eitaa logo
-عاشقانه‌های‌معنوی‌داداش‌محمد‌وهمسرش(:
8 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
0 فایل
سلام بنده داداش محمدهستم که قصددارم دراین کانال عاشقانه هایی که با خدامیکنیم روبزاریم وهمسرم داستان‌متحول‌شدنش روبزاره🙃
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز روز اول شکرگزاریه قراره از امروز هرروز شکرگزاری کنیم 🙂
بریم برای شکرگزاری امروز؟😍
خدایا اول برای اینکه صبح بیدارم کردی🤓♥️ و میتوانم نفس بکشم شکر میکنم🙃✨ خدایا برای اینکه در کنار خانواده ام زندگی پراز آرامشی دارم شکر😍🌸 خدایا برای همه اتفاق های قشنگ زندگیم شکر😌💙
سلام علیکم اسم شخصیت های خانم در رمان زندگیمون تغییر میکند و اینم بگم یکمی از رمان زندگی واقعی مونه و یکمش تخیلاتمونه🙂
داریم رمان رو تایپ میکنیما پس زیادمون کنید 😍
به ۱۰۰تا نرسیم نمیزاریم👌😌
قول هامون💕 به 15تا برسیم داستان متحول شدنمون رو میزاریم🤩 100تایی شدیم‌رمان زندگیمون رو میزاریم😍 200تایی شدیم پرداخت ایتا💕
بسم رب مهدی💕 قسمت اول داستان متحول شدنمون 🌸 💕🌸 🌸💕🌸 🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 رفته بودیم به یکی از شهرستان های استان.... با گروهی از بسیج رفته بودیم اون موقع بنده حجاب نداشتم اوضاع خوبی نداشتم عضو بسیج نبودم به دعوت یکی از دوستانم که چادری بود رفتم گروهشون جهادی بود قرار شد برن گلزار شهدای همون شهرستان منم باهاشون رفتم اولش مخالفت کردم گفتم شما دیوانه هستین ک میخایین برید سرمزار مُرده ها و یکم هم مسخرشون کردم بعد که رفتیم وارد گلزار شهدا شدیم حالم یطوری شد یکی از شهدا که اسمشون یوسف شریفی بودن حس کردم گفتن بیا سر مزار من بین اون همه شهید انگار این شهید منو خاست بود منو دعوت کرده بود خودمم باورم نمیشد اشکام کم کم جاری شد بعد که از گلزار شهدا برگشتیم کم کم هوا تاریک شده بود رفتیم خوابگاهی ک برامون آماده کرده بودن برای استراحت و شام و نماز اونجا بود که من اولین نمازم رو خوندم بعد نماز و شام تقریبا ساعت ۱۰.۱۱ شب بود که رفتیم بخوابیم همون شهیدی که تو گلزار شهدا دعوتم کرد اومد به خوابم وقتی اومد به خوابم قبل از اذان صبح بود دقیقا یادمه که بهم گفت...... دارد... حرام❌❌ 🌸 💕🌸 🌸💕🌸 🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸
اول داستان متحول شدنم رو میزارم و کم کم وارد داستان زندگیمون میشیم😍 محمد
این داستان متحول شدن همسرم هست🙂 محمد
البته پارت اول و قسمت اولش هست✨🌙 محمد