eitaa logo
منتظران ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
26.3هزار ویدیو
161 فایل
ارتباط با مدیر کانال @montazerz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمه صفحه ۸۵
85.mp3
2.36M
ترجمه صفحه ۸۵
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ❤السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)❤ 🏴روز ششم محرم🖤 🏴در روز ششم محرم‌الحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر ‏عجلي با هزار نفر، و یزید بن حارث با هشت‌صد نفر، وارد كربلا شدند؛ تا به سپاه عمرسعد بپيوندند. ▪️در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از ‏شهر به كمك امام برود؛ سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت ؛ كه پيوسته اخبار را گزارش مي‌دادند؛ در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد؛ و ‏موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد؛ تا به‌تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد؛ و ‏ابن زياد براي پسر سعد نوشت؛ كه عذري براي تو نگذاشتم؛ در باب لشكر بايدمردانه ‏باشي و آنچه واقع مي‌شود درهرصبح و شام مرا خبر دهي.‏ ▪️در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه درسپاه امام حسين (علیه السلام)حضور داشت؛ ‏وقتي اوضاع را دشوار ديد؛ از ادامه همراهي ترسيد؛ حضرت به او اجازه بازگشت داد؛ وي ‏شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمرو بن قرظه‌ي انصاري به كاروان كربلا پيوست؛ او از ‏شهداي كربلاست؛ پدر او از اصحاب امام علي (علیه السلام) و از خزرجياني بود؛ كه به كوفه آمد؛ و ‏آنجا ماندگار شد؛ و در ركاب علي (علیه السلام)با دشمنان جنگيد. ▪️زماني كه وضعيت مشكل شد؛ امام حسين (علیه السلام) عمرو بن قرظه‌ي انصاري را به‌سوی عمرسعد فرستاد؛ تا از او ملاقات بخواهد؛ و به او بگويد: كه وي مي‌خواهد او را بين دو لشكر ‏ملاقات كند؛ درنتیجه امام حسين (علیه السلام) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.‏ ▪️امام (علیه السلام) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه به‌سوی او ‏بازمي‌گردي پيشه نمي‌سازي؟ آيا با من مي‌جنگي؟ درحالی‌که مي‌داني پسر چه ‏كسي هستم؟! اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر ‏است؛ عمر سعد گفت: مي‌ترسم خانه‌ام ويران شود؛ امام فرمود: من آن را مي‌سازم. عمر ‏سعد گفت: می‌ترسم كه مالم گرفته شود؛ امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو ‏می‌دهم. ▪️عمر سعد گفت: من عيال دارم؛ و براي آن‌ها مي‌ترسم؛ وبعددرباره علاقه اش به حکومت ری سخن گفت. امام ساكت شدند؛ و جواب ‏او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد؛ و درحالی‌که مي‌گفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند؛ و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق ‏چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهره‌مند نشوم؛ جوهايش را ‏كفايت كند. ▪️همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد؛ یابن رسول‌الله در اين نزديكي ‏طایفه‌ای از بنی اسد سكونت دارند؛ كه اگر اجازه دهي من نزد آن‌ها روم؛ و ايشان را به‌سوی ‏تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند؛ امام ‏اجازه داد؛ و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد؛ و نزد آن‌ها رفت؛ و آن‌ها را به ياري امام حسين ‌‏(علیه السلام) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد؛ شما را به اين راه خير ‏راهنمايي مي‌كنم؛ امروز از من فرمان بريد؛ و به ياري او بشتابيد؛ تا شرف دنيا و آخرت از آن ‏شما باشد.‏ ▪️در اين هنگام مردي از بنی اسد كه او را عبدالله بن بشر مي‌ناميدند بپا خاست و گفت: من ‏اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت مي‌كنم؛ آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود ‏نفر مي‌رسيد بپا خواستند؛ و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد عمر بن ‏سعد رفته، و او را از جريان كار، آگاه كرد؛ و او مردي را به نام ازرق با چهارصد سوار به‌سوی آن ‏گروه روانه ساخت؛ و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آن‌ها گرفتند؛ درحالی‌که با امام فاصله چنداني نداشتند. ▪️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند؛ ‏حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو، بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را ‏برگران بگيرد.‏ هنگامی‌که طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند؛ در سياهي شب ‏پراكنده شدند؛ و به قبيله خود بازگشتند؛ و شبانه از محل خود كوچ كردند؛ كه مبادا عمر بن ‏سعد شبانه بر آن‌ها بتازد؛ حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد؛ و جريان را گفت: امام ‏حسين (علیه السلام) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله. 🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
غصه درمانی!.mp3
17.11M
. 💠 غصه درمانی ‼️ قسمت اول حسین جنس غمش فرق می‌کند... ادامه دارد... 📳
غصه درمانی! ۲.mp3
17.11M
. 💠 غصه درمانی ‼️ قسمت دوم حسین نقطه پایان افسردگی ها و سرآغاز شادی‌ها و شعف‌هاست💜 ادامه دارد... 📳
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤کلیپ_محرم🖤 🤲السلام علیک یا قاسم ابن الحسن(ع)🤲 👋شب_ششم_محرم👋
◼️⬛️◼️⬛️◼️⬛️◼️⬛️🕯🕯 ⬛️💔 ◼️🕯ششم_محرم ▪️ السلام عليك يا          🕯▪️قاسم_بن_الحسن         ( عليه السلام)
🏴شب و روز ششم محرم🏴 حضرت قاسم بن حسن(ع) آئینه‌ی شیر جمل امد به میدان یک شیر دل مانند یل امد به میدان 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴
4_5931280497823973854.mp3
13.57M
🎵کلیپ روضه شب ششم محرم👆 ▪️رجز شنیدنی و حماسی(حضرت قاسم ابن الحسن) 🎤حجت الاسلام دارستانی 🎤حاج محمود کریمی ▪️بسیار زیبا👆
🖤بسم رب الشهداء والصدیقین🖤                ❤️سلام علیکم❤️ 🖤 🖤 به وجد آمدی و جاودانه ات کردند. یگانه حجله نشین میانه ات کردند. برای عقد تو دست تو را حنا بستند. و عمه هات نشستند شانه ات کردند. چقدر بوسه گرفتند از قد و بالات فرشته ها همه چون آستانه ات کردند. سرت به بستن این بند کفش بند نشد. شتاب کردی و شوق یگانه ات کردند. تمام دشت ز عمامه ی تو ترسیدند. ز بس شبیه حسن ها روانه ات کردند. ز دشت باد وزید و نقاب تو افتاد. برای سنگ زدن ها نشانه ات کردند. تو سوره بودی و تسبیح دست من بودی هجا هجا شدی و دانه دانه ات کردند. به روی پیکر تو پای هر کسی وا شد زره نداشتنت را بهانه ات کردند. به جرم گفتن احلی من العسل قاسم شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند. چقدر فاصله در بند بندت افتاده که با عموی تو شانه به شانه ات کردند.