eitaa logo
''ࢪفقاۍ مہدۍ(عج)''
250 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
55 فایل
|°•بسم الله•°| - - مَصلحت‌نیست‌قیاسِ‌رخِ‌توباخورشید شَمس‌اگراذن‌طلوع‌ازتوبگیرد،اَدب‌است‌‌💛! #الهم‌عجل‌لویک‌الفرج کانال‌ناشناسمونـ‌ه‍‌←https://eitaa.com/joinchat/2841379139C745bef1452
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و حسین (ع) به کربلا رسید 🏴 به صحنه ی امتحانی که هنــــــــوز ادامه دارد ... و امروز «مـــا» پشت برگه های این امتحان نشسته ایم ! ▪︎ما توی کانال تکبـیــــــــر، اخبار و حوادث مهم ایران و منطقه رو تحلیل و بررسی میکنیم، حقایق رو روشن میکنیم، و بهت کمک میکنیم که یزیـــــــــدِ زمانــــــه ت رو بشناسی !! ▪︎ اگه میخوای با فتنه ها و دروغ های یزیدِ زمان سردرگم نشی و بتونی حق و باطل رو از هم تشخیص بدی، به جمع ما بپیوند 👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 لینک کانال : https://eitaa.com/joinchat/237961447Cc5baf25176
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث (8) قال رسول الله صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله : مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَليُغَيِّرهُ بِيَدِهِ ، فَإن لَم يَستَطِع فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم يَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِكَ أضعَفُ الإيمانِ؛ هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغيير دهد، كه پائين‏ترين درجه ايمان همين (تغيير قلبى) است.
جنگیدن با زندگی هر از چندگاهی، دختری به پدرش اعتراض می‌کرد که زندگی سختی دارد و نمی‌داند چه راهی رفته که باعث این مشکلات شده است. این دختر همیشه در زندگی در حال جنگ بود. به نظر می‌رسید هر مشکلی که حل می‌شود، یک مشکل دیگر به دنبالش می‌آید. پدرش که سرآشپز بود او را به آشپزخانه برد. او سه کتری را پر از آب کرد و هر کدام را روی دمای بالا قرار داد. زمانی که آب هر سه دیگ به جوش رسید، او سیب زمینی ها را در یک کتری ، تخم مرغ‌ها را در کتری دیگر و دانه های قهوه را در کتری سوم گذاشت. سپس ایستاد تا آن ها نیز آب پز شوند؛ بدون این که به دخترش چیزی بگوید. دختر غر می‌زد و بی صبرانه منتظر بود تا ببیند پدرش چه می‌کند. پس از بیست دقیقه، او گازها را خاموش کرد. پدر سیب زمینی ها را از قابلمه خارج کرد و داخل یک ظرف گذاشت. تخم مرغ ها را نیز خارج کرد و داخل یک ظرف گذاشت. او قهوه ها را نیز با ملاقه خارج کرد و آن را داخل یک فنجان ریخت سپس به سمت دخترش برگشت و از او پرسید: دخترم چی می‌بینی؟ دختر گفت: سیب زمینی، تخم مرغ و قهوه پدر گفت: بیشتر دقت کن و به سیب زمینی ها دست بزن. دختر این کار را کرد و فهمید که آن ها نرم شده اند سپس از دخترش خواست تا تخم مرغ ها را بشکند. زمانی که تخم مرغ ها را برداشت فهمید که تخم مرغ ها سفت شده اند. در نهایت، پدر از دخترش خواست که قهوه را بچشد. عطر خوش قهوه لبخند را به روی لب های دختر آورد. سپس از پدرش پرسید: پدر این کارها یعنی چه؟ پدرش گفت: سیب زمینی، تخم مرغ و قهوه، هر سه با یک ماده یعنی آب جوش مواجه شدند اما واکنش آن ها متفاوت بود. سیب زمینی سفت و سخت بود اما در آب جوش نرم و ضعیف شد. تخم مرغ شکننده بود و یک لایه نازک داشت که از مایع داخل محافظت می‌کرد، اما زمانی که با آب جوش مواجه شد، مایع داخل سفت گردید. با این حال، دانه قهوه خاص بود. وقتی با آب جوش مواجه شد، آب را تغییر داد و یک ماده جدید ایجاد کرد. تو کدام یک از این سه ماده ای؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای دیشب😍 به یادتون بودم🥲
دستت بشکنه💔 واقعه ها داره تکرار میشه.. حواستون هست؟! یکی تو راهه.. شاید همین روزا برگرده...!:)
السلام علی من وحده القلوب❤️
خـــدایا تو قشنگٺࢪین تکرارهر روز منــے❤️:)
تومــیگــے رفیقمــے تو ازاون ࢪفیق صمیمیا من میگم غلامتم من از اون غلام قدیمیااا💔🙂
امام رضا.. قربون کبوترات.. یہ نگاهیم بکن بہ زیر پات🥺❤️''