❁﷽❁
#حب_الحسین_اجننے❤️✨
نامٺ بُوَد جواز عبور از پل صراط
جانم فداے نام تو ارباب، یاحسین
گفتم حسین و توبہے من هم قبول شد
اے بهترین وسیلہ و اسباب، یاحسین
#سلام امام زمانم
آلـــــــــوده ایم
حضرت باران ظهور ڪن
آقا تو را قسم
به شهیدان ظهور ڪن
همیشه دلم
برای شما تنگ می شود
پیـــــــــداترین
ستارهی پنهان ظهور ڪن
امام خوب زمانم
هر ڪجا هستی
با هزاران عشق سلام♥️
السلامعلیڪیابقیهالله🕊
#امام_زمان🌤
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎معنی کلمه مُهَجَهُم
در زیارت عاشورا
چه تفسیر جانفزایی داره🥀
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاران مهدی در آخرالزمان از زبان امام حسین (ع)
🎥استاد رحیم پورازغدی
📌تشرف تاجر اصفهاني و طي الارض با جناب هالو
آقاي حاج آقا جمال الدين (ره) فرمودند: من براي نماز ظهر و عصر به مسجد شيخ لطف اللّه، كه در ميدان شاه اصفهان واقع است، مي آمدم.
روزي نزديك مسجد، جنازه اي را ديدم كه مي برند و چند نفر ازحمالها و كشيكچي ها همراه او هستند.
حاجي تاجري، از بزرگان تجار هم كه ازآشنايان من است پشت سر آن جنازه بود و به شدت گريه مي كرد و اشك مي ريخت.
من بسيار تعجب كردم چون اگر اين ميت از بستگان بسيار نزديك حاجي تاجر است كه اين طور براي او گريه مي كند، پس چرا به اين شكل مختصر و اهانت آميز او راتشييع مي كنند و اگر با او ارتباطي ندارد، پس چرا اين طور براي او گريه مي كند؟ تا آن كه نزديك من رسيد، پيش آمد و گفت: آقا به تشييع جنازه اولياء حق نمي آييد؟ باشنيدن اين كلام، از رفتن به مسجد و نماز جماعت منصرف شدم و به همراه آن جنازه تا سر چشمه پاقلعه در اصفهان رفتم.
(اين محل سابقا غسالخانه مهم شهر بود) وقتي به آن جا رسيديم، از دوري راه و پياده روي خسته شده بودم.
در آن حال ناراحت بودم كه چه دليلي داشت كه نماز اول وقت و جماعت را ترك كردم و تحمل اين خستگي رانمودم آن هم به خاطر حرف حاجي.
با حال افسردگي در اين فكر بودم كه حاجي پيش من آمد و گفت: شما نپرسيديد كه اين جنازه از كيست؟ گفتم: بگو.
گفت: مي دانيد امسال من به حج مشرف شدم.
در مسافرتم چون نزديك كربلا رسيدم،آن بسته اي را كه همه پول و مخارج سفر با باقي اثاثيه و لوازم من در آن بود، دزد برد ودر كربلا هم هيچ آشنايي نداشتم كه از او پول قرض كنم.
تصور آن كه اين همه دارايي را داشته ام و تا اين جا رسيده ام، ولي از حج محروم شده باشم، بي اندازه مرا غمگين وافسرده كرده بود.
در فكر بودم كه چه كنم.
تا آن كه شب را به مسجد كوفه رفتم.
در بين راه كه تنها و از غم و غصه سرم را پايين انداخته بودم، ديدم سواري با كمال هيبت و اوصافي كه در وجودمبارك حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف توصيف شده، در برابرم پيدا شده و فرمودند: چرا اين طور افسرده حالي؟ عرض كردم: مسافرم و خستگي راه سفر دارم.
فرمودند: اگر علتي غير از اين دارد، بگو؟ با اصرار ايشان شرح حالم را عرض كردم.
در اين حال صدا زدند: هالو.
ديدم ناگهان شخصي به لباس كشيكچي ها و با لباس نمدي پيدا شد.
(در اصفهان دربازار، نزديك حجره ما يك كشيكچي به نام هالو بود) در آن لحظه كه آن شخص حاضر شد، خوب نگاه كردم، ديدم همان هالوي اصفهان است.
به او فرمودند:اثاثيه اي را كه دزد برده به او برسان و او را به مكه ببر و خود ناپديد شدند.
آن شخص به من گفت: در ساعت معيني از شب و جاي معيني بيا تا اثاثيه ات را به توبرسانم.
وقتي آن جا حاضر شدم، او هم تشريف آورد و بسته پول و اثاثيه ام را به دستم داد وفرمود: درست نگاه كن و قفل آن را باز كن و ببين تمام است؟ ديدم چيزي از آنها كم نشده است.
فرمود: برو اثاثيه خود را به كسي بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مكه برسانم.
من سر موعد حاضر شدم.
او هم حاضر شد.
فرمود: پشت سر من بيا.
به همراه او رفتم.
مقدار كمي از مسافت كه طي شد، ديدم در مكه هستم.
فرمود: بعد از اعمال حج در فلان مكان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقاي خودبگو با شخصي از راه نزديكتري آمده ام، تا متوجه نشوند.
ضمنا آن شخص در مسير رفتن و برگشتن بعضي صحبتها را با من به طور ملايمت مي زدند، ولي هر وقت مي خواستم بپرسم شما هالوي اصفهان ما نيستيد، هيبت اومانع از پرسيدن اين سؤال مي شد.
بعد از اعمال حج، در مكان معين حاضر شدم و مرا، به همان صورت به كربلابرگرداند.
در آن موقع فرمود: حق محبت من بر گردن تو ثابت شد؟ گفتم: بلي.
فرمود: تقاضايي از تو دارم كه موقعي از تو خواستم انجام بدهي و رفت.
تا آن كه به اصفهان آمدم و براي رفت و آمد مردم نشستم.
روز اول ديدم همان هالو وارد شد.
خواستم براي او برخيزم و به خاطر مقامي كه از او ديده ام او را احترام كنم اشاره فرمود كه مطلب را اظهار نكنم، و رفت در قهوه خانه پيش خادمها نشست و درآن جا مانند همان كشيكچي ها قليان كشيد و چاي خورد.
بعد از آن وقتي خواست برود نزد من آمد و آهسته فرمود: آن مطلب كه گفتم اين است: در فلان روز دو ساعت به ظهر مانده، من از دنيا مي روم و هشت تومان پول با كفنم در صندوق منزل من هست.
به آن جا بيا و مرا با آنها دفن كن.
در اين جا حاجي تاجر فرمود: آن روزي كه جناب هالو فرموده بود، امروز است كه رفتم و او از دنيا رفته بود و كشيكچي ها جمع شده بودند.
در صندوق او، همان طوركه خودش فرمود، هشت تومان پول با كفن او بود.
آنها را برداشتم و الان براي دفن اوآمده ايم.
بعد آن حاجي گفت: آقا! با اين اوصاف، آيا چنين كسي از اولياءاللّه نيست و فوت اوگريه و تاسف ندارد .
📚برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خلاصه عبقری الحسان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝میزان اهمیت نماز صبح
✍از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند:که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام. امام صادق (ع) فرمود :خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی!
💥همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد.
📕جهاد با نفس/ج۱/ص۶۶
📒وسایل شیعه/ج۳/ص۱۵۶
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بگذار خودش فکر کند!
⭕️ انتقاد علیرضا پناهیان از سبکهای غلط آموزشی در مدارس
➕ارائه راهحل صحیح و کارآمد