eitaa logo
''ࢪفقاۍ مہدۍ(عج)''
251 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
55 فایل
|°•بسم الله•°| - - مَصلحت‌نیست‌قیاسِ‌رخِ‌توباخورشید شَمس‌اگراذن‌طلوع‌ازتوبگیرد،اَدب‌است‌‌💛! #الهم‌عجل‌لویک‌الفرج کانال‌ناشناسمونـ‌ه‍‌←https://eitaa.com/joinchat/2841379139C745bef1452
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه هایی که دیروز سخنرانی مشهد استاد رو رفتن پیام دادن که خود استاد اومده پیگیر جای نشستن اونایی شده که بیرون سالن مونده بودن و گفته تا کارشون درست نشه سخنرانی نمیکنم. چجوری دشمناش انتظار دارن مردم عاشق این آدم نشن
بیاتانمردمبہفکردواباش بہفکرعلاجدلبینواباش💔🙂
مداحی_آنلاین_روضه_امام_سجاد_محمود_کریمی.mp3
13.61M
🔳 (ع) 🌴روضه امام سجاد علیه السلام 🌴هر سال از راه دور میومد مدینه 🎙حاج 👌بسیار دلنشین
مداحی_آنلاین_همیشه_جلوی_چشمای_منه_میرداماد.mp3
4.7M
🔳 (ع) 🌴همیشه جلو چشمای منه 🌴غروب غم انگیز کربلا 🎙 👌بسیار دلنشین
🏴بیماری امام در کربلا 📆 در کربلا 23 سال داشت و سی و چند سال پس از حادثه غمبار عاشورا زندگی کرد. در این مدت گزارشی از بیماری ممتد آنحضرت در دست نیست و تنها یک روز درگیر تب سختی شد تا دست تقدیر او را از حضور در کنار پدر بازدارد. هر چند یک خبر دو کلمه‌ای زیدیان از نبرد او در عاشورا هست که مقبول نیفتاده است. 🖊 بحمدالله با تلاشهای محققانی چون مرحوم دکتر شهیدی در کتاب زندگانی این تصوّر که امام چهارم در طول زندگی بیمار بوده، رخت بر بست و الآن همه می‌دانند که او فقط در روز عاشورا بیمار بود. 📌 بنا به روایت مورخان، بیماری امام از شب عاشورا شروع شد که خود فرمود عمه‌ام در خیمه از من پرستاری می‌کرد. عصر عاشورا هم که به خیام حمله کردند و خواستند او را بکشند هنوز در بستر بود، لذا گفتند رهایش کنید. در مجلس ابن‌زیاد و به نقلی هم مجلس یزید قصد جان او شد که علیهاسلام خود را سپر او کرد. 🐪 در مسیر کوفه و شام گزارشی از بیماری آن‌حضرت نیست و این نشان می‌دهد بیماری یک‌روزه، تقدیر الهی برای ماندنش بود.
سخت‌است‌ولی‌همیشه‌برسردارم... من‌چادریَم‌نشانِ‌برتردارم.. بگذارهرکه‌هرچه‌خواهدگوید؛ من‌ارثیهء‌حَضرتِ‌مادردارم...😌🌱
🔻مهر معصوم بیست بار با شترش رفته بود حج، بدون اينكه حتي يك شلاق به او بزند. بعد از شهادت، شتر بدون اينكه قبر او را ديده باشد، آمد همانجا. زانوهایش را خم کرد، افتاد روی زمین، با همان زبانِ بسته، صیحه می کشید. خودش را می مالید به خاک ها، سرش را به زمین می زد. اشک چشم هایش خاک را تر کرده بود. خبرش وقتي به امام باقر علیه السلام رسيد، آمد و از او خواست آرام باشد. شتر از كنار قبر بلند شد و چند قدم برداشت. ولي انگار دلش آرام نگرفت. برگشت و دوباره همان ضجه ها را شروع كرد. امام يك بار ديگر آمد و آرامش كرد. بار سوم كه بي قراري اش را ديد، فرمود: رهايش كنيد. سه روز آن جا ماند. با همان حال از دنیا رفت. همان جا، کنار قبر زين العابدين علیه السلام. 📚(بحارالانوار، ج 46، ص 148)