🌷شهید محسن حاجی بابا، فرمانده عملیات سپاه غرب
●روز قبل شهادت رو به دوستش حسین میگوید: اینجور شهادت که یک تیر به آدم بخوره؛ آدم کشته بشه من بهش میگم شهادت سوسولی، شهادت سوسولی فایده نداره
حسین به او میگوید: خوب چه فرقی میکنه ؛ اینم شهادت است دیگر
●محسن میگه: میدانی آخه به این حال بری پیش آقا ابوالفضل بگی من یک تیر خوردم فایده ندارد
حسین گفت خوب حالا یعنی چی
●محسن گفت: یعنی یک جوری آدم شهید بشود که هزار تکه بشود آدم رو خواستند آن دنیا بحضرت ابوالفضل معرفی کنند خودت یک تیکه بدنت دستت باشه بگویی آقا من اینم
●به روز نکشید؛ زیر ارتفاع بمو (در منطقه سرپل ذهاب) یک گلوله توپ آمد صاف روی سقف ماشین؛محسن بهمراه 2نفر دیگر از فرماندهان محور(شوندی و بیابانی)بشهادت میرسند
●شدت حادثه طوری بوده که پیکراوهزار تکه میشود ... جنازه را جمع کرده بتهران میفرستند برای تدفین. مدتی بعد که باقیمانده ماشین را میآورند به محل قرارگاه فرماندهی؛ یک تکه دست از پیکر شهید را در آن پیدا میکنند؛در ادامه از پدر شهید اجازه میخواهند که آن را در همان منطقه جنگی تدفن کنند.ازاینرو
ایشان در دو نقطه سنگ یادبود دارد تهران و منطقه سرپل ذهاب
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
پ.ن:
تکهای از بدن شهید محسن حاجی بابا در بازی دراز ماندگار شد
شهیدی که میگفت: "میخواهم بگونهای شهید شوم که حتی تکههای بدنم را نتوانند جمع آوری کنند"
🔹سرهنگ بهرامیان میگوید: «حاجی بابا وقتی میبیند که دوستانش شهید شدهاند به دوست خودش حسین خدابخش گفته بود دعا کن با گلوله توپ شهیدبشویم.زیرا اگر در این دنیا بسوزیم میتوانیم مطمئن شویم که خداوند گناهانمان را بخشیده است
شهید «محسن حاجی بابا» در گمنامی فرمانده بودُ در گمنامی پر کشیدُ در گمنامی دل از دنیای وانفسا کَند؛ همانطور که از رتبه تک رقمی رشته پزشکی گذر کردُ دل به سبزی لباس پاسداری دوخت.
اِرباً اِرباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعهِ شده علی اکبر(ع). یک تکه از بدنش در روستای «عظیمیه» در غرب به یادگار ماندُ تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد. در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. در جایی خواندم شهید به همرزمش گفته بود «دعا کن با گلوله توپ شهید شوم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم می توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهان ما را بخشیده است.»
پدر او هم شبیه به تمام باباها آرزوی دامادیِ پسرش را داشت. اما هر بار که از او می خواست تا ازدواج کند! در جواب می شنید؛ باباجان «دعا کن شهید شوم». قرار بود ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ لباس دامادی بر تن کندُ به خانه اش عروس بیاورد. اما روز ۲۲ اردیبهشت ۶۱ شمسی لباس شهادت را از مادر سادات گرفتُ به تن کرد. به راستی که «عروسی ما شهادت است.»
📷 ☝️ دیدار فاتحان "بازی دراز" با امام امت - جماران
ا▫️🌿▫️🌿▫️🌿▫️🌿▫️
📍فرمان ولی فقیه...
🌟آقای داورزنی میگفت: بعد از عملیات بازی دراز به همراه تعدادی از رزمندگان و فرماندهان غرب به خدمت حضرت امام رسیدیم. در جریان همین دیدار تصاویر معروف دستبوسی شهید پیچک، شهیدحاجی بابا و شهیدجنگروی و... خدمت حضرت امام به ثبت رسیده است.این
آقای داورزنی میگفت: در آن دیدار شهید حاجیبابا از ناهماهنگیها و کارشکنیهای بنیصدر خیلی ناراحت بود و میخواست این موارد را به خدمت حضرت امام برساند، اما وقتی که با آقا دیدار کردیم و شهید حاجبابا بهعنوان یکی از فرماندهان غرب، گلایههای خود را مطرح کرد. حضرت امام یک کلمه گفتند که «برو انشاءالله درست میشود» با همین یک جمله، روحیه حاجیبابا به کلی تغییر کرد و انگار که همه غصههایش برطرف شده باشد، با روحیه بالایی به جبههها برگشت و کمی بعد هم بنیصدر از فرماندهی کل قوا خلع شد و از کشور فرار کرد.
🌷شهید محسن حاجی بابا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 پرچم فلسطین بهجای آمریکا در دانشگاه پورتوریکو
🔹دانشجویان دانشگاه پورتوریکو، در حمایت از فلسطین و اعتراض به حمایتهای آمریکا از اسرائیل، پرچم فلسطین را بهجای پرچم آمریکا در این دانشگاه نصب کردند.
#بیداری_جهانی