر چیز گوشه پرده اتاقم را کنار می زدم.
اگر لوله ای که بعد از روشن شدن تنور روی دودکش تنور می گذاشتیم، پای دیوار بود، خوشحال می شدم و می فهمیدم هنوز مادرشوهرم بیدار نشده، اما اگر دودکش روی تنور بود، عزا می گرفتم. وامصیبتا بود
زمستان هم داشت تمام می شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف ها آب نشده بودند.
کوچه های روستا پر از گل و لای و برف هایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقل های کرسی سیاه شده بود.
زن ها در گیر و دار خانه تکانی و شست وشوی ملحفه ها و رخت و لباس ها بودند.
روزها شیشه ها را تمیز می کردیم، عصرها آسمان ابری می شد و نیمه شب رعد و برق می شد، باران می آمد و تمام زحمت هایمان را به باد می داد.
-
#ادامه_دارد...🎈
-
#نویسنده⇦بھنازضرابےزاده🔗
-
#ڪپےباذکࢪصلواٺوزیرنویسنامنویسندھ :)🌸🍃
-
┄❁๑📖【📚】📖๑❁┄
@montzraan
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]• [🌿] بِســـمِࢪبالشھـــــدا°•. - [🧕🏻] رمانِ #دختر_شینا - [✨] #قسمت_چهل_نهم - به
•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]•
[🌿] بِســـمِࢪبالشھـــــدا°•.
-
[🧕🏻] رمانِ #دختر_شینا
-
[✨] #قسمت_پنجاهم
-
چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم.
با عشق و علاقه زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم:
«عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.»
صمد آمده بود و دنبال کار می گشت.
کمتر در خانه پیدایش می شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می رفت رزن.
یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم در اتاق ما را زد.
بعد از سلام و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد.
می خواهم کمکش کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید.»
موقع رفتن رو به من کرد و گفت:
«قدم! اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.»
صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها باشی و هم خانه تکانی کنی؟!»
-
#ادامه_دارد...🎈
-
#نویسنده⇦بھنازضرابےزاده🔗
-
#ڪپےباذکࢪصلواٺوزیرنویسنامنویسندھ :)🌸🍃
-
┄❁๑📖【📚】📖๑❁┄
@montzraan